به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
ورود به سینمایی هم که پایان نامه در آن نمایش داده می شود یک سَرِ داستان است. شما اگر به تماشای فیلم بروید باید میزبان نگاه معنادار دیگران باشید که از اینکه شما به دیدن این فیلم رفتید شما را سرزنش می کنند!. بهرحال بعد از شرایط عجیب سالن انتظار که شبیه به همه چی هست به جز انتظار برای تماشای یک فیلم، به دیدن فیلم می روم
پایان نامه همانطور که انتظار داشتم، فیلمنامه درست و حسابی ندارد و بیشتر از اینکه چیزی به اسم روایت در داستان به چشم بخورد، شاهد شعارهای سیاسی هستیم که به شکلی کاملا ناشیانه در فیلم قرار داده شده است. البته ضعف فیلمنامه بی دلیل نیست؛ نویسنده فیلم هادی کلاهداری ( برادر حامد کلاهداری ) است که پیش از این هیچ تجربه ایی در فیلمنامه نویسی نداشته است. در جلسه نقد و بررسی فیلم، هادی کلاهداری سعی زیادی کرد تا از فیلمنامه اش دفاع کند و آن را قابل فهم برای تماشاگر خاص(!) جلوه دهد اما حقیقت این است که فیلمنامه کلاهداری یکی از بدترین فیلمنامه هایی است که در چند سال گذشته نوشته شده است. فیلمنامه پایان نامه مسیر مشخصی ندارد؛ بعضاً فیلم به سمت درام حرکت می کند اما چند لحظه بعد ناگهان اکشن می شود! ( منظور از اکشن بیشتر همان تعقیب و گریز خیابانی است )در این بین دیالوگ های مضحک شخصیت های داستان هم لحظات مفرحی را برای تماشاگران به همراه می آورد و باعث می شود از ته دل بخندد!.
فیلمنامه فیلم به حدی مبتدی است که حتی صدای اصولگرایان را هم در آورده است. نگاه ساده لوحانه به مقاله خرابکاری و خانه های تیمی برای برای براندازی یک نظم، اساسی ترین ایراد فیلم است. این نگاه که استاد بهرامی به این سادگی به یک خانه تیمی با کمترین هزینه حفاظتی برود و 2 دانشجو هم به راحتی به دنبالش راه بیفتند ( اصلاً چرا باید یک دانشجو استادش را تعقیب کند؟! ) و تشخیص بدهند که استاد بهرامی می خواهد نظام را مختل کند، نگاهی بسیار ساده و پیش پا افتاده ایی است.
اما جدا از بحث فیلمنامه ، کارگردانی این اثر هم دستِ کمی از فیلنامه آن ندارد و بسیار آشفته است. یکی از مهمترین ایرادات کلاهداری در کارگردانی پایان نامه را می توان در عدم جسارت در پرداخت به جزییات دانست. کلاهداری با خودداری از پرداخت به جزییات تنها سعی کرده به صورت گذری به حرف های مخالفان در آن برهه بپردازد. تمام شعارهای رایج بعد از انتخابات سال 88 در فیلم حضور دارد ولی هیچ صحبتی درباره ماهیت و چرایی سر دادن این شعارها نمی شود. در صحنه ایی از فیلم حامد کمیلی این جمله را می گوید که " رای ما رو بالا کشیدن " اما هیچ صحبتی در ادامه آن نمی کند! گویی فیلم فقط خواسته از کلماتی که از بعد از انتخابات سال 88 بسیار در نزد عموم استفاده می شود، استفاده ابزاری کند و بس.
بعد از پایان فیلم ناخودآگاه به یاد فیلم JFK اثر اولیور استون افتادم. JFK فیلمی 189 دقیقه ایی بود که در آن از هر منظر و با پرداخت به تمام مسائل ریز و درشت ترور جان اف کندی ، جای هیچ سوال یا ابهامی را برای تماشگر باقی نمی گذاشت. حالا اینجا با یک فیلم به نام پایان نامه طرف هستیم که کارگردانش از پرداختن به مسائل جناح مخالف دولت تنها به شعار دادن بدون هیچ دلیلی اکتفا کرده است!. مطمئناً اگر یک خارجی را که در جریان مسائل داخلی ایران نباشد به دیدن فیلم ببرید، او از شما خواهد پرسید که : هدف این جماعت سبز از سر دادن شعار چیه؟! چه می خواهند؟ با کی کار دارند ؟ و...
دیالوگ های فیلم نیز در تکمیل فیلمنامه سطحی پایان نامه، کمال همکاری را داشته است. دیالوگ های ساده لوحانه فیلم نه تنها مناسب تماشاگر هوشیار ایرانی نیست ، بلکه فیلم با صدایی گوشخراش در حال فریاد زدن این جمله است که " تماشاگر هیچ چیز نمی فهمد!. متاسفانه پایان نامه به شکل آزار دهنده ایی مخاطبانش را دست کم گرفته و فرض را بر این گذاشته که او هیچ اطلاعی از اتفاقات رخ داده در سال 88 ندارد.
جدی نگرفتن تماشگر بعضاً فهم فیلم را حتی برای تماشاگر ناآگاه فیلم نیز مشکل کرده است. پایان نامه از طرفی نخواسته بصورت مستقیم به مساله قتل ندا آقاسلطان بپردازد و از طرف دیگر قصد داشته تا با کنایه ها و صحنه سازی ،جهشی هم به قضیه این قتل داشته باشد اما به دلیل عدم صداقت با تماشاگرش در این راه شکست خورده است. چه بهتر بود که کلاهداری اصلاً گریزی به این قضیه نمی زد تا هم ما حرص نخوریم هم خودش تا این حد مورد انتقاد قرار نگیرد.
یک صحنه ی جالب هم در خلال پخش فیلم بوجود آمد و آن اینکه کلاهداری در صحنه ایی از فیلم که در نقش راننده آژانس حضور داشت، به همراهانش می گوید : حالا ما یک ... خوردیم!. این جمله با استقبال شدید تماشاگران و تشویق و سوت های مکرر آنها روبرو شد و چند دقیقه ایی فضای سینما را ملتهب کرد!
صحنه های تجمع گروه مخالف دولت یکی از بدترین سکانس هایی است که می توانید در پایان نامه پیدا کنید. سخنرانی افراد ( نامهایی مانند سرجنبش، صاحب جنبش، بزرگ جنبش یا هر چیزی دیگری که احتمالا به آنها می گویند) بسیار ابتدایی و پیش پا افتاده است. در این صحنه ها یک نفر در حال سخنرانی است و بقیه هم عین مترسک ایستاده اند و نگاه می کنند!. شما فقط کافی است به چهره افرادی که در حال گوش کردن به سخنرانی هستند نگاهی بیندازید تا عمق فاجعه را درک کنید.
بازی بازیگران فیلم نیز دست کمی از سازندگان فیلم ندارد. بهاره افشاری و حامد کمیلی بازی اغراق آمیزی در پایان نامه داشته اند. دیالوگ گویی آنها ( به خصوص کمیلی ) ظاهراً قرار است تاثیرگذار باشد اما بیشتر شبیه به جوک شده. البته باید به این نکته هم اشاره کنم که بازی افشاری و کمیلی در مقایسه با دیگران بازیگران فیلم یک شاهکار به حساب می آید! هادی دیباجی در نقش شخصیت بی دست و پا و ترسو کاملا یک عنصر اضافه در فیلم است که گویی برای راه رفتن روی اعصاب تماشاگر به فیلم افزوده است. بازی دیباجی به حدی بد و غیر حرفه ایی است که باعث خنده تماشاگر می شود.
وضع بازیگران زن فیلم در مقایسه با مردان وخیم تر است. بهاره افشاری و چکامه چمن ماه به نظرم می توانند کاندید یکی از بدترین بازیهای سال شوند ( متاسفانه دیگر خبری از برگزاری جشن اهدای تمشک طلایی بدترین ها در ایران به گوش نمی رسد ). بهاره افشاری با بازی غلو شده و دیالوگ های احمقانه اش ( نظیر تکرار چندین باره ی عبارت " گوشم داره زنگ می زنه"! که اعصاب تماشاگر را بهم می ریزد ) کاری به جز بهم ریختن اعصاب تماشاگر ندارد. چکامه چمن ماه هم که ظاهراً مخالف ترین شخصیت فیلم است، چیزی بیشتر از یک کاریکاتور مخالف دولت نیست. صحبت های بی معنی او درباره تقلب و دیدگاه های سطحی اش از این موضوع واقعاً آزار دهنده است.
در آخر هم باید به پایان بندی به اصطلاح سیاه فیلم اشاره کنم که همه به خیر و خوشی نِفله می شوند!. هنوز دارم فکر می کنم که خود فیلمساز فهمیده که چه ساخته؟!
چرا باید فیلم را دید؟
پایان نامه اگرچه نام یک فیلم سیاسی را یدک می کشد اما به هیچ عنوان اثر قابل توجهی نیست. باید نکته ایی را یادآور شوم و آن اینکه اصولاً ساخت یک فیلم سیاسی ظرفیت بسیار بالایی می خواهد که هر کشوری آن را ندارد. اگر صنعت سینمای هالیوود امروز به جایگاهی در دنیا دست یافته که همه دنیا، بازیگران ، فیلمسازان، فیلمها و حتی روابط آنها را به خوبی می شناسد به این دلیل است که هالیوود سالها پیش تصمیم گرفت تا تعارف را با خودش بگذارد و دست به ساخت فیلمهای سیاسی بزند تا از این طریق هم حرفش را زده باشد هم اینکه باعث آگاهی جامعه شود. مگر غیر از این است که مستندهایی نظیر بولینگ برای کلمباین که قوانین آمریکا را به سخره می گرفت، باعث شد تا آگاهی عمومی در ارتباط با حمل اسلحه برای یک شهروند عادی به شدت بالا برود؟ بله! ساخت اثر سیاسی اگرچه شاید برای سیاسیون تلخ باشد اما کمک می کند تا سطح شعور جامعه بالا رود.
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]