به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به نظر میرسد بالاخره و بعد از مدتها، در صندوقچه اسرار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بازشده است و فیلمهایی که سالها توقیف بودند یکییکی دارند به نمایش درمیآیند. بعد از «مادر قلب اتمی» و «زادبوم»، این بار نوبت به «پریناز»، دومین تجربه فیلمسازی بهرام بهرامیان بعد از فیلم «آل» رسیده است.
«پریناز» روایت دختری به همین نام است که بعد از مرگ مادرش مجبور است با خالهاش در محلهای دورافتاده زندگی کند. خاله فرخنده (فاطمه معتمدآریا) زنی مؤمن و مذهبی است و درعینحال رفتارهای وسواسی و خرافات گونه هم از خود بروز میدهد و ازآنجاییکه پریناز را یک حرامزاده میداند میلی به پذیرش او ندارد. سکونت پریناز در این خانه باعث بروز اتفاقات عجیبوغریبی در محل میشود که این شایعه را به وجود میآورد که این دخترک نظرکرده است و قابلیت انجام کارهای خارقالعاده را دارد.
فاطمه معتمدآریا در فیلم پریناز
فیلم «پریناز» هم درست بهاندازه خلاصهای که از آن ارائه میشود، غلطانداز است. فیلم ریتم کندی دارد و تا میخواهید باور کنید که با یک فیلم جدید روبرو هستید که میتواند غافلگیرتان کند، ناامید میشود. در قسمتهایی داستان به سورئالیسم تنه میزند و بیننده را کنجکاو و مشتاق میکند تا علت حوادث عجیبوغریب زندگی پریناز را واکاوی کند؛ اما متأسفانه، تأکید بهرامیان بر بعد دیگری است و داستان را به سمت دیگری میبرد که نه هیجانانگیز است و نه آنقدر خوب پرداختشده که باوجود نخنما بودن الگوی فیلم بتواند حرف جدیدی مطرح کند. اساساً «پریناز»روایتی قصهگو به عادیترین شکل ممکن دارد و هیچ اثری از تجربهای جدید و یا خارج از عرف جریان جاری سینما در آن نیست و معلوم نیست به چه دلیل در گروه هنر و تجربه به اکران درآمده است، درحالیکه که به لطف گروه بازیگریاش میتوانست در جریان اکران عادی موفقتر عمل کند.«پریناز»، مشکل شدیدی باشخصیت پردازی دارد. تمام شخصیتهای فیلم منزجرکننده یا حداقل منفعل هستند و حتی شخصیت خود پریناز هم آنقدر گنگ و کمرنگ است که نمیتواند قامت قهرمان فیلم را بگیرد. پریناز در کل زمان ۸۹ دقیقهای فیلم هیچ کنش قابلتأملی ندارد و جز خیس کردن خودش اصولاً کنشی ندارد. فرخنده که راوی ماجراست او را دختری جسور و رام نشدنی توصیف میکند، حالآنکه چیزی که ما روی صحنه میبینیم عملاً خلاف این گفتههاست. تعمیرکار دوچرخهای هم که مرد مرموزی است و در همسایگی پریناز و خالهاش زندگی میکند در همان ابتدا و قبل از مطرحشدن شایعاتی که در محل پشت سرش است تبدیل به شخصیتی منفی و منزجرکننده میشود و در پایان فیلم علیرغم تلاش فیلمساز برای قهرمان سازی هم گنگ و بیهویت به نظر میرسد.
فاطمه معتمدآریا و طناز طباطبایی در فیلم پریناز
البته ناگفته نماند که بهرامیان در حاشیه اکران فیلمش عنوان کرده است که «پریناز» با اصلاحات و تغییرات زیادی اکران شده است و معلوم نیست این بیهویتی شخصیتها و معلق ماندشان میان زمین و هوا در نسخه اصلی هم بروز داشته است یا خیر. شاید هم اتفاقات اجتماعی که درزمینهٔ کودکآزاری بهتازگی پشت سر گذاشتهایم در پیشداوریمان در مورد این شخصیت بیتأثیر نباشد؛ اما گنگتر از همه شخصیتها برادری است که فرخنده ماجرا را برایش تعریف میکند. او قرار است داور عادل این ماجرا باشد و بهدوراز تعصبات کورکورانه و از روی ایمان واقعی قضاوت کند؛ اما حضور کمرنگ و حاشیهای این شخصیت و زندگی او که در پس چند گفتوگوی پراکنده مطرح میشود این فرصت را از بین برده است و این شخصیت را به عنصری اضافه در فیلمنامه و داستان فیلم تبدیل کرده است و بودونبود او تغییری در مسیر داستان ایجاد نمیکند.شخصیت برادر فرخنده تنها عضو اضافی این مجموعه نیست. «پریناز» پر است از پلانهایی که نه زیبایی بصری دارد و نه خاصیت روایی و فقط برای پر کردن زمان فیلم به آن اضافهشده است و بیشتر از پیش فیلم و داستان را خستهکننده و ملالآور کرده است.
فاطمه معتمدآریا و طناز طباطبایی در فیلم پریناز
آنچه واضح است، این است که «پریناز» علیرغم بهره بردن از جمعی از مطرحترین ستارگان حال حاضر سینما و تئاتر نتوانسته شخصیتهایش را از حالت یکبعدی و خطی فیلمنامه خارج کند و به آنها بعد انسانی بدهد. همه ستارگان «پریناز» بیفروغ هستند و هیچکدام نمیتوانند حضور خود را به رخ بکشند و با بیننده تعامل کنند. از شبنم قلی خانی در نقش خورشید، مادر پریناز که در ابتدای فیلم با یک بازی بسیار ضعیف ظاهر میشود تا حتی فاطمه معتمدآریا که تاکنون توانسته بدترین فیلمها را هم به یمن حضورش دیدنی کند و حمید فرخ نژادی که در تواناییهایش شکی نیست، همه و همه بیفروغ و فراموششدنیاند. شاید تنها نکته برجسته «پریناز» گریم عوامل باشد که آنهم به لطف اغراق بیشازاندازه، تبدیل به خاصیتی کمیک شده است که مانع برقراری ارتباط بیننده باشخصیتها میشود. طناز طباطبایی با آن بینی بزرگ و مصطفی زمانی در نقش یک معلول ذهنی و جسمی و بازی وی که هشت سال پیش بسیار خامتر از امروز بوده است از دیگر نمونههای شخصیتهای هدررفته«پریناز» هستند.
طناز طباطبایی و فرهاد آئیش در فیلم پریناز
درنهایت هم نه شخصیتهای تکبعدی و سرگردان و نه سرنوشتشان نمیتوانند با بیننده ارتباط برقرار کنند و در پایان فیلم نه سؤالی برای مخاطب ایجاد میشود و نه دغدغهای مطرح میشود. اینکه چرا خورشید با پسرک معلول ازدواجکرده است، چرا کودک لال ناگهان زبانباز کرده است و مهمتر از همه اینکه سرنوشت پریناز چه میشود، هیچ جذابیت و کششی برای مخاطب ندارد و با پایان تایم فیلم، پرونده آنهم در ذهن بیننده بسته میشود. پیام بهرامیان در پی این بالا و پایینهای داستانش که قرار است مرموز و درگیر کننده باشد، واضح و عیان است و نیازی به هیچ تفکر و نگاه ویژهای ندارد تا دریافته شود؛ نه قضاوت آدم ظاهر به صلاحی چون فرخنده و دعاها و نصیحتهایش قابلاعتماد است و نه مردی تنها که بیش ازآنچه باید به کودکان محل نزدیک است. «پریناز» فقط میخواهد بگوید، قضاوت ممنوع! آنهم به شکلی کلیشهای و کاملاً غیر جذاب.بعد از «زادبوم» و «مادر قلب اتمی»، حال که «پریناز» هم بعد از هفت سال به اکران درآمده است، فقط این پرسش مطرح میشود که اینهمه هیاهو برای چه بوده است؟ این فیلمها بیش از آنکه توان رسوخ به ذهن مخاطب را داشته باشند و اثرات منفی باقی بگذارند، فیلمهایی معمولی و متوسط هستند که با اکران بیموقع اندک جذابیتشان را هم ازدستدادهاند و فقط بدنامی این توقیفها برای مسئولان وقت مانده است و این پرسش مطرح می شود که جز سلیقهای عمل کردن چه عاملی موجب توقیف طولانیمدت این آثار شده است؟
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.