راجر ایبرت : قرار نیست از هر داستان خارق العاده ای فیلم قابل قبولی ساخته شود. «راه بازگشت» از داستان یک سفر چهار هزار مایلی با پای پیاده حکایت می کند که با...
18 آذر 1395
قرار نیست از هر داستان خارق العاده ای فیلم قابل قبولی ساخته شود. «راه بازگشت» از داستان یک سفر چهار هزار مایلی با پای پیاده حکایت می کند که با یک فرار از زندانی در سیبری، در سرمای مرگ بار زمستان آغاز می شود. از مغولستان و صحرای گوبی می گذرد و بعد از ماه ها در هند آزاد پایان میابد.
هر لحظه ی این فیلم حیرت انگیز است. مغولستان خودش به عنوان یک زندان شناخته می شد چرا که این تفکر وجود داشت که هیچ کس قادر به خروج از آنجا نیست. گرسنگی یک عادت روزانه است. همین طور جراحت، بیماری، مرگ و دستگیری توسط محلی هایی که مشتاق به دست آوردن جایزه هستند.
تشنگی و خورشید سوزان در صحرا بسیار مهلک است. مسافران تنها چیزی که دارند لباسهایی است که بر پشت خود انداخته اند. ما می دانیم که بعضی از آنها به هندوستان می رسند زیرا که حماسه این فیلم با همین خبر آغاز می شود.
اما چطور ممکن است آنها این کار را انجام داده باشند؟ همان طور که گفته شد: با پیاده روی. راه رفتن و راه رفتن. و در اینجاست که ضعف فیلم پیتر ویر خود را نمایان می کند. فیلمی که به طرز شرافتمندانه ای ساخته شده و فیلمبرداری نفسگیری دارد. اما صادقانه بگویم فاقد هر گونه حس مردمی و عامیانه است. نا امیدی و خستگی باعث می شود برای راه پیمایان کار روی شخصیت ها و برخوردها سخت شود و در عین حال بدون هیچ شکی ما را با کلیشه های بسیاری رها می کند. در طور راه پیمایی طولانی آنها ما با زوائد بیش از اندازه ای رها می شویم.
افراد گروه اغلب ریشدار هستند و دائم در معرض آب و هوای مختلف قرار میگیرند. دو نفری که تا پایان دوام میاورند، اد هریس (یک امریکایی) که ادعا می کند نامش آقای اسمیت است و کالین فارل در نقش والکا(یک روس) هستند. (تا به حال شده که هریس بازی بدی از خود ارائه دهد؟) گروه توسط جیم استروگس در نقش جانوس که ایده فرار متعلق به او بود، هدایت می شود. در طول راه آنها با ایرن (سوارس رونان) آشنا می شوند. یک زن جوان لهستانی. حضور او باعث ایجاد رقابتهای رومانتیک بین مردان نمی شود. این را گفتم که بدانید این فیلم از کدام نوع فیلم ها است.
پیتر ویر یک شاهکار در فیلمسازی است (پیکنیک در صخره آویزان، سال زندگی با خطر، استاد و فرمانده از فیلمهای اوست). فیلمبردار او راسل بوید هم با شاتهای کوچک و تنگ کار می کند و هم از چشم اندازهای حیرت انگیز بام دنیا فیلم میگیرد.
فیلم یک ضیافت بصری را به نمایش می گذارد. خیلی با این جمله که میگوید متأسفم آن را دیدم، فاصله دارم.
اما در کنار شخصیت پردازی ضعیف، به نظر می آید که فیلم در یک زمینه دیگر هم دچار کمبود است: جزئیات بقا. آنها دقیقاً چطور از سرمای زیر صفر مغولستان جان سالم به در بردند؟ چرا مقداری از گوشتی که داشتند فاسد نشد؟ در کجای صحرا آب پیدا کردند؟ چطور کفشهایشان دزدیده شد و چرا؟ به عنوان زندانی آیا آنها چکمه داشتند؟
و اما جواب. که من از گفتن آن ترس دارم چرا که در پوسترهای تبلیغی «در راه بازگشت» نوشته شده بود «برگرفته شده از داستان واقعی». اما این یک افسانه است. این حماسه اولین بار در کتابی نوشته اسلاوومیر راویکز تعریف شده که پرفروشترین کتاب اروپا هم شد. اما IMDB این گونه گزارش می دهد: « در سال 2006، اسناد بایگانی شده بی بی سی (که بعضی از این اسناد توسط خود راوکیز نوشته شده بود) نشان می دهد که این فرد در سال 1942 توسط اتحاد جماهیر سوسیالیست شوروی آزاد شده است.
یک تناقض مسخره در اینجا وجود دارد. فیلم، عزمی راسخ و قابل تحسین برای وفادار ماندن به یک داستان واقعی را به نمایش می گذارد، امانکته اینجاست که خود داستان، واقعی نیست. و حالا یک بحث داغ بین منتقدانی مثل نیل گابلر که میگویند بالاخره سکوت نخبه گرایی فرهنگی توسط مردم خواهان شکسته شد و منتقدانی مثل ای. اُ.اسکات که می گویند این مقوله ها بی معنی هستند، درگرفته است. شما فیلمها را بر اساس ذائقه شخصی خود می پسندید و بر آنها مهر میزنید.
بعضی افراد ذائقه و سلیقه بدی دارند. اما بعضی دیگر سلیقه شان بیشتر شبیه من است. با این حال سلیقه من وسیع است و چیزهای زیادی را در برمی گیرد. حتی برای چیزهای عوامانه هم جا هست البته اگر خوب به آنها پراخت شده باشد.
این چیزی که می خواهم بگویم شرم آور است، اما شاید اگر پیتر ویر از استانداردهای خود کمی پایین تر می آمد و یک سری کشاکش های دراماتیک را به فیلم اضافه می کرد و از آن دختر زیبای لهستانی بهتر سود می جست، به نفع «در راه بازگشت» تمام میشد.
طی جنگ جهانی دوم گروهی از سربازان که در اردوگاه گولاگ در سیبری اسیر شده اند تصمیم به فرار می گیرند. در جریان فرار گروه مسیرهای مختلفی را پیش رو دارد. آن ها با انتخاب مسیر اشتباه، در سرزمین های ناشناخته راه را گم کرده و با مشکلاتی مواجه می شوند...