نگار چهارمین فیلم «رامبد جوان» در مقام کارگردانی است؛ فیلمهای قبلی او مانند پسر آدم، دختر حوا یا ورود آقایان ممنوع فضای کمدی داشتند اما این بار او متفاوت با سابقه کاری خودش و البته روند رایج سینمای ایران، فیلم ساخته است. یک تریلر جنایی-پلیسی که در فضایی که مخاطب ایرانی با آن کمتر آشناست روایت میشود؛ فضایی که فروش چندانی را تضمین نمیکند. تا همینجا، باید جسارت او را در شکستن قاعده سینمای این سالها یعنی محدود بودن ژانر به کمدیهای نازل یا فیلمهای به اصطلاح اجتماعی و سیاهنما تحسین کرد. اما باید دید او برای باورپذیر کردن فیلم و ارتباط برقرار کردن مخاطب با آن چه تمهیدی اندیشیده است؟
محمدرضا فروتن در فیلم نگار
نگار کارگردانی خوب و حساب شدهای دارد، فیلمبرداری و جلوههای ویژه آن هم اگر نگوییم خوب است، دست کم در خدمت فیلم است و بیرون نمیزند، اما ضعف اصلی آن در فیلمنامه است. فیلم با بازسازی صحنه خودکشی پدر نگار توسط پلیس چهل روز پس از حادثه شروع میشود، شروعی بسیار خوب و جذاب و سپس با معرفی مادر و دختر ادامه مییابد. نگار پشت میز پدرش مینشیند و ته سیگار او را روشن میکند و به رویا فرو میرود. در رویا پدرش جملههای او را تکرار میکند و از همینجا همسانی پدر و دختر در فیلم آغاز میشود و منطق رئال به هم میریزد. در ادامه بدون هیچ منطق یا روال مشخصی که بیننده را آگاه کند، نگار مرتبا در کالبد پدرش فرو میرود و خاطرات او را حضورا تجربه میکند و از طریق این رویاها، معماها را حل میکند، قاتل را شناسایی میکند، به صحت و سقم ادعای آدمهای اطرافش پی میبرد و نهایتا انتقام میگیرد. سوالی که اینجا به ذهن میرسد این است که لزوم چنین قهرمانپردازی در دنیای امروز و شرایط اکنون کشور ما چیست؟ رامبد جوان که به گفته خودش میخواسته فیلمی متفاوت از نشان دادن بدبختیهای مردم بسازد، چرا به سراغ یک فضای اکشن زنانه رفته است؟ در جایی از فیلم، نگار درباره خودکشی پدر به مادرش میگوید چیزی را که دوست نداری باور نکن. متاسفانه خود فیلم هم مصداق این دیالوگ است، یعنی نه دوست داشتنی از آب درآمده و نه باورکردنی
نگار جواهریان در فیلم نگار
ترکیب صحنههای وهم و واقعیت به موازات یکدیگر و در هم ریختن روز و شب و زمان و مکان، به رغم ایجاد جذابیتهای بصری، نیازمند یک طرح قوی و منسجم است تا با حفظ یک چهارچوب هرچند سورئال بتواند قصهای را تعریف کند. اما حرکت مداوم بین رویا و واقعیت بدون دادن هیچ سرنخی به مخاطب، باعث سردرگمی او میشود. فیلم حتی یک روند مشخص و یکسان را پی نمیگیرد که تکلیف مخاطب را با خود معلوم کند. مثلا اگر قرار است نگار به واسطه همسانی با پدرش، دقیقا صحنههایی را که پدرش در آنها حضور داشته ببیند و از این طریق به کشف و شهود حقایقی دست یابد، پس تکلیف صحنههایی که به شکل نامرئی حضور دارد و حتی خودش را هم میبیند، یا تکلیف چکی که در ابتدای فیلم موفق میشود از عالم رویا به واقعیت بیاورد چه میشود؟ نکند به واسطه تهسیگار ابتدای فیلم، نه تنها با روح پدرش به وحدت رسیده که به قابلیتهای ماورائی هم مجهز شده؟ اینچنین اطلاع یافتنی از راز و رمز ماجرا و حل معما با جریان فیلم یکسان نیست. یا در انتهای فیلم اگر نگار در آخرین بازسازی ذهنی، با پدرش کشته میشود و موقع بلندشدن از زمین در جنگل، صدای چکیدن خونهای سرش هم به گوش میرسد و برمیخیزد و به سمت ماشین میرود، اینجا دیگر میدانیم که ارتباطش با پدر ذهنی گسسته شده و خود اوست که در فضای رئال به دنبال انتقام میرود. پس باید توضیح داده شود که فروشنده اسلحه را چطور مییابد؟ چگونه وقتی تیراندازی هم بلد نیست، میتواند بادیگاردهای بهتاش و سپس خود او را به راحتی بکشد؟ چرا خودش زخمی نمیشود؟ اینجاست که به نظر میرسد عدم پایبندی به منطق رئال، برگ برنده فیلمنامهنویس و کارگردان شده که هرجا نیاز باشد بتوانند به هر شکلی فیلم را جلو ببرند.
نگار جواهریان در پشت صحنه فیلم نگار
بازیها هم بسیار اغراقشده و کلیشهای است و نقشهای تکراری برای حقیقی، پسیانی و فروتن در نظر گرفته شده است. غیر از چند صحنه مانند صحنه کشتن اسب، جواهریان هم نمیتواند با دیالوگهای شعاری و ضعیف، انگیزه و حس خود را به نمایش بگذارد. قابل درک است که فیلمهای اکشن و جنایی در جهان سینما و وجود کارگردانهای خاصی مثل تارانتینو، هر کارگردانی را وسوسه میکنند که فضای رایج فیلمسازی در اطراف خود را بشکند و دست به کاری نو بزند، رامبد جوان هم پس از تجربه کمدی ساختنهای موفق و همینطور برنامهسازی در تلویزیون، و در ادامه فضای فیلم گناهکاران که به خاطرش صاحب سیمرغ جشنواره شد، این بار دست به کاری متفاوت زده است، کاری که به علایق شخصی او از محتوا تا سبک، پرداخته است. اما فیلم نگار در عمل، یک فمینیسم افراطی را به تصویر میکشد. فمینیسمی که کارگردان و نویسنده برای باورپذیرشدنش ناچار به استفاده از فضای سورئال شدهاند، محیطی تلخ و سرد که در آن، دختری جوان که عاشق همه چیز است، تبدیل به قاتلی خونسرد میشود که میتواند به راحتی آدم بکشد. در این فیلم، مرد خوب مرد مرده است، کما اینکه پدر نگار، تنها مرد خوب زندگیاش، کشته شده و باقی مردها از پیمان که دلبستهاش است تا بهمنی و بهتاش، همه دزد و دروغگو و خائناند. درحالیکه سایر زنان فیلم یعنی مادر و خاله نگار، منفعلاند، او به تنهایی وارد میدان میشود و با الهامات ماوراء طبیعی که دریافت میکند، معما را حل کرده و و انتقام پدرش را میستاند.
رامبد جوان در پشت صحنه فیلم نگار
سوالی که اینجا به ذهن میرسد این است که لزوم چنین قهرمانپردازی در دنیای امروز و شرایط اکنون کشور ما چیست؟ رامبد جوان که به گفته خودش میخواسته فیلمی متفاوت از نشان دادن بدبختیهای مردم بسازد، چرا به سراغ یک فضای اکشن زنانه رفته است؟ فضایی که در آن، قهرمان زن در قابهایی شبه وسترن، مقابل مردان قرار میگیرد و در یک عدالتخواهی فردی و در غیبت مراجع قانونی و پلیس، مردان را به شکلی فجیع مجازات میکند. در جایی از فیلم، نگار درباره خودکشی پدر به مادرش میگوید چیزی را که دوست نداری باور نکن. متاسفانه خود فیلم هم مصداق این دیالوگ است، یعنی نه دوست داشتنی از آب درآمده و نه باورکردنی.
نگار جواهریان در فیلم نگار
نگار فیلمی است که رامبد جوان کارگردانی کرده، خودش آن را تهیه کرده، بازیگر اصلی فیلم که فیلمنامه برای او نوشته شده، همسرش است، سایر بازیگران فیلم دوستان او هستند، نام فیلم را در یک ارجاع مستقیم از نام واقعی همسرش گرفته، فیلمنامه را برای همسرش سفارش داده و فیلم پر است از نماهای چهره نگار و ترسیم روند قویتر شدن و قهرمان شدن او، گویا مخاطبان فیلم دارند یک ابراز علاقه شخصی را به جای محیط خانوادگی بر پرده سینما میبینند، ابراز علاقهای که میتوانست کمی فنیتر و معقولتر باشد تا غیر از مناسبات بین کارگردان و اطرافیانش، در سینمای ایران هم ماندگار شود.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.