مجید فلاح : دیدن فیلم سطحی و نازل «جان ویک»، صرفا برای هواداران دو آتشه کیانو ریوز مسرتبخش است. هواداران ریوز که همچنان با خاطره سهگانه ماتریکس (واچوفسکیها) آثارش را تماشا میکنند، بعد...
16 آذر 1395
دیدن فیلم سطحی و نازل «جان ویک»، صرفا برای هواداران دو آتشه کیانو ریوز مسرتبخش است. هواداران ریوز که همچنان با خاطره سهگانه ماتریکس (واچوفسکیها) آثارش را تماشا میکنند، بعد از مدتها میتوانند ریوز را در یک فیلم حادثهای و با همان شمایل ماتریکسوار ببینند. ساختار و محتوای جان ویک از این جهت مبتذل است که شبیه آثاری چونThe Equalizer (آنتونی فوکوآ)، مجموعه جانسخت، سهگانه ربوده شده، مرد ماه نوامبر (راجر دانلسون) و جک رایان (کنت برانا) است. اتکای فیلم آنقدر بر صحنههای مبتذل و نه چندان پیچیده اکشن است که به سادگی با آثار درجه دوم استیون سیگال و ژان کلود وندام قابل مقایسه است. جنس چنین «فیلم هالیوودی»هایی بسان فیلمفارسی است، از این جهت که با پیرنگهای مشابه و با روایت همای همگون متکی بر لحظات اکشن چیتوزی و کاملا پفکی صرفا سرگرمکننده ساخته شده و حتی غنای متفکرانه آثاری نظیر لئون (لوک بسون) را ندارند. با این حال کلیت اثر با اتکا به اکشن و حضور ضعیف کیانو ریوز پیش میرود. گویی سازنندگان دست در دکان ماتریکس کردهاند و دوباره غوره مویز شدهای چون کیانو ریوز که با سهگانه ماتریکس به شهرت رسیده است را بیرون آوردهاند و در محور فیلم جان ویک قرار دادهاند. ریوز نیز مشخص است که پس از ماتریکس همچنان علاقهمند است در فیلمهای مبتذل و بیمحتوایی مثل کنستانتین و جان ویک هنرنمایی کند. این بازیگر با شمایلی که در فیلم ماتریکس از خود بروز داد همچنان روی موج فیلمهایی سطحی اما با اسلوبهای اکشن سوار است و جالب اینجاست که حضور کیانو ریوز فروش هر فیلمی در 3 روز اول اکران را با مبلغ 20 میلیون دلار (در آمریکای شمالی)تضمین میکند.
جان ویک (کیانوریوز) در این فیلم، قاتل حرفهای مشهوری است در دنیای زیرزمینی تبهکاران. ویک سالهاست خود را در زمینه آدمکشی بازنشسته کرده است و در پی کشته شدن سگ دوستداشتنیاش، توسط فرزند لوس یک گنگستر روستبار، که تنها یادگار همسر متوفی اوست به صحنه جنایت و آدمکشی بازمیگردد برای گرفتن انتقام. مثل هر ضدقهرمانی همچون قهرمانان کتابهای مصور، جان ویک روحیه سخت و خشنی دارد و از سوی دیگر با گرته برداشتن از کاراکتر لئون (لوک بسون) گاهی روحیه لطیف و حساسش را بروز میدهد. جان ویک بهخاطر خلق یک جهان تبهکاری نه چندان قائم به ذات یک اکشن پفکی بیمزه است که انتظار تماشاگر را برآورده نمیکند، جاذبه اصلی فیلم خود کیانو ریوز است. ستاره پنجاه سالهای که سن و سالش را میتوان از چهره بچگانه او حدس زد و نتوان در قالب جوان اول بزن بهادر فیلم باورش کرد. احمقانهترین حقنه فیلم این است که سازندگان قصد دارند با استفاده از چهره بچگانه کیانو یک لایه عاطفی به فیلم اضافه کنند، کارگردان بیتجربه فیلم به هیچ وجه معنی بروز عاطفه از سوی یک قهرمان خودسر را نمیفهمد. دسته تبهکاران روس که با جان ویک در میافتند آنتاگونیستی تکراری است که در مجموعه فیلم هالیوودیهای با تم جان ویک، همچون مرد ماه نوامبر (راجر دانلسون) و اکولایرز (فوکوآ) و... در حال افزایش است. اگر جان ویک اثری مبتذل و بیقصه است دلایلش را باید در عقبه سازندهاش جستوجو کنیم. کارگردان، چاد استالسکی قبل از اقدام به ساخت این فیلم، در مجموعه هالیوود بیشتر بهعنوان یک بدلکار حرفهای صحنههای حادثهای شناخته میشد و اکنون با همان انرژی فیلمی ساخته است که صرفا متکی به صحنههای اکشن و بدلکاری است.
تنها حسن فیلم پرداخت دقیق صحنههای فیلمبرداری بدون عجله و نماهای بلند اکشن است که چنین سیاقی در فرم، زبان بصری هیجانی تکراری به فیلم جان ویک اعطا کرده است. مبتذلترین نکته درباره فیلم این است همه این کشتارها برای کشته شدن یک سگ اتفاق میافتد. بازی عاطفی و الکی کیانو ریوز صرفا بهانه را برای انتقام کشنده این شخصیت جفتوجور میکند و انتقام در دنیای زیرزمینی سیاه تبهکاران، اصلا معنی دراماتیک پیدا نمیکند. چاد استاسکی برای شخصیت جان ویک جهانی خاص و مندرآوری خلق کرده که بهخاطر کیفیت بازیها و ساختار صحنههای حادثهای، به یک قصه ژنریک انتقامی، غنایی چندان نبخشیده است. جهان خاصی که صرفا سرگرمکننده است و تهوعآورترین صحنه فیلم مثل جمعآوری اجساد کشتهشدگان بخشی از خدمات اکشن فیلم است به مشتریان تبهکار چنین فیلمهایی. برخلاف فیلمهای مشابه، جهان جان ویک جهان اصیلی نیست و زیست تبهکاریاش کهنه و پوسیده است، دنیایی که هیچ انسان معقول و پاکسرشتی در آن وجود ندارد و جهان تبهکاریاش باورپذیر نیست و زیرساخت تبهکارانه جامعه جان ویکی کاملا مبتذل است. دنیای منحصر به فرد زیرزمینی – تبهکاری به هیچ وجه قابل تحسین نیست و حضور ریوز انتظارات را از یک اثر اکشن سطح بالا ارتقا نمیدهد، هر چند جان ویک اثری است که ماهرانه و با متانت و تردستی و با اعتماد به نفس ساخته شده است و صرفا خواسته تماشاگران ژانر اکشن را برآورده میکند و نشان میدهد چاد استالسکی با وجود سالها عرق ریختن در پشت صحنه فیلمهای اکشن بهعنوان بدلکار، درسهای فنی با ارزشی نیاموخته است و دوربین مغشوش و تکان دادن دوربین به سبک پل گرین گراس هیچگاه به ارزشهای تکنیکی اثرش نخواهد افزود. مقلدان گرین گراس صرفا مبتکران مبتذلی هستند که ارزنی هیجان نمیتوانند بیافرینند و وقار و متانت اکشنسازی را هنوز نیاموختهاند. جان ویک همان داستان همیشگی مردی است که به سوی انتقام گام بر میدارد، آن هم به دلیل مولفههای سطحی قیصرواری که همه از عشقش سرچشمه میگیرد، لحظات اکشن فیلم نیز آنچنان جدید و تازه نیستند، ولی کار بسیار اشتباهی است اگر بخواهیم با این دورنمای کلی از صفت کلیشهای بهعنوان یک کلید نقد استفاده کنیم چون فیلم به قول مسعود فراستی ماقبل کلیشه است.
شناسه نقد :7691430
منبع: وطن امروز
هنوز کسی برای این مطلب نظری نگذاشته است. اولین نفری باشید که نظر میدهید
یک آدم کش حرفه ای به نام جان ویک (کیانو ریوز) که پس از مرگ همسرش از شغل آدم کشی بیرون آمده است، پس از حمله به منزلش و سرقت ماشین و کشتن سگ خانگی او دوباره دست به اسلحه می برد تا برای انتقامی خونین بپاخیزد، جان ویک در این مسیر با یکی از سردسته های خلافکاران و دوست قدیمی اش به نام مارکوس باید مقابله کند...