به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
فیلم چراغهای ناتمام، قصه نویسنده ای است که پارادوکس های درونی خودش و جامعه را به تصویر میکشد.
فیلمساز به چند مسأله اصلی در تار و پود فیلم میپردازد؛ مسأله اول، شخصیت نویسنده ای که میخواهد متعهدانه زندگی کند اما جامعه او را به سمت بی اهمیتی به فرهنگ و امور اخلاقی سوق میدهد. مسأله دوم، آشوب درونی نویسنده است که میخواهد گمشده خودش را از میان هزاران روایت زندگی در حال اتفاق پیدا کند. مسأله سوم سفارش نوشتن سوژه جنگی به نویسنده است که مربوط به آثار و نوشته های پانزده نفر از رزمندگان عملیات هور است که همگی ناپدید شده اند و قرار است نویسنده با استفاده از آثار بجا مانده خصوصاً نامه های آنها، زاویه نگاه جدیدی به این افراد داشته باشد که نویسنده با رفتن به فضای نامه ها و تکمیل یک به یک قطعات پازل، آشوب درونی اش کمی فروکش میکند و گمشده اش را از میان نوشته های به ظاهر پراکنده و بی ربط پیدا میکند.
مجید صالحی در فیلم چراغهای ناتمام
سرگردانی کارگردان و پیش تر از آن فیلمنامه نویس در جای جای فیلم مشهود است. مسأله یابی خوبی در فیلم انجام نشده است و همین باعث شده فیلم چندپاره شود. فیلم میخواهد به شخصیت درونی شخصیت نویسنده نزدیک شود که ناکام میماند. دلیل اصلی انتخاب بازیگر برای این شخصیت است که مجید صالحی انتخاب درستی برای این کاراکتر نبود چرا که ویژگی صالحی، یک شخصیت کمیک است و اینجا نتوانسته بود نقش یک فردی که تنش درونی دارد را بازی کند. درضمن شخصیت اصلی داستان، پرداخت خوبی نشده بود و در حد لایی رویی مانده بود و بیشتر دیالوگ ها حالت شعاری و گل درشت پیدا کرده بود.
شقایق فراهانی در فیلم چراغهای ناتمام
سرگردانی دیگر فیلمساز در انتخاب زاویه نگاه و بسط داستان است که نتوانسته بود ایده داستان را که اتفاقاً پتانسیل خوبی داشت، بپروراند. کارگردان باید به یکی از دومسأله، تنش درونی شخصیت نویسنده داستان یا عمق بخشی به نیمه دوم داستان یعنی پرداختن نویسنده به نوشته های پراکنده رزمندگان ناپدید شده در عملیات میپرداخت. درضمن کمک کردن پدر شخص نویسنده داستان و پیدا کردن حالت شهودی جهت تکمیل داستان رزمنده ها برای مخاطب باورپذیر نیست چراکه مقدمات و تمهیدات داستانی بشتری لازم داشت که فیلم فاقد آن تمهیدات بود.
مهمترین مسأله در فیلم فضاسازی درست و بجا و یکدست بودن فیلم است. اگر فیلمساز بتواند طراحی زیباشناسانه به عناصر داستانی و فرمی داشته باشد تا درک بصری و حسی درست به مخاطب منتقل شود؛ آن وقت میتوانیم بگوییم فیلم فرم گرفته و قابلیت همراه شدن مخاطب با چنین فیلمی افزایش مییابد که فیلم چراغهای ناتمام از این منظر نتوانسته بود همراهمی مخاطب را درپی داشته باشد حس واحدی به مخاطب منتقل کند.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.