به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
«لانتوری»سومین فیلم بلند«رضا درمیشیان»است. او در این فیلم، روی یکی از حساس ترین و جنجالی ترین موضوعات تلخ اجتماعی ــ اسیدپاشی و نابودی آینده دختران مظلوم ــ دست گذاشته است.
روایت«لانتوری»را می توان از دو زاویه مختلف واکاوی کرد: بخش اول، روایت یک داستان اجتماعی و عاشقانه، که نیم نگاهی به معضلات جوانان و نگاهی تمام رنگی به قصور اجتماع و مقوله حساس قصاص و بخشش دارد؛ و بخش دوم، که تسویه حساب های سیاسی و اجتماعی فیلمساز محسوب می شود!
درمیشیان در بخش اول تلاش کرده است تا با سبکی مستندگونه، تحلیلی آسیب شناسانه از زبان اقشار مختلف جامعه ــ از جمله روانشناس، جامعه شناس، دانشجو، کاسب و ... ــ ارائه کند؛ اما اغراق بیش از اندازه باعث شده است که او در رسیدن به هدفش، چندان موفق نباشد. بیان مستندگونه و گزارشی که او برای روایت فیلمش انتخاب کرده، نه تنها باعث شده است تا او در پردازش شخصیت های داستانش ضعیف عمل کند و حتی در بیان قصه زندگی«پاشا»، که بزهکار اصلی فیلم است موفق نباشد؛ بلکه«لانتوری»از قدرت کافی برای آسیب شناسی بزهکاری هم برخوردار نشده است.
همچنین به نظر می رسد که یک دلیل دیگر پردازش ضعیف شخصیت ها نیز تمرکز درمیشیان در چگونگی القاء نظرات شخصی خود است، که باعث می شود مخاطب نتواند با کاراکترهای«لانتوری»ارتباط قابل قبولی برقرار کند.
درمیشیان موضوع اصلی فیلم را فدای رویکرد سیاسی ــ اجتماعی خود کرده است. پیدا کردن طعنه های سیاسی و اجتماعی در«لانتوری»کار سختی نیست و بوضوح در قسمت های مختلف فیلم از آنها استفاده شده است. او تلاش می کند که به اسید پاشی به عنوان یک نماد انحصارطلبانه نگاه کند و در فیلمش از حذف شدن های اجباری و عدم تحمل نظر مخالف در روابط انسانی، اجتماعی و سیاسی بگوید؛ اما این رویکرد، با پرداخت اغراق آمیز و چاشنی طعنه های سیاسی و اجتماعی از جهان اثر بیرون زده و تأثیر فیلم را کمرنگ کرده است. بدین گونه این درام حساس اجتماعی به یک اثر کم فایده تبدیل شده است.
طعنه های سیاسی موجود در فیلم، ربط منطقی به اصل داستان پیدا نمی کنند؛ اما اگر پرداختن به مقوله قصاص و بخشش را با سیاست درمیشیان گره بزنیم، شاید بتوان ربطی در سطح اثر پیدا کرد! او در صدد است تا داستان و نتیجه گیری روایت فیلم را با نظرات سیاسی اش گره بزند و اینگونه از مدیومی که در اختیار دارد سوء استفاده می کند.
اگر داستان اسید پاشی و قصاص را تمثیلی برای دنیای سیاست، جامعه و روابط انسانی درنظر بگیریم، درمیشیان می خواهد چه بگوید؟«پاشا»که نظر مخالف خود را نمی تواند تحمل کند، تصمیم به حذف«مریم»می گیرد. پاشا نماد یک گروه و مریم و ظلمی که در حق او شده نماد گروه دیگر است. مریم توانایی مقابله با پاشا را ندارد، اما دلی به بزرگی دریا دارد؛ پس، از حق قانونی، عرفی و شرعی خود می گذرد. اما درمیشیان ــ که می کوشد حرف های خود در اثر توقیفی«عصبانی نیستم»را به زبانی دیگر بیان کند ــ داستان خود را نقض می کند و قسمت هایی از فیلم او علیه یکدیگر عمل می کنند.
کارگردان در بسته ای از حوادث می خواهد به بررسی علل حوادثی همچون اسیدپاشی و عواقب وخیم آن بپردازد؛ اما سؤال اینجاست که اگر موضوع فیلم، اجتماعی است و بحث اصلی کارگردان درباره قصاص و بخشش است؛ پس کنایه های سیاسی و اجتماعی همچون دلواپسان، یقه سفیدان، اختلاس، رانت خواری و اختلاف طبقاتی در دل این اثر چه ضرورتی دارد؟ اگر موضوع فیلم دلبستگی های سیاسی است؛ چرا با صراحت داستان را روایت نمی کند؟ صراحت، زبان تیز و برنده نمی خواهد بلکه نیازمند صداقتی عادلانه و غیر مخرب است. کسی که از تناقض و ناعدالتی شکوه می کند، نباید برای القاء نظرات خود با ابزار و فرمی که در اختیار دارد دست به سوء استفاده از مخاطب بزند.
داستان اصلی فیلم ــ بویژه برای نشان دادن عاقبت کار افراد تبهکار ــ می توانست تأثیرگذارتر باشد؛ اما جسارتی که در انتخاب سوژه ملتهب و حساس اسید پاشی و قصاص نشان داده شده است، زیر حجم شعارگونه، سنگین و پر مدعای فیلم گم می شود. ورود دیر هنگام به بخش تأثیرگذار و اصلی داستان نیز باعث شده است بار منطقی داستان و پردازش شخصیت ها معقول و منطقی به نظر نرسد.
درمیشیان به مسئله جبر و قصور اجتماع در ایجاد بزهکاری نیز بسیار سطحی پرداخته است. او با نشان دادن تصاویر اخاذی که اغلب هم در ازاء حفظ آبرو انجام می شود و صرف مقداری از آن برای برآورده کردن آرزوهای کودکان پرورشگاهی، چه چیز را می خواهد موجه جلوه دهد؟ چشمان گریان«باران»بعد از ضبط فیلم به قصد باج گیری، نشانه چیست؟ خانه مجردی و محدوده روابط بی قید و شرط گروه لانتوری از چه حقیقتی حکایت دارد؟
در کنار همه این نقاط ضعف، باید به نقطه قوت بزرگ فیلم هم اشاره کرد. جسارت درمیشیان در انتخاب سوژه ملتهب اسیدپاشی در کنار پرداختن به قصاص و بخشش، قابل تقدیر است و بی انصافی است از این مهم با بی توجهی عبور کنیم. انتخاب هیچ سوژه ای، به این اندازه نمی توانست اینگونه تأثیرگذار، عادلانه بودن حکم قصاص را تأیید کند. درمیشیان توانست با انتخاب موضوعی حساس، اجرای حکم قصاص را (که همواره مورد هجوم باصطلاح روشنفکران است) عاقلانه و عادلانه به تصویر بکشد. در«لانتوری»تأکید می شود که قصاص و عفو یک مجموعه کاملاً انسانی و منطقی به منظور حمایت از جایگاه خلیفة اللهی است؛ و قصاص به منظور پیشگیری از جرم است.
کلام آخر اینکه«لانتوری»درامی است با فرم بصری خاص که به کمک کات های فراوان و فرمت مصاحبه، اثر را به سرانجام رسانده است. این فیلم، با توجه به سوژه و سکانسهای موجود در آن، لازم است که حتماً با رعایت رده سنی به اکران عمومی درآید.