به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کیایی از جمله کارگردانانی است که شناخت نسبتا خوبی به معضلات اجتماعی و مسائل روز جامعه دارد اما نوع نگاه ویژه اوست که او را از بقیه همکارانش متمایزمیکند. زاویه دید طنازانه او به پدیدههای اجتماعی باعث کمرنگ شدن لحن تلخ فیلممیشود که این از دلایل موفقیت اوست.
عصر یخبندان روایتی درباره اعتیاد است. داستانی پر کششش و اغراق آمیز دارد که در کنار مضمون اصلی فیلم، نیم نگاهی هم به معضلات دیگری چون تاثیر و عواقب بی توجهی به خانواده، روابط نامشروع، مواد مخدر، قتل، دروغ، خیانت، بزههای اجتماعی، طلاق، ضعف قوانین و خلاصه اغلب مشکلات جاری جوامع درحال رشد امروز،میافکند. البته مسئله هم بر سر همین نیم نگاه است. به نظرمیرسد کیایی فرصت را در حال از دست رفتن دیده و در زمان یکی دو ساعته فیلممیخواهد به همه دغدغههای خود بپردازد. در نتیجه فیلم را بدون نتیجه گیری رها کرده و مرثیه ای در سوک مصائب روز خوانده و گذشته است.
عصر یخبندان همانند بسیاری از تراژدیهای موجود دیگر، یاس و ناامیدی را به مخاطب القاءمیکند. ایرادهایی که در این فیلم به چشم میخورد شباهت آنرا به خط ویژه بیشتر و بیشترمیسازد و شاید همین مسائل موجب شده اند که عصر یخبنداننیز یک اثر برجسته هنری نشود. کارگردان مخاطب را به سمتیمیکشد که قانع شود: هدف وسیله را توجیهمیکند و هر کس موظف به گرفتن حق خود است! تا به اینجا که: جامعه غیر قابل تغیر است و نقش کاراکترهای خوب و بد داستانهای او با بقیه تفاوت دارد. آدمهای خوب هم در قصه او وقتی پررنگمیشوند که با منطق هنجار شکن خودنماییمیکنند. همچنانکه شغل سعید فروختن آرم طرح ترافیک به شیوه خاص خودش است و در جواب اینکه«معنی فروختن طرح ترافیک را هم فهمیدیم»به توجیهاتی کوچه بازاری که با هنجارهای اجتماعی در مغایرت است رویمیآورد. یا برای کمک به دوستش ماهواره ها را جمعمیکند تا او با نصب مجددشان برای مردم، پول درمان فرزندش را مهیا کند. با یک نگاه منصفانه درمییابیم که این سکانس به ظاهر ساده هرچند دیالوگی هشدارگونه داشت و هرچند سعید در جواب اینکه: چرا ماهواره مردم را جمع کردی؟ گفت:«میخواستم مردها حداقل برای یک شب هم که شده به جای زنان حریم سلطان، به صورت زن خودشان نگاه کنند»، حس بدبینی را به بیننده تزریق کرد.
یکی دیگر از نقاط ضعف فیلم، استفاده مکرر از کلمات زشت و رکیک در مراودات عادی است. در آموزههای دینی ما توصیه فراوان شده است که با الفاظ زیبا یکدیگر را صدا بزنید. در کتاب کنزالعمال جلد ۱۶ صفحه ۴۲۰، از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمودند:«کسی که شخصی را به غیر نام خودش (با القاب زشت) صدا بزند، فرشتگان او را لعنت میکنند.» عادی شدن کلمات رکیک، پدیده ناپسندی است و این حفره ی عمیق، زمانی خطرناک و جدیمیشود که به رسانههای عمومی کشیده شود. متاسفانه امروزه فرهنگ عمومی ما با آموزههای دینی و هنجارهای متعالی اجتماعی فاصله زیادی گرفته است. در خوشبینانهترین حالت و با فرض اینکه جهت ایجاد حس تنش یا نزدیک کردن مخاطب به فضای نامناسب سکانس از این کلمات استفاده شده است، یک ناهنجاری به جامعه القامیشود.
داستان کار گذاشتن دوربین«ستاره»در ماشین شوهرش«فرهاد»و پس از آن،«بابک»در ماشین همسرش«منیره»بی اعتمادی و بدبینی را بدون هیچ کلامی آموزشمیدهد. این در حالی ست که اعتماد یکی از پایههای اصلی زندگی مشترک است. این نیز یکی دیگر از بدآموزیهای عصر یخبندان است که هیچ بعید نیست، فردا به عنوان یکی عنصر مخرب جامعه، سوژه ی دوربین کارگردانی دیگر شود…
پایانبندی فیلم خلاف اصل داستان که تلخمینمود، تا حدی امیدوار کننده است. هرچند که در کاستن بار سیاه نمایی داستان نقش چندانی نداشت و سرآخر هم روشن نشد که آیا واقعا بابک دچار فراموشی شده و یا برای ادامه زندگی و فرار از آبروریزی، خود را به فراموشی زده است؟!
عصر یخبندان فیلمی خوش ساخت و مخاطب پسند است. کیایی با ساخت این فیلم نشان داد که میداند مخاطب را چطور راضی نگه دارد و با گیشه آشنایی لازم را پیدا کرده است. او که از جنبههای تجاری سینما آگاه است، به همین دلیل از تعدد چهره ها استفاده کرده تا باعث توجه بیشتر بیننده و هیجان برای تماشای فیلم شود.
کارگردانی منسجم و نظاممند و ریتم پر کشش علیرغم فیلمنامهای نهچندان قدرتمند، نیز باعث جذب مخاطب شده است. داستان چند شخصیتی عصر یخبندان سبب شد تفاوتی بین نقشهای اصلی و مکمل به وجود نیاید. در واقع هر یک از شخصیت ها سهم خاص خودشان را در فیلم دارند بنابراین فیلم خسته کننده نمیشود. روایت غیر خطی، فلاشبکهای بجا، عدم ظهور سردرگمی در ذهن مخاطب و ریتم تند سنجیده از مهمترین برجستگیهای فیلم کیایی است.
فرم و نوع روایت و بازیهای غالب یافته به جذابیت داستان افزوده است. شاید بدون حضور«فرهاد اصلانی»و«محسن کیایی»ساخت این فیلم غیر ممکن مینمود. چرا که نوع بازی این دو باعث لذت بردن مخاطب از فیلم و فضای تلخ آن میشود. بازی روان و باور پذیری که«مهتاب کرامتی»و«سحر دولتشاهی»در نقش معتاد به نمایش گذاشتند، جنس فیلم را دست خوش تغییراتی به سبک شخصی کرده است. چهره پردازی خلاقانه و مجرب، تدوین دقیق و هوشمندانه و تصویربردای استادانه ای که به باورپذیرتر شدن شخصیت ها کمکمیکند، از جمله نقاط قوت عصر یخبندان به شمارمیروند.
عصر یخبندان رامیتوان یک پیشرفت در کارنامه هنری«کیایی»تلقی کرد؛ اما حساسیت در انتخاب محتوا و بهترین بیان، هنوز حلقه مفقود زنجیر هنری مصطفی کیایی است.