به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
دروغ و خیانت تم اصلی داستان
موضوع فیلم درباره ی ارتباطات ناهنجار خانوادگی در طبقه ی مرفه جامعه است، درباره ی دروغ ها و خیانتها. فیلمساز در بستر روایت زندگی گذشته و حال شخصیت هایش کل بنیان خانواده و روابط زناشویی را زیر سوال می برد. تمامی شخصیت های داستان به نوعی درگیر روابطی پنهان هستند. دروغ اساسیترین مایه ی این درام است.
امید به میترا میگوید که دوستش دارد، در حالی که از رفتار او بیزار است. میترا تحت تأثیر تماشای سریال های ماهوارهای به شوهرش شک دارد و مرتب از امید می خواهد مسائل پنهان زندگی اش را بگوید. میترا با رفتاری لوس و غیرقابل تحمل مدام گریه کرده و به امید می گوید:« تو منو ترک می کنی، منو دوست نداری»آنقدر میترا شک و تردیدهایش را به زبان می آورد تا به واقعیت می پیوندد و امید به او خیانت می کند. در این میان حضور ناگهانی آلا-خواهر آرش دوست قدیمی امید- که به دنبال شکایت از شوهر سابقش افشین است، محرکی برای خیانت امید است. امید که از شک و تردیدهای الا خسته شده به ارش می گوید:«خسته شدم، احساس می کنم تمام وقتم صرف بزرگ کردن یک بچه شده است.»
رفتار میترا گرچه در شأن یک زن معقول نیست اما امید با توجه بیشتر و حتی مراجعه به مشاور خانواده می توانست به شک و تردیدهای میترا پایان دهد.
زمانی داستان جالب می شود که مخاطب در می یابد آلا از قدیم به امید علاقه داشته و حتی زمانی که با افشین نامزد کرده است برای امید هدیه و نامه های عاشقانه می فرستاده است.
این، چهره ی زن ایرانی است؟
اصلی ترین زن فیلم آلاست. شخصیت”آلا” از شخصیت یک زن ایرانی و با اخلاق بسیار دور است.
آلا در حالی که به افشین علاقه چندانی نداشته با او ازدواج می کند و پس از به زندان افتادن افشین به دلیل مشکلات مالی از او طلاق می گیرد. دلایل آلا برای طلاق که برای برادرش آرش بازگو می کند، بسیار تأمل برانگیز و بی اساس است. آلا در حالی که مدام سیگار می کشد، بیان می کند که بعد از مرگ مادرش مجبور بوده روزی سه چهار ساعت غذا بپزد و افشین در عرض نیم ساعت آن را ببلعد! از نظر این زن غذا درست کردن کار عبث و بیهوده ای است و او دوست نداشته که وقت خود ر ا صرف چنین اموری نماید. گویی آلا به عنوان یک زن شوهردار تمام وظایف زناشویی خود را در غذا پختن دیده است.
آرش نیز با اینکه یک مرد است بعد از اینکه متوجه رابطه ی عاشقانه آلا با امید می شود او را سرزنش می کند که چرا با یک مرد زن دار ارتباط برقرار کرده و مدام به او می گوید که خجالت می کشد چنین خواهری دارد.
آرش به آلا گوشزد می کند که تنها هدف امید از ازدواج این است که نسل زپرتی اش را ادامه دهد نه عشق و عاشقی.
آرش به آلا می گوید:« وقتی شما زن ها همدیگر را لگدمال می کنید، چگونه می خواهید ما مردها بهتون احترام بگذاریم.»
رابطه ی پنهانی آلا و امید توسط افشین برای میترا فاش می شود و میترا از امید طلاق گرفته و به خارج از کشور می رود.
مخاطب چیز زیادی از زندگی فعلی آلا و امید نمی بیند. آلا که خود اهل خیانت بوده می ترسد با برگشت میترا، امید او را ول کند و به وی میترا برگردد. برای همین مدام به امید اصرار می کند تا از ملاقات با میترا سرباز زند و وقتی موفق نمی شود در اتاق دفتر کار امید پنهان می شود تا شاهد رویارویی آنها باشد.
میترا بازگشته تا به امید بگوید آنها دختری دارند و می خواهد برای او شناسنامه بگیرد. اسم دخترش هم ریتاست . این اسم اشاره به شعر «ریتا و تفنگ» اثر محمود درویش دارد که امید همواره برای میترا می خوانده است. ادعای میترا در حالی در فیلم مطرح می شود که یکی از شروط طلاق انجام تست بارداری است که در صورت باردار بودن زن، حکم طلاق اجرا نمی شود، حال مشخص نیست چگونه در داستان و فیلم های ما زنان بعد از طلاق با فرزندی نزد شوهر سابق خود می آیند و ادعا می کنند که این فرزند مشترک آنهاست!
در سکانس پایانی فیلم در حالی که آلا بر روی تخت خواب در کنار امید خوابیده، امید به سراغ لب تاپ خود رفته و در فیس بوک به تماشای عکس های دخترش ریتا و چت با میترا مشغول می شود.
ازدواج: امنیت جنسی یا دردسر؟
فیلمساز در کنار روایت داستان زندگی امید و همسرانش- میترا و آلا- نگاهی هم به زندگی آرش دارد. آرش در ابتدای فیلم با دختری به اسم نگار(خاطره اسدی) در مراسم تولد امید حضور دارد. نگار که در جریان زندگی گذشته ی امید و آلاست، با دیدن اختلافات آنها بر سر بازگشت میترا به ارش گوشزد می کند که نباید با دوست دخترهایش دیگر ارتباط داشته باشد اما آرش با ژستی مثلاً روشنفکرانه به نگار می گوید: اگر مازیار- دوست پسر سابق نگار- از نگار کمک بخواهد مخالفتی ندارد!
فیلمساز با اختصاص دادن این گفتگو در فیلم به راحتی از دوستی دختر و پسر قبح زدایی کرده و آن را چیزی کاملاً عادی در جامعه ی امروزی نشان می دهد که نباید روی آن حساسیتی وجود داشته باشد.
رابطه ی نگار و آرش در حالی است که مخاطب نمی فهمد دقیقاً آنها چه نسبتی باهم دارند که همه جا با هم هستند. مثلاً باهم به سفر می روند و نگار به خانه ی آرش می آید. نگار مدام پشت تلفن از آرش می خواهد که بوس آبدار برایش بفرستد. هیچ جای فیلم از نسبت مشروع آنها سخنی به میان نمی آید، فقط در جایی میترا با لحنی تمسخر آمیز از آرش می پرسد که آیا نگار نامزد اوست، و آرش می گوید: بله.
رابطه ی مثلا عاشقانه آرش و نگار در حالی است که ارش با دیدن زندگی امید و آلا به خواهرش می گوید که با نگار ازدواج نخواهد کرد که به سرنوشت امید و آلا و میترا دچار شود. یعنی فیلمساز در چند سکانس از زبان آرش اساس ازدواج را زیر سوال می برد.
گفتنی است در سکانسی آرش در مورد فواید ازدواج به امید می گوید که امنیت جنسی در ازدواج وجود دارد اما امید قاطعانه پاسخ می دهد که امنیت جنسی به دردسرهای بعد از ازدواج نمی ارزد. مردان فیلم گویی همه تنها هدف ازدواج را رابطه جنسی و نسل پروری می دانند و به اهداف دیگر مقدس ازدواج چون آرامش روحی و روانی و اثر تکاملی آن بر انسان اعتقادی ندارند.
“خشکسالی و دروغ” در یک نگاه
“خشکسالی و دروغ” فیلمی با محتوای ضد خانواده است. تمامی افکار و روابط شخصیت ها بر پایه ی دروغ و خیانت است. فیلمساز داستان خود را به گونه ای روایت می کند تا زشتی دروغ و خیانت برای مخاطب کمرنگ شود و در نهایت بتواند مقصود اصلی خود را که زیر سوال بردن اساس ازدواج و تشکیل خانواده است، بیان کند. زنان فیلم یا سیگاری اند یا مست.
فیلم مملو از تکیه های جنسی است و از این نظر فیلمی بی پرواست و قابلیت تماشا به همراه خانواده را ندارد. شاید فیلمنامه نویس برای جذب مخاطب بر پرده ی سینما این پرده دری های گفتاری را به نمایشنامه ی اصلی اضافه کرده است.
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]