به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
مانی باغبانی از همکاران منتقدی است که پس از تجربه فیلمنامهنویسی برای نهنگ عنبرحالا خودش نخستین کارگردانیاش را هم در ژانر کمدی تجربه میکند که نهفقط با نهنگ عنبر که نسبت با کمدیهای دیگر هم لحن و زبان متفاوتی دارد و هم نوعی از کمدی فانتزی را با درونمایه و زبانی ابزورد به تصویر میکشد. بنابراین خرگیوش را نمیتوان با نمونههای دیگری از کمدی فانتزی مقایسه کرد. این نه لزوماً به معنای برتری فیلم که بیشتر تأکید بر متفاوت بودن آن است.
بابک حمیدیان و جواد عزتی در فیلم سینمایی خرگیوش
خرگیوش روایتگر ماجرای سه دوست به نامهای آرش (بابک حمیدیان)، بابک (سیامک انصاری) و بهنود (جواد عزتی) است که با مصرف قرصهای روانگردان، شبی متفاوت را دور هم سپری میکنند و البته رفتارها و کنشمندیهای بهظاهر بیمنطق آنها واجد یک منطق اصلی است. چند آدمی که هر کدام به دلیلی نوعی از استیصال و پوچی را تجربه میکنند برای رهایی از این وضعیت بغرنج تصمیم میگیرند یک شب را در کنار هم و البته با مصرف قرصهای شادیآور خوش باشند؛ این خوشی برساختهی ناخوشی درونی است که در ضدیت با خود برساخته شده است و چهبسا نوعی مقاومت در برابر هجمه بیرحمانه غم و رنجی است که زندگی و زیستن در دنیای پراضطراب امروز، نصیب انسان میکند. رفتارشناسی آرش و بابک و بهنود بهنوعی بازنمایی این جمله قصار چهگوارا است که تنها راه انتقام از زندگی، شاد زیستن است! از آنجا که ریاکشنها و رفتارهای این سه نفر بعد از مصرف قرصها غیرعقلانی و بیمنطق به نظر میرسد مخاطب در فهم معنای فیلم یا موقعیتهای خلقشده دچار سردرگمی یا بیمعنایی میشود و گویی این یلخیگری یا گریز از هویتمندی و انسجام رفتاری در شخصیتهای قصه بر ساختار آن هم تأثیر گذاشته و مخاطب گمان میکند با قصهای بیسروته روبهروست. این در حالی است که این بیسروتهبودن، این بیمنطق و هدف بودن، و بیربط بودن خیلی چیزها به هم دقیقاً بازنمایی همان تجربه درونی است که این سه نفر با مصرف قرصها در حال تجربه آن هستند و حتی طعنه زدن به نظم متعارف زندگی و جهانی که در یک دور باطل در حال تجربه یک عبث بیهوده و بیهدف است. با این حال میتوان برای رفتار آنها، کموبیش دلایلی هم دستوپا کرد؛ مثلاً بابک که برای رهایی از اضطراب و نگرانی بیماری پدرش از این قرصها استفاده میکند.
بابک حمیدیان و مینا ساداتی در فیلم سینمایی خرگیوش
شاید بتوان مضمون قصه و منطق رفتاری شخصیتهای آن را در این گزاره فلسفی-اخلاقی صورتبندی کرد که شادی و شاد بودن دلیل نمیخواهد، کنش و رفتار میخواهد. باید خود را به شادی و بیخیالی زد تا سودای سهمگین خیال ما را از پای درنیاورد. بازنمایی این موقعیت در سینما آن هم در سینمای ایران با شناختی که از ذهنیت و حافظه مخاطب ایرانی داریم کار دشواری است و ساخت خرگیوش با این ساختار قطعاً ریسک بزرگی بود که اگر توانمندیهای بازیگرانش بهویژه جواد عزتی نبود شاید فیلم به طور مطلق در گیشه شکست میخورد. مخاطب با فیلمی مواجه است که قصه و منطق روشنی ندارد اما با یکسری موقعیتهای کمیک مواجه میشویم که قدرت خنده گرفتن از تماشاگر را دارد.
خرگیوش را میتوان فیلم فضا و اتمسفر هم دانست به این معنا که بیشتر بر فضاسازی موقعیت درونی و بیرونی شخصیتهایش و ترسیم اتمسفری که بر این کمدی فانتزی حاکم است تأکید کرده و چندان دغدغه روایتی کلاسیک یا طرح قصهای منسجم را نداشته است. فیلم سروشکلی شبیه به کمدیهای آمریکایی دارد و در یک ساختار و فضای مدرن و لاکچری روایت میشود و آدمهای آن در عین اینکه واجد مؤلفههای بومی هستند اما با رفتارشناسی انسان مدرن و حتی پستمدرنیستی قابل درک و توصیفاند. فقدان درک این موقعیت و این آدمها حتی در یک تجربه ذهنی فانتزی، مانع از فهم یا دستکم برقراری ارتباط حسی با اثر میشود.
بابک حمیدیان و سیامک انصاری در فیلم سینمایی خرگیوش
فیلم واجد یک پارادوکس عجیب است. در عین اینکه چیزی از آن سردرنمیآوری اما از تماشای آن هم دچار ملال و کلافگی نمیشوی و یک نوع حس مفرح و سرگرمکننده بودن در تجربه تماشای خرگیوشوجود دارد که شاید بتوان آن را به روایت شیرین یک فضای ابزورد نسبت داد. با این حال میتوان دلالتهای سیاسی و اجتماعی هم برای آن متصور شد که با ارجاع به برخی دیالوگها یا اصطلاحات و کمدیهای کلامی قابل طرح است. حتی فراتر از این میتوان فیلم را واجد نقد تند سیاسی یا دستکم متلکهای سیاسی دانست از جمله اینکه نام این قرص شادیآور، قرص تدبیر و امید است و این میتواند کنایهای به شعار دولت باشد و تأکیدی بر این مفهوم که این شعارها همچون قرصهای شادیآوری است که خاصیت مسکنی دارد و برای لحظاتی میتواند حال آدم را خوش کند. نوعی نقد تند اما طنازانه از توهمزایی شعارهای سیاسی!
البته شوخیهای فیلم به متلکهای سیاسی آن ختم نمیشود و تقریباً با هر چیزی شوخی میکند؛ از شوخی با فضای مجازی گرفته تا شوخی با روشنفکران و هنرمندان، و حتی رانندگی در ایران و شوخی با ترانههای قدیمی. این وصلهوپینه کردن فیلم به شوخیها و طنازیهای مختلف شاید ظرفیت کمیک اثر را بیشتر کند اما موقعیت کشکولواری فراهم میکند که از همه چیز میگوید و از هیچ چیز نمیگوید!
بابک حمیدیان و مینا ساداتی در فیلم سینمایی خرگیوش
خرگیوش اگرچه بیشترین تمرکز و سهم قصه خود را به سه شخصیت اصلی میدهد اما شخصیتهای اضافه هم کم ندارد مثلاً حضور خیلی کم ملیکا شریفینیا و دیالوگی که میگوید؛ یا حتی دختربچهای که خرگوش را خرگیوش تلفظ میکند که عدم حضور آنها در قصه لطمهای به خط اصلی داستان آن نمیزد و حتی انسجام بیشتری هم به آن میبخشید. خرگیوش از رنگ، معماری و نورپردازی و در نهایت طراحی صحنه و لباس خاصی بهره میبرد که فیلم را از حیث بصری، جذابیت میبخشد و المانهای تصویری آن را برجسته میکند. خرگیوش را میتوان فیلمی کمدی در بستری رئال-فانتزی دانست که تقریباً از همه اشکال کمدی بهره میبرد اما در نهایت به سنتزی میرسد که موجب میشود به هویت یگانه خود دست یابد. این هویتمندی اثر، فارغ از خوب و بد فیلم است و میتوان مدعی شد که باغبانی دستکم در نخستین فیلمش به زبان سینمایی-کمدی ویژه خودش دست پیدا کرده است که در نوع خودش اریژینال است. فارغ از این بازیها و ساختارشکنیهای فرمی از حیث محتوایی نیز خرگیوش را میتوان فیلمی در ستایش شادی دانست و تأکیدی روانشناختی-اخلاقی بر اینکه زندگی را سخت نگیرید تا در زندگی به شما سخت نگذرد.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.