به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
فیلم سازانی که قهرمان اصلی داستانشان کودکان هستند همیشه با این پرسش مواجهند که «برای کودک فیلم میسازید یا درباره ی کودک؟!» این پرسش تکراری اما مهم از هم اکنون فراروی کارگردانبچه مهندس نیز هست اما پاسخ او هرچه که باشد تفاوتی در موفقیت این سریال نزد مخاطبان سیما ندارد.
برزو ارجمند و ساناز سعیدی در بچه مهندس
اگر بخواهیم عوامل موفقیت سریال «بچه مهندس» را نام ببریم علاوه بر سوژه ناب سریال، باید بازی جذاب و حرفه ای بازیگران خردسال سریال را مهمترین عامل بدانیم. باور پذیری نقشهای جواد با بازی «یونا تدین» ، مژگان با بازی «نیوشا علیپور» و «آریا برج آبادی» در نقش رسول نشان میدهد در بین کودکان ایرانی استعدادهای نوشکفته ای در امر بازیگری در حال خودنمایی اند که میتوانند یک داستان متوسط را با بازیشان به یک اثر خوب تبدیل کنند.
اینکه میگویم داستان متوسط به معنای ارزش غیر قابل انکار سوژه ی مناسب و پردازش نویسنده ی خوش سابقه ی این سریال نیست، بلکه معطوف به شکافهای عمیقی است که در منطق داستان به چشم میخورد. «سجاد ابوالحسنی» که در کارنامه ی خود سریالهای رمضانی دیگری مانند «روز حسرت» و «پنج کیلومتر تا بهشت» را دارد در این سریال با همان چالشهایی مواجه است که در «خداحافظ بچه» هم از او سراغ داریم یعنی قربانی کردن منطق در مقابل جذابیت داستان. مصداق بارز این موضوع عدم پردازش شخصیت مربی مرد پرورشگاه به عنوان یک معلم تحصیلکرده و متخصص در حوزه ی کودکان و پررنگ کردن نقش کریم- نظافتچی پرورشگاه- در آموزش کودکان است که اگرچه صحنههای بامزه ای را به وجود میآورد اما ایراد جدی در منطق جایگاه این دو شخصیت دارد.
بهناز جعفری و عباس جمشیدی فر در«بچه مهندس»
جواد، مژگان و رسول به جای استفاده از راهنمایی مربیان به دستور عمو کریم ارتش کوچکی تشکیل میدهند تا مانع از خواسته خانواده عباسی برای قبول فرزندخواندگی مومو(مژگان) شوند و دست به کارهای خطرناکی میزنند که کشمکشهای لازم برای داستان پردازی را به وجود میآورد، بدون آنکه به این ضعف منطقی پاسخ دهد که پس حضور معلم و مربی و مشاور در این میان چیست؟
این عدم تطابق منطقی رویدادها در سکانس آتش سوزی در خوابگاه دختران هم خودنمایی میکند،آنجا که هیچکدام از بزرگترها رفتار منطقی از خود نشان نمیدهند. بابا اسماعیل-با نقش آفرینی خوب پرویز پورحسینی-در حالی که قاعدتاً باید شش دانگ حواسش به مجموعه باشد، اصلاً در این سکانس دیده نمیشود و مردان به خصوص محمد پسر بابا اسماعیل در آخرین لحظه وارد کار میشوند در حالی که از لحاظ منطقی باید خیلی زودتر و با صدای جیغ بچهها به کمک میشتافتند اما مشخص است نویسنده برای ایجاد هیجان بیشتر از این مورد به عمد صرفنظر کرده است. کارگردان هم در این زمینه کوتاهی کرده است و در حالی که میتوانست این سکانس را بیشتر تصویری کند به چند پلان بسنده میکند و حتی تصویری از آتش نشانان را هم نشان نمیدهد که شاید قصدشان این بوده که با صرفه جویی در امکانات ، هزینههای ساخت را پایین بیاورد.
کارگردان ترجیح داده است داستان سریال را بنا به روایت صدیقه با بازی ساناز سعیدی به پیش ببرد که زیبایی خود را دارد اما مشکلی که پدید میآید درباره صحنههایی است که صدیقه در آن حضور نداشته و همین عدم حضور وی در صحنه به اصل روایت خدشه وارد میکند. مثلاً او که بر اثر حمله قلبی در آی سی یو بستری است چطور میتواند روایتگر ماجرای جواد در ماشین و کارخانه عباسی باشد؟
پرویز پورحسینی و یونا تدین در «بچه مهندس»
روایتهای جانبی داستان و شخصیتهای مختلف در گیر درماجرا خستگی یک لوکیشن ثابت (پرورشگاه) را از بیننده میگیرد و این نقطه قوت دیگر سریال است که در کنار نورپردازی صدابرداری و تصویر برداری خوب و موسیقی بهتر آن به کار جلوه ی بیشتری داده است.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.