میثم کریمی : " مرد مورچه ای " یکی از قدیمی ترین شخصیت های کمپانی مارول به شمار می رود که از پیداش آن بیش از نیم قرن می گذرد. این شخصیت در...
16 آذر 1395
" مرد مورچه ای " یکی از قدیمی ترین شخصیت های کمپانی مارول به شمار می رود که از پیداش آن بیش از نیم قرن می گذرد. این شخصیت در طی سالهای حضورش در کتاب های مصور مارول، تغییرات بسیاری را به خود دیده است از جمله مبارزه با کمونیست ها در دورانی که به آن " دوره نقره ای کتاب مصور " می گفتند. در سالهای بعد مرد مورچه ای موفق شد به گروه انتقام جویان بپیوندد و در چندین داستان مختلف از این گروه حضور داشته باشد. اما روی هم رفته مرد مورچه ای هرگز شخصیت چندان مهمی در میان اَبَرقهرمانان کمپانی مارول محسوب نمی شده که ساخت یک اثر مستقل از آن در سینما به اولویت تبدیل شود.
در سینما نیز کلید آغاز ساخت یک اثر سینمایی درباره این شخصیت به سال 2006 باز می گردد که به نوعی همزمان بود با خبر اعلام ساخت اولین قسمت از سری فیلمهای « مرد آهنی». اما در طی نزدیک به یک دهه ی اخیر، فیلمنامه « مرد مورچه ای » دچار تغییرات بسیاری شد و هربار به دلایل مختلف منتفی شد تا جایی که حتی نویسنده داستان، ادگار رایت ، در مقطعی به دلیل اختلاف نظر با سازندگان از پروژه کناره گیری کرد. حال « مرد مورچه ای » نزدیک به یک دهه پس از اعلام خبر ساخته شدنش، به سینما آمده تا بتواند ادامه دهنده راه اَبَرقهرمانان کمپانی مارول باشد که رفته رفته سرعت ورود آنان به سینما در حال افزایش است.
اسکات ( پُل راد ) مرد جوانی است که به دلیل انجام دزدی، مدتی را در زندان سپری کرده و به تازگی آزاد شده است. همسرِ سابق لنگ که علاقه ای به دیدن او ندارد، اسکات را از دیدن دخترش محروم کرده تا زمانیکه وی بتواند از لحاظ قانونی به عنوان حمایت کننده فرزندش شناخته شود. اسکات که به دلیل سابقه کیفری قادر نیست شغل آبرومندی داشته باشد، تصمیم می گیرد به خلافکاری به نام لوئیس ( مایکل پنا ) ملحق شود و به خانه ای دستبرد بزند. اما اسکات در این خانه به جز یک لباس که فکر میکند لباس مخصوص موتوسواران هست چیزی پیدا نمی کند. به همین جهت وی لباس را به منزل آورده و پس از پوشیدن آن متوجه می شود که این لباس، یک لباس عادی نیست. اما پس از بازگشت به منزلی که لباس را از آن دزدیده دستگیر می شود. اسکات بزودی متوجه می شود که این لباس خارق العاده را دانشمندی به نام هنک پایم ( مایکل داگلاس ) ساخته و حالا این دانشمند قصد دارد از اسکات استفاده کند تا...
« مرد مورچه ای » دارای ویژگی های کلیشه ای آثار مارول است و مفاهیم مختلفی از جمله نجات دنیا و اهمیت دادن به روابط خانوادگی و معرفت و... را شامل می شود. اما نکته مثبت درباره « مرد مورچه ای » را می توان جدی نگرفتن اثر توسط خودش عنوان کرد. دیگر ساخته کمپانی مارول در سال گذشته یعنی « نگهبانان کهکشان » نیز به دلیل اینکه اثری فانتزی بود و لحظات کمیک از جایگاه ویژه ای در داستان برخوردار بود ( که حتی به اکشن پهلو می زد ) ، توانست رضایت اهالی سینما را بدست بیاورد. « مرد مورچه ای » نیز همانند « نگهبانان کهکشان » ، اثری کمدی است که برنامه ای برای جدی گرفتن داستان و شخصیت هایش ندارد و آنان را معمولی تر از هر زمان دیگر ترسیم کرده است.
مارول در سالهای اخیر به خوبی به این نکته واقف شده که قهرمان پُر عضله و جدی، تاثیرگذاری به مراتب کمتری بر مخاطب دارد. به همین جهت در « مرد مورچه ای » شخصیت اصلی داستان یعنی اسکات لنگ را می توان معمولی ترین قهرمان کمپانی مارول تا به امروز معرفی کرد که نه وجه ناسیونالیستی کاپیتان آمریکا را در خود دارد و نه عضلات ورزیده و صدای بَم ثور را. اسکات لنگ صرفاً دزدی است که گذشته سیاهی دارد و حالا در هیبت مرد مورچه ای، باید یکی از خطرناک ترین ماموریت های دنیا را انجام دهد و باعث تداوم امنیت جهان گردد. او دارای قدرت ویژه ای نیست و منش اَبَرقهرمانان را هم ندارد. به همین دلیل می توان او را درک کرد و با او همراه شد.
اما با اینحال « مرد مورچه ای » فارغ از کلیشه های رایج آثار اَبَرقهرمانی نیست. فیلم تلاش زیادی کرده تا شخصیت هایی باورپذیر و دوست داشتنی به مخاطب عرضه کند و تا حدود زیادی هم در این راه موفق بوده اما در بخش روایت و پیچ و خم های داستان، همچنان با اثری " مارول وار " مواجه هستیم که در سالهای اخیر المان و ویژگی های مشخصی را از یک اثر، به دیگری منتقل کرده است و تنها شخصیت اصلی داستان را در این انتقال تغییر داده است.
با اینحال تماشای سکانس های اکشن « مرد مورچه ای » به لطف مقیاس کوچک شده جهان بینی فیلم، به تجربه ای لذت بخش و متفاوت مبدل شده است. برخلاف دیگر ساخته های کمپانی مارول نظیر « کاپیتان آمریکا » و « مرد آهنی » یا حتی سرآمد آنها « انتقام جویان » ، « مرد مورچه ای » نیازی به نابود کردن یک شهر یا منطقه برای اتمام ماموریتش ندارد و با لوکیشن های محدودتری در فیلم مواجه هستیم که باعث شده توجه به جزئیات و پرداخت این سکانس ها از اهمیت بیشتری برخوردار باشد. در « مرد مورچه ای » ساختمان های بزرگ همانند اغلب آثار اَبَرقهرمانی بصورت دیوانه وار تخریب نمی شوند و نیازی به نابودی یک شهر برای نجات دنیا نیست. در « مرد مورچه ای » کنترل بیشتری بر داستان و ریخت و پاش ها وجود دارد.
انتخاب پُل راد به عنوان بازیگر شخصیت مرد مورچه ای انتخاب مناسبی بوده چراکه راد کمدینی است که به خوبی می داند چطور شخصیت بامزه ای از خود بسازد که مخاطب را با خود همراه کند. مرد مورچه ای که او در این فیلم به تصویر کشیده، قابل لمس است و بامزگی هایش برخلاف دیگر قهرمانان کمپانی مارول، خیلی پوشالی نیست. مایکل داگلاس نیز که پس از گذراندن دوره های درمان سرطان، خستگی و آسیب پذیر بودن در چهره اش نمایان شده ، در نقش پروفسور هنک بازی خوبی از خود به نمایش گذاشته است اما این نقش، جایگاهی نیست که بتواند برای داگلاس مناسب باشد. اِوانجلین لیلی در نقش هوپ ون داین، خیلی قادر نیست از کلیشه های رایج اثر دور شود و همان نقشی را عهده دار شده که اغلب خانمهای تمرین دهنده قهرمانان داستان آن را ایفا می کنند!
« مرد مورچه ای » در مقایسه با دیگر آثار اَبَرقهرمانی کمپانی مارول اثر ممتازی به شمار نمی رود اما به جهت اینکه خود را جدی نمیگیرد، اثر قابل قبولی محسوب می شود. داستان و اتفاقات فیلم « مرد مورچه ای » ضعیف و مضحک هستند و چنانچه مارول برنامه ای برای ساخت اثری جدی از « مرد مورچه ای » می داشت، قطعا می شد « مرد مورچه ای » را در همین ابعاد در سینما نگه داشت و هرگز اجازه نداد که روزی به ابعاد اصلی خودش بازگردد!
اسکات (پل راد) که به دلیل سابقه کیفری قادر نیست شغل آبرومندی داشته باشد، تصمیم می گیرد به خلافکاری به نام لوئیس (مایکل پنا) ملحق شود و به خانه ای دستبرد بزند. اما اسکات در این خانه به جز یک لباس که فکر میکند لباس مخصوص موتوسواران هست چیزی پیدا نمی کند. به همین جهت وی لباس را به منزل آورده و پس از پوشیدن آن متوجه می شود که این لباس، یک لباس عادی نیست. اما پس از بازگشت به منزلی که لباس را از آن دزدیده دستگیر می شود. اسکات بزودی متوجه می شود که این لباس خارق العاده را دانشمندی به نام هنک پایم (مایکل داگلاس) ساخته و حالا این دانشمند قصد دارد از اسکات استفاده کند تا...