به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
"کتاب جنگل" از آن دست فیلم های حساب شده ی خانوادگی است که حتی آن هایی را که تنها هم به سینما می روند ، مجبور می کند که دلشان بخواهد همراهی را با خود به سینما ببرند ! فیلم به شکل دلچسبی سرگرم کننده و شگفت آور است و مملو است از داستان زیبا و ترانه و جلوه های ویژه کامپیوتری باشکوه . این فیلم نمونه خوبی از فیلم های مدرن پرمخاطب و سرگرم کننده امروزی است که این نقل قول مشهور "اسکات فیتزجرالد" (رمان نویس آمریکایی 1896-1940) را درباره فیلم سازانی که "قادرند که کل معادله ی دقیق تصاویر را در ذهن خود نگه دارند" برای من تداعی می کند. البته منظور اصلی"فیتزجرالد" ذهن های فعال استودیوها خصوصا تهیه کننده کلاسیک سینما ، استعداد درخشانی که عمر کوتاهی داشت، "اروینگ تالبرگ" بود . اما به نظر می رسد این گفته درباره کارگردان این اثر "جان فاورو" ( سازنده "مرد آهنی" و "اِلف" دوس داشتنی ) هم صدق می کند. ساختن فیلمی مثل "کتاب جنگل" نیازمند مدیریت درست فاکتورهای زیادی است تا اطمینان حاصل شود که محصول نهایی، صمیمی و موفق از آب در آمده است ، و "کتاب جنگل" این کار را به خوبی انجام می دهد.
فیلم بر اساس داستان سال 1894 نوشته "رادیارد کیپلینگ" است و درباره پسری به نام "موگلی" است که توسط گرگ ها پرورش داده می شود و البته می تواند با حیوانات صحبت کند . از این کتاب بارها و بارها اقتباس های سینمایی انجام شده است، اولین اقتباس به سال 1942 باز می گردد که در آن "سابو" (بازیگر هندی) در نقش موگلی بازی کرده است.
اگرچه اقتباس مورد علاقه بینندگان امروزی مسلما نسخه محصول 1967 دیزنی است که صمیمی و زیبا بود و هشت ترانه اصیل حیرت آور و گوش نواز داشت. چالش اصلی "فاورو" و "جاستین مارکس" نویسنده فیلمنامه این بوده که آن ها باید سرزندگی نسخه کلاسیک را با ملاک های امروزی فیلم های خانوادگی تلفیق می کردند . دیگر چالش آنها خلق دنیای جنگلی فانتزی و در عین حال قابل باور است. ( بیشتر از 100 هزار عکس از جنگل های هندوستان گرفته شد و به عنوان مرجع استفاده شد ) در حالی که باید حیوانات، شگفت انگیز و واقعی گونه به نظر می رسیدند و این نکته در گفتگوهایشان هم نمود پیدا می کرد .
موگلی خوی وحشی گرفته (با بازی "نیل ستی" تازه کار) با یک مار پیتون غول پیکر به نام "کا" (با صدای هیپنوتیزم کننده اسکارلت جوهانسون) روبرو می شود . فیلمبردار "بیل پوپ" (فیلمبردار "ماتریکس") و طراح جلوه های ویژه ی کارکشته "رابرت لگاتو" با این فیلم همکاری دارند . طبیعتا جلوه های ویژه زیادی در این محصول به کار رفته است چون فیلمی در تکریم این داستان قدیمی است و قطعا بدون بهره بردن از آخرین تکنولوژی های تصویربرداری و جلوه های ویژه ساخت محیط دیجیتالی آن امکان پذیر نبوده است .
علاوه بر تاثیرات برجسته حضور حیوانات در داستان فیلم که همه ما به خاطر داریم – شامل "بگیرا" ، "سالمن" پلنگ ، شیر خان ببر وحشتناک بنگال ، و البته "بالو" خرس سرخوش قصه – تیم دوبلاژ و صداپیشگی فیلمی که دیزنی انتخاب کرده و تبدیل به نشان تجاری این کمپانی شده است، شگفت انگیز بوده و به هر کارگردانی این توانایی را می دهد تا از تمام پتانسیل این تیم قوی بهره ببرد .
"بگیرا" (با صداپیشگی "بن کینگزلی") در نقش راوی داستان، قصه نوزاد انسانی را که در جنگل تنها پیدا می کند و توسط گرگ ها که پدر خانواده "آکیلا" (با صداپیشگی "جایانکارلو اسپوسیتو") و مادر خانواده "راکشا" (لوپیتا نیونگ) پرورش داده شده است را تعریف می کند . اگرچه "موگلی" تمام تلاشش را می کند تا مانند یک توله گرگ چابک و سریع باشد، اما صحنه ابتدایی تعقیب نشان می دهد که به آسانی این امر محقق نمی شود. خانواده گرگی اش او را دوست دارند و موگلی هم در جمع خوانیِ موزونِ قانون جنگل با آنان همراهی می کند : " همه برای یکی ، یکی برای همه" . در مقابل ، تنها چیزهایی که "موگلی" در آن ماهر است، مانند کار با ابزار، برای او ممنوع شده است، چون"بگیرا"ی سخت گیر می گوید : « حقه زدن در مرام گرگ ها نیست » .
"نیل ستی"پسربچه ی بیش فعالی که نقش "موگلی" را بازی می کند و تنها بازیگر انسانی حاضر در صحنه فیلم است ، از بین دو هزار نفر که برای نقش تست دادند، انتخاب شده است . "ستی" برای آمادگی بیشتر تمرینات پارکور را گذراند و بدلکارانی از شرکت جلوه های ویژه جیم هنسون ( شرکتی آمریکایی که در زمینه عروسک گردانی و جلوه های ویژه کار می کند) استخدام شدند تا در قسمت های CGI نقش "موگلی" را بازی کنند و به او برای بازی بهتر در این نقش کمک کنند .
"کتاب جنگل" با صحنه ای آغاز می شود که حیوانات در آتش بس به سر می برند که نام آن را "آتش بس آب" نامیده اند به این صورت که هنگام خشکسالی تمام حیوانات در امنیت کامل می توانند از آب استفاده کنند. متاسفانه یکی از حیواناتی که سر و کله اش پیدا می شود ، شیر خان مخوف است (با صداپیشگی خبیثانه "ادریس آلبا") که به دلایلی که بعدا آشکار می شود اعلام می کند که منتظر شکار این "بچه انسان" است و بعد از اتمام دوره آتش بس برای گرفتن جان "موگلی" باز می گردد. "بگیرا" تلاش می کند تا برای حفظ جان "موگلی" او را به دهکده انسان ها ببرد ولی پسرک لجباز مقاومت می کند. این لجبازی به علاوه ی پاکی و بی ریایی "موگلی" او را در معرض انواع خطرات قرار می دهد.
صدای هیپنوتیزم کننده "اسکارلت جوهانسون" در نقش مار عظیم الجثه "کا" شگفت انگیز است و به تصورات بیننده نیرو می بخشد. او با صداپیشگی در فیلم "او" ساخته اسپایک جونز نشان داد که تنها با صدایش هم می تواند مخاطبان را میخکوب کند. این وسط یک میمون غول آسا هم به نام "شاه لویی" وجود دارد که نقشه هایی برای "موگلی" در سر دارد . ممکن است انتخاب "کریستوفر واکن" برای این نقش درست به نظر نرسد اما صدای ملیح او با لهجه نیویورکی اش و قابلیتش در خواندن ترانه کلاسیک "من می خواهم شبیه تو باشم" ساخته برادران شرمن (سازنده ترانه های انیمیشن کلاسیک کتاب جنگل) نشان می دهد که انتخاب درستی برای این نقش است .
مسلما جذاب ترین صدا متعلق به "بیل مورای" در نقش "بالو" خرسه است . هنرمند خوش زبان و خوش مشربی که در چشم های "موگلی" زل می زند و می گوید : "تو هیچ وقت کسی رو پیدا نمی کنی که بیشتر از من تو خطر افتاده باشه" . و او را به عنوان همدست همیشگی خود در یافتن عسل انتخاب می کند.
باید اشاره کنم که این "کتاب جنگل" نسبتا تیره تر از نسخه های دیگر است و به خطرات جهت گیری انسان در مقابل جهان طبیعت اشاره هایی می کند. آتش که به عنوان "گل قرمز" در فیلم نام برده می شود نمادی از تخریب نقاط بکر و دست نخورده توسط انسان است . با همه این تفاسیر ، این ها ماهیت دوم فیلم ساخته"فاورو"است و واقعا تاثیرگذار است وقتی می بینیم که او چقدر راحت و بدون دردسر این نکات را بیان می کند.
مترجم: بابک مؤیدزاده