دامون قنبرزاده : کشتن اژدها در این شهر به معنی همه چیز است. همه از اژدها وحشت دارند. همه متنفر هستند از این غول های ترسناکی که تمام آذوقه شهر را به سرقت...
25 آذر 1395
کشتن اژدها در این شهر به معنی همه چیز است. همه از اژدها وحشت دارند. همه متنفر هستند از این غول های ترسناکی که تمام آذوقه شهر را به سرقت می برند. پیر و جوان خواستار کشتن اینها هستند. در کتاب هایشان تنها چیزی که نوشته شده، انواع و اقسام اژدها و نوع کشتن آنهاست و اینکه اینها موجوداتی خطرناکند و بسیار کُشنده. اما دیدگاه هیکاپ، وقتی با آن اژدهای ظاهراً مخوف آشنا می شود، کم کم تغییر می کند. او اسلحه را کنار می گذارد و با تماس دستش، پیام صلح و دوستی را به اژدها می دهد و اژدها هم این را درک می کند. او کم کم برخلاف همه ی وایکینگ ها و سنت قدیمی و همیشگی شان، تلاش می کند با مهربانی و آرامش با اژدها برخورد بکند. او می گوید: (( همه چیزایی که درباره ی شما می دونیم، اشتباهه. )) فیلم چه زیبا می گوید که دشمنی ها را کنار بگذاریم، دشمنان خود را دشمن فرض نکنیم و سعی کنیم به روح آنها نزدیک شویم و درکشان کنیم. در فیلم می بینیم که تمام دزدی ها و خسارت هایی که این موجودات به شهر وایکینگ ها وارد می کنند به خاطر آن غول اصلی ست که در جایی سکنی گزیده و همه شان را تهدید می کند و در نهایت این موجودات، دست در دست وایکینگ ها، غول اصلی را از بین می برند. در نتیجه اگر بتوانیم طرف مقابل را درک کنیم، بفهمیمش و سعی کنیم به زبان و دیدگاه او نزدیک شویم، حتماً دنیا چیز خیلی بهتری خواهد بود. فیلم در برخی قسمت ها شدیداً آدم را تحت تاثیر قرار می دهد و گرچه از روشی کاملاً قابل پیش بینی و کلاسیک برای روایت داستانش استفاده می کند اما این کار را با جذابیت هر چه تمام تر و به بهترین شکل ممکن می کند که حتی آن قابل پیش بینی بودن هم برایمان لذت بخش می شود.