به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
منظوم مرجع سینما تلویزیون ایران، این بار قصد دارد فیلم «نهنگ عنبر 2، سلکشن رویا» را نقد و بررسی کند. سامان مقدم پیشتر با فیلم «نهنگ عنبر» حضوری موفق در گیشه ها و جلب اقبال مخاطب تجربه کرده بود. آن موفقیت و ظرفیت فراوان نوستالژی های دهه شصت، انگیزه مناسبی برای او بود تا بار دیگر همان داستان و همان فضا را با ارائه ای جدید، پیش روی مخاطب بگذارد.
در فیلم اول هنرپیشگانی نظیر مهناز افشار و رضا عطاران به بازی گرفته شده اند که از جمله تضمین های فروش یک فیلم در سینمای ایران حساب می شوند. در فیلم دوم، شخصیت کلیدی دیگری افزوده شده که ایفای نقشش را هنرپیشه جوان دیگری مانند حسام نواب صفوی بعهده دارد. در فیلم اول، بازی های بسیار خوبی را از هنرپیشگان اصلی فیلم، رضا عطاران، مهناز افشار، ویشکا آسایش و ...شاهد بودیم. این بازی های خوب بخصوص درباره مهناز افشار در این فیلم نیز تکرار شده و بحق عامل جذب مخاطبان سینما حساب می شود.
این فیلم ادامه یا داستانی در تکمیل داستان فیلم پر فروش و موفق «نهنگ عنبر» دارد و برای آنکه بشود شناخت بهتری از آن به دست آورد، لازم است ابتدا نگاهی گذرا به قسمت نخست این فیلم داشته باشیم.
نمایی از فیلم سینمایی«نهنگ عنبر 2، سلکشن رویا» به کارگردانی سامان مقدم
شاید مهم ترین نکته فیلم «نهنگ عنبر» بازسازی بسیار موفق دهه شصت باشد. این بازسازی در دو جنبه جداگانه انجام شده بود. ابتدا در بخش داستان و فضا سازی روایی فیلم، با تعریف و تصویر نسبتا دقیق و قابل قبولی از سالها و فضای اجتماعی دهه شصت جامعه ایران روبرو بودیم. دیالوگ ها، گره های داستانی، اوج و فرود های دراماتیک فیلم، اکثرا در قالب فضای دهه شصت قابل بازتعریف وپذیرفتنی می نمود. برخی از اَشکال رابطه بین دو شخصیت اصلی فیلم، ارژنگ و رویا، تنها در آن فضا، باور پذیر بود. اگر به زمان حال منتقل می شد، به آن حد از باور پذیری دست نمی یافت؛ مثلا دفعات متعدد دخالت نیروهای کمیته در ایجاد گره های داستانی و تقویت انگیزه های رویا برای رفتن، برای سالهای فعلی تا اندازه ای دور از واقعیت است.
نمایی از فیلم سینمایی«نهنگ عنبر 2، سلکشن رویا» به کارگردانی سامان مقدم
این فضا سازی موفق، در بعد تصویری نیز، در کنار داستان و ساختارش، مدیون طراحی دکور و صحنه، طراحی لباس و گریم های بسیار واقع نمایانه و دقیق فیلم بود. از قضا این خصوصیت به رغم اینکه از جذابیت های همیشگی ستاره ای مانند مهناز افشار کاسته بود، به نقطه جذابیت فیلم بدل شد و تماشاگران بسیاری را پای این فیلم کشاند.
گذشته از استفاده هوشمندانه و تقریبا موفق کارگردان و عوامل، از نوستالژی دهه شصت، بقیه فیلم، داستانی ساده از عشق و خیانت به همراه چاشنی ملایم و دلنشینی از طنز بود. جریاناتی ساده و عامیانه اما دلنشین که مخاطب را بسادگی همراه خود می کرد.
تمام عوامل فوق، از آن فیلم، فیلمی مخاطب پسند ساختند. به همین دلیل، سامان مقدم، امسال نیز بار دیگر سراغ دستمایه فیلم خود رفت و «نهنگ عنبر 2 سلکشن رویا» را روانه سینماها کرد.
در نام گذاری فیلم، اولین ارتباط با داستان قبلی روشن می شود. سلکشن رویا، نام نوار صوتی است که در فیلم اول، ارژنگ برای رویا ضبط و به او هدیه می کند.
داستان فیلم اول، پس از روایت بی وفایی های فراوان رویا، در کشاکش بازگشت و تردید او برای تصمیم ماندن با ارژنگ پایان می یابد. در ابتدای این فیلم اما تصمیم برای ازدواج گرفته شده و زوج میانسال در لباس بخت، عازم جشن عروسی خود هستند. شیرینی این وضعیت و نشان دادن تدارک مفصل جشن عروسی، کام مخاطب را که از فیلم قبل همچنان اندکی آزرده مانده بود، شیرین می کند. اما بیش از هر چیز در این فیلم، تغییر شخصیت پردازی رویا از میانه فیلم ببعد ما را شگفت زده می کند. شخصیت رویا گویا از میانه فیلم و بعد از گره گشایی اصلی، به یکباره دگرگون می شود و از بسیاری از اتهاماتی که در فیلم قبل بر او وارد شد، تبرئه می گردد. روندی که تقریبا تا ثانیه های پایانی فیلم، ادامه می یابد و خوشبختانه در عرض دو ثانیه، بازگشتی جذاب و هوشمندانه به کاراکتر اصلی رویا را شاهد هستیم.
فضا و درونمایه فیلم بسیار مشابه فیلم اول است. همچنان بیشترین نقطه اتکای فیلم برای ایجاد جذابیت، بازگشت به گذشته ای نوستالژیک است که در دل داستان عاشقانه فیلم جریان دارد. ملودارم لطیفی دستمایه داستان شده است. بازگشت به گذشته، این نقطه ضعف بزرگ را به وجود آورده که روند داستان و اوج و فرودهایش آشکار است. نویسنده فیلمنامه تلاش کرده تا با چند ترفند، این ضعف را که منجر به جذاب نبودن داستان می شود، بپوشاند. از جمله این ترفندها، اضافه کردن یک شخصیت محوری به داستان است که حول محور او، سوء تفاهمی شکل می گیرد و محور دراماتیک داستان قرار می گیرد. هر چند جای این سوال باقیست که چگونه در فیلم اول، اثری از این شخصیت و اثری از این سوء تفاهم که قطعا باید اثر گذار می بود، نیست. بهرحال، این گره جدید و رقابت عاشقانه حول آن تا حد خوبی کشش کافی را ایجاد می کند.
رضا عطاران در فیلم سینمایی«نهنگ عنبر 2، سلکشن رویا» به کارگردانی سامان مقدم
فیلمنامه نویس اما به همین جا اکتفا نکرده است. او علاوه بر ایجاد گره ای در گذشته، دست به ایجاد گره ای در زمان حال نیز می زند. هر چند این گره در زمان حال، باندازه اوج دراماتیک زمان گذشته، با بقیه فیلم همخوانی ندارد. اول آنکه به یکباره ژانر داستان را عوض می کند و در میانه داستانی فانتزی، یک شوک تراژیک، ژانر را عوض کرده و مخاطب را دلزده میکند. مخاطبی که به هوای دیدن فیلمی فانتزی و خوشایند که احساسات او را نمی آزارد وارد سینما شده، آمادگی آن را ندارد که ناگهان با شوکی غم انگیز و تلخ روبرو شود.
نمایی از فیلم سینمایی«نهنگ عنبر 2، سلکشن رویا» به کارگردانی سامان مقدم
در عین حال، این شوک، بسمت فضای سوررئال نیز میل می کند که باز هم باعث آشفتگی در ژانر می شود. ممکن است این تعلیق ها، کشش داستانی ایجاد کند، اما تغییر ناگهانی ژانر، آن هم دو بار، چیزی است که ممکن است موجب رانده شدن مخاطب شود، نه جذبش!
نکات دیگری نیز در این میان در فیلم و فیلمنامه گنجانده شده اند که بیشتر از کارکرد دراماتیک یا فضا سازی، به دنبال این بوده اند که خوشایند مخاطب واقع شوند. به نحوی که بسیاری از آنها در صورت حذف، هیچ لطمه ای به داستان، فضا سازی یا شخصیت پردازی نمی زنند. صحنه های زیادی در فیلم بصورت موزیکال اجرا شده اند؛ که در بعضی موارد در فضا سازی موثر واقع شده اند و گاهی نه؛ مثلا صحنه تقابل موزیکال جمعیت همراه ارژنگ با تقلید از موزیک ویدیویی مشهور، با پلیس، نمونه موفقی است.
نمایی از فیلم سینمایی«نهنگ عنبر 2، سلکشن رویا» به کارگردانی سامان مقدم
بنظر می رسد تلاش شده تا تقابل های نسبتا کلیشه ای فیلم اول، در این فیلم تعدیل شود. انتخاب سیروس گرجستانی برای ایفای نقش رییس پلیس، گنجاندن شخصیت عادی و ملموس سهیل در میان پلیس ها، شهادت سهیل و نقشی که این قضیه بعدا در سوءتفاهم اصلی داستان بازی می کند، همه نمونه هایی از تلاش فیلمنامه نویس برای شکستن فضای دوقطبی ایجاد شده در فیلم اول است. هر چند در آن فیلم هم با تعریف شخصیت روحانی جوان و جذاب، با شخصیت پردازی منصف و آرام، کمی در این راستا تلاش شده بود.
تغییر زاویه دید از ارژنگ به رویا، در قسمتهایی که بعد از مطرح شدن سوء تفاهم، رویا قصد توضیح دارد، باور پذیر و مناسب است؛ اما در غیر از آن چندان توجیه ندارد. داستان تا رسیدن به اوج، خوب چیده شده است؛ اما در نقطه اوج، به ساده ترین وجه و سر دستی ترین روش ممکن، رمز گشایی انجام می شود. با چند جمله و چند ایده طنز، گره اصلی داستان باز می شود. اصلا از پیچیدگی خبری نیست. به همین دلیل جذابیت داستان، افت می کند؛ اما شوک بعدی تا حدی جبران این وضعیت را می کند. شوکی که به خاطر تغییر ژانر از طنز به تراژدی، بیش از حد نیاز احساسات مخاطب را بر می انگیزد.
سکانس پایانی فیلم، بازگشت به ژانر اصلی است؛ اما با دیالوگهای خام و کلیشهای، در معرض این قرار میگیرد که اصلاً مناسب نباشد. تنها نکته مثبت پایانبندی فیلم، نکتهای درباره شخصیت اصلی رویاست که در فیلم اول، تمام داستان حول محور روحیه گریزپای او میچرخد و در این فیلم، شخصیت رؤیا طوری تصویر شده که کاملاً از نسخه قبلی مبراست. اما خوشبختانه، کارگردان در دو سه ثانیه پایانی فیلم، هوشمندانه آن شخصیت پیشین را که گویا موقتاً کنار نهاده بود، پیش میکشد و با این کار، وعده این را میدهد که شاید داستانی جدید درراه باشد!
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.