به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
جاس ودون سعی داشته تا موفقیتهای «انتقامجویان» در سال 2012 را با فیلمی جدید تکرار کند، فیلمی که تمامی ابرقهرمانهای مارول را دور هم جمع میکند تا باقیماندهی تشکیلات کثیف «هیدرا» را نابود کنند.
قدرت ابرقهرمانان مارول در «انتقامجویان: عصر آلترن» کمتر شده است. این فیلم که با چالش مقایسه شدن با قسمت اولش، که در سال 2012 عرضه شد و سومین فیلم پرفروش تاریخ شد، مواجه شده است، برای بهتر بهنظر رسیدن، توسط کارگردان و نویسندهاش، جاس ودون، با مناظری خیرهکننده پوشانده شده است. مطمئناً، طرفداران پروپاقرص فیلم لذت کافی را از سکانسهای پُرسروصدا و پُرزدوخورد فیلم خواهند برد، اما حداقل دو سکانس اکشن اصلی فیلم کمرمق هستند، در حالی که میتوانستند بهمقدار خیلی زیادی بهتر و حسابشدهتر باشند، اما سازندگان با بیتوجهی تمام از کنار آنها گذشتهاند. البته میتوان بخشی از تقصیرها را بر گردن «انتقامجویان: جنگ بیپایان» که قرار است طی دو قسمت و در سالهای 2018 و 2019 عرضه شود انداخت. البته هیچکدام از اینها برای طرفداران این سری که در تمام جهان منتظر اکران فیلم هستند اهمیتی نخواهد داشت. از همین حالا هم میتوان با اطمینان گفت که این فیلم پرفروشترین فیلم بلاکباستری تابستان خواهد بود و فروشش هم احتمالاً بیشتر از یک میلیارد دلار خواهد بود.
کوین فایجی و دیگر تهیهکنندگان مارول یک قلمروی سینمایی بیسابقه در تاریخ هالیوود ساختهاند، یک سیستم منظم و فوقالعاده پرسود که فیلمهای جدانشدنی این سری را یکییکی بهنمایش درمیآورد و با یک «انتقامجویان» آنها را کنار هم جمع میکند. پس وقتی قهرمانان فرعیتر، مانند «بیباک»، تازه میخواهند در قالب مجموعههای تلویزیونی یا حتی فیلمهای سینمایی خودشان را به مردم معرفی کنند این کمپانی هنوز هم سود خودش را با این فیلمهای شناختهشده و بسیار پرطرفدار خواهد داشت. همین حالا هم مارول برنامهی خودش تا آخر این دهه را منتشر کرده است.در این میان، مهمترین نکته این است که کمپانی چه چیز جدیدی برای سورپرایز کردن مخاطبان در اختیار دارد، اما طرفداران سرسخت هرچیزی را که به ریشههای این مجموعه وفادار نباشد سودجویی و خیانت تهیهکنندگان میدانند. تابستان سال گذشته، «محافظان کهکشان» نشان داد که چگونه میتوان در کمتر از زمان پیشبینیشده یک فیلم جدید ساخت، اما هنوز هم نام دیگر مجموعههای مارول بیشتر بر سر زبانهاست.
و «انتقامجویان: عصر آلترن» هم همینطور است، فیلمی که برخی اوقات دوست دارد در راههای تاریکتر قدم بگذارد، اما در نهایت به همان چیزی که تماشاگران دوست دارند تبدیل میشود. فیلم، بدون هیچ مقدمهی زائدی، درست از همانجایی آغاز میشود که «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» بهپایان رسیده بود، و گروه انتقامجویان را نشان میدهد که در راه نابود کردن باقیماندهی تشکیلات هیدرا هستند، و سپس نبرد درون جنگل را نشان میدهد که هاوکآی/ کلینت بارتون (با بازی جرمی رنر) از روی بیمیلی و دلسردی دشمنان را نابود میکند. فیلم دو تازهوارد را هم معرفی میکند: پیترو و واندا ماکسیموف با نامهای دیگر کوئیک سیولر و بیوه اسکارلت (آرن تیلر جانسن و الیزابت اُلسن) که دوقلو هستند.
تمایل به پیروزی به قهرمانان این اجازه را میدهد تا صحنههای جالبی خلق کنند، مثل هنرنماییهای تور (کریس همزورث) با چکشش. ناتاشا/ بیوهی سیاه (اسکارلت جوهنسن) و بروس بنر/ هالک (مارک رافالو) یک رقص دونفره را تدارک میبینند که در آن نیمهی عاطفی ناتاشا بیش از نیمهی ابرقهرمانیاش نمایان میشود. تونی استارک/ مرد آهنی (رابرت داونی جونیور) و استیو راجرز/ کاپیتان آمریکا (کریس ایونز) هم متوجه میشوند استاکر (توماس کرتشمن) در حال جمعآوری برخی نخالهها از زمان جنگ جهانی دوم که از نازیها بهیادگار مانده است و میخواهد با آن هوشمندترین انساننمای تاریخ، آلترن (با صداپیشگی شکوهمندانه و روباتمانند جیمز اسپیدر)، را بسازد. آلترن یک مخلوق پیشرفته و جالب است، اما کمبود آن مشخصاً قلب است، و این کمبود او را تبدیل به یک دشمن باابهت میکند. یک روبات با طراحی بسیار پیشرفته که حتی ممکن است شما او را خوشتیپ خطاب کنید، با هوش فوقالعاده زیاد، بهنظر یک همکار فوقالعاده برای استارک خواهد بود، ولی، وقتی برای بار اول ظاهر میشود، هنوز در مراحل آموزشی بهسر میبرد. اما این روبات توسط ماکسیموف استخدام میشود، کسی که از استارک بهخاطر کشتن پدر و مادرش کینه به دل دارد. آلترن هنوز برای بهتسخیر درآوردن کهکشان آماده نیست، اما در اولین نبرد آنقدر قوی هست که گروه انتقامجویان را نگران کند.
با شکست در جوار «خانهی امن» مزرعهی هاوکآی، انتقامجویان بههراس میافتند. تور عجول «برای یافتن پاسخ» راهی میشود؛ بروس در مقابل دلرباییهای ناتاشا استقامت نشان میدهد؛ استارک که از «تلاش آلترن برای نابودی گروه» ناراحت است با مافوق قدیمیاش، نیک فیوری (ساموئل ال جکسون، که البته در این قسمت حضورش چندان هم پررنگ نیست)، مشورت میکند؛ در همان حال، لیندا کاردلینی از سریال «مردان دیوانه» در نقش همسر فداکار و شوهردوست هاوکآی، با احمقانهترین دیالوگهای احتمالاً جهان، در فیلم حضور دارد و جایی میگوید: «من کاملاً از انتقامگیری شما دفاع میکنم.». در حالی که برخی از افراد گروه آشفته و سردرگماند، کاپیتان آمریکا راهی سئول میشود، جایی که قدم بعدی تکامل موجودات انساننما از طریق وسیلهای به نام «گهواره» قرار است برداشته شود، وسیلهای که سربازان انسانمانند باهوشی تولید میکند که میتوانند راه فرمانروایی بر دنیا را برای آلترن هموار کنند. آنجا تعقیبوگریزی درون شهر شکل میگیرد که منجر به سقوط قطارها از پل میشود. البته این صحنه به احمقانهترین شکل ممکن اجرا شده و ادامه مییابد و نبودنش بهتر بود .
البته مسلماً انتقامجویان برای انجام دادن آنچه باید انجام دهند دوباره کنار هم جمع میشوند و سروصدای زیادی هم بهپا میکنند. تازهواردان فیلم هم خوش میدرخشند؛ مثلاً، آن سرباز انسانمانند، ویژن، با آن صورت سرخ و چشمهای سبزش، یک موجود بسیار خشن و تهاجمی است و با آن صدای پرابهتش (با گویندگی «جارویس»، همان دستیار کامپیوتری استارک) میتواند ما را بسیار امیدوار کند و، اگر اغراق نکنیم، میتواند به بهترین و درگیرکنندهترین شخصیت دنیای مارول در دو قسمت بعدی تبدیل شود. مسلماً، تلاش ودون برای روبهرو کردن قهرمانان با نوعی حس ضعف و ناامیدی خیلی خوب از آب درنیامده است. تلاش صِرف کافی نیست و با توجه به تواناییها باید سعی کرد تغییرات لازم را بهوجود آورد. در هر حال، این شخصیتها کمیکبوکیاند و، علاوه بر بعد ابرقهرمانیشان، بعدی انسانی هم دارند و اضافه کردن بعد سومی به شخصیتشان کاری بیمعنی است؛ بهتر بود بیشتر روی همان دو بعد کار میشد.
اگر داشتن یک پایان دراماتیک مورد پسند سازندگان است، باید برای ساختن آن المانهایی را بهکار گیرند؛ مثلاً، آن بخش نیمهتراژیک در مورد سرنوشت آلترن فقط ما را برای قسمتهای بعدی آماده میکند، البته، چه اهمیتی دارد وقتی تا همین حالا هم میلیونها دلار پول به حساب سازندگان ریخته شده است؟ «انتقامجویان: عصر آلترن» در معرفی یک دشمن مناسب برای ابرقهرمانانش موفق عمل میکند و، علاوه بر آن، چند کار مثبت دیگر هم انجام میدهد، اما این بار تمام سکانسهای اکشن مهیج و سرگرمکننده نیستند و بعضی از کاراکترها در یک حس و حال دراماتیک خاص جا میمانند. از آنجایی که بازیگران قسمت قبلی برای بار دوم در این قسمت حضور یافتهاند، میتوان اشکالاتشان را نادیده گرفت، اما تازهواردی چون اندی سرکیس یک بازی کوتاه، اما خوب و نفسگیر، در نقش یک خلافکار سرسخت اما مضطرب آفریقایی ارائه میدهد.
مترجم: دانیال دهقانی
ویراستار: علی باقریان