کیکاووس زیاری : «یوجیمبو» یا «محافظ» محصول سال 1961 سینمای ژاپن و اثری از آکیرا کوروساوا، فیلمساز برجسته سینمای این کشور است که لقب یکی از شاهکارهای کلاسیک سینمای جهان را گرفته و...
15 آذر 1395
«یوجیمبو» یا «محافظ» محصول سال 1961 سینمای ژاپن و اثری از آکیرا کوروساوا، فیلمساز برجسته سینمای این کشور است که لقب یکی از شاهکارهای کلاسیک سینمای جهان را گرفته و به صورت یکی از گنجینه های بزرگ سینمای ژاپن درآمده است. این فیلم ، برخلاف دیگر ساخته های سامورایی وار کوروساوا خیلی طولانی نیست و کمتر از 2 ساعت زمان دارد. با این حال ، توزیع کنندگان امریکایی ، هنگام پخش فیلم در داخل خاک این کشور، زمان آن را بسیار کوتاه تر کردند. این مساله باعث آزردگی خاطر فیلمساز شد. در این فیلم سیاه و سفید توشیرو میفونه ، بازیگر اغلب آثار کوروساوا نقش سانجورو کوواباتاکه را بازی می کند.دیگر بازیگران فیلم عبارتند از: تاتسویا ناکادامی (اونوسوکه/رزمنده)، یوکو تسوکاسا (نویی)، ایسوزو یامادا (اورین)، دایسوکه کاتو (اینوکیچی)، سیزابورو شیمورا (سیبی) و تاکاشی شیمورا (توکومون).
منتقدان از فیلم به عنوان یک اثر درام اکشن دلهره آور و جنایتکارانه اسم برده اند. کوروساوا فیلمنامه را با همکاری ریوزو کیکوشیما نوشته است.سانجورو، قهرمان فیلم یک سامورایی بدون ارباب است که محل معینی برای زندگی ندارد. او از محلی به محل دیگر می رود و با کمک شمشیری که دارد، امرار معاش می کند. او که آدمی مصمم به نظر می رسد، وارد یک شهر کوچک می شود و خیلی سریع متوجه می شود، این شهر شباهتی به شهرهای دیگری که وی در آنها بوده ، ندارد. شهر و مردم آن ، درگیر یک جنگ داخلی هستند و کل شهر، صحنه این جنگ است. این جنگ داخلی شهر را به 2 قسمت مجزا تقسیم کرده که بلافاصله قابل تشخیص است.
در یک طرف تاجر ابریشمی (کاماتاری فوجیوارا) و نوچه اش و در طرف دیگر، یک تاجر نوشیدنی های ژاپنی (تاکاشی شیمورا) و نوچه اش قرار دارند. هر دوی این تاجرها به واسطه پول و ثروتی که دارند، تعدادی آدم گردن کلفت و بزن بهادر استخدام کرده اند وبه همین دلیل ، شهر در وحشتی وصف ناشدنی به سر می برد. در چنین شرایطی ، سانجورو موقعیت را برای کسب درآمدمناسب می بیند. ابتدا به استخدام تاجر ابریشم درمی آید و جای یوجیمبوی قبلی را (که در زبان ژاپنی به معنی محافظ و بادی گاردی است که حکم یک مزدور را دارد) می گیرد.سوسومو فوجیتا یوجیمبوی قبلی از این عمل خوشحال می شود، زیرا می تواند خود را از قید و بند این شغل پرسود، اما خطرناک رها کند. سانجورو که کارش را خیلی بلد است و می داند چه باید بکند سعی می کند، تا می تواند کمتر کار کند و در ازای آن پول زیادی بگیرد. او در گوشه ای می نشیند و می گذارد هر کدام از طرفین آن یکی را بکشد.او هم از تماشای این اتفاقات لذت می برد. با بازگشت برادر کوچکتر سازانکا، اوضاع تغییر می کند. او نه تنها از همه اعضای گروه خطرناک تر است ، بلکه با خودش تفنگی هم آورده است.این در حالی است که هیچیک از اهالی شهر تفنگ ندارند. سانجورو بعد از تجربه کردن چند حادثه و اتفاق بد، به شهر برمی گردد تا در جنگ بزرگی شرکت کند که سرنوشت دعوای اهالی شهر را برای همیشه یکسره می کند.نتیجه این درگیری و سرنوشت سانجورو چه خواهد شد؛ این نکته ای است که در سکانس پایانی فیلم برای بیننده مشخص خواهد شد. آکیرا کوروساوا، کارگردان فیلم در گفتگویی درباره این فیلم می گوید: «خیلی وقت بود که می خواستم یک فیلم کاملا هیجان انگیز بسازم. نتیجه کار شد «یوجیمبو».
داستان فیلم ، جذابیت خیلی زیادی دارد و یک کار کاملا ایده آل است. از همین رو خیلی عجیب است که چطور تا قبل از این کسی به فکر آن نیفتاده است.ایده اصلی فیلم درباره رقابت دو گروه است که رودرروی هم قرار گرفته اند. جالب این که هر دو گروه به یک اندازه بد هستند.در چنین حالتی ، چه وضعیتی پیش خواهد آمد؛ فکرش را بکنید، وسط این معرکه گیر کنید و راه چاره ای هم نداشته باشید. انتخاب یکی از این دو گروه هم ممکن نباشد.من همیشه دلم می خواست به شکلی این جنگ و درگیری بدها علیه یکدیگر را تمام کنم ؛ اما می دانیم که دست و پایمان بسته است. شخصیت اصلی و قهرمان فیلم هم با همه ما فرق دارد.او می تواند وسط این معرکه بایستد و درگیری را متوقف کند. اولین چیزی که به ذهنم آمد، همین شخصیت بود. شروع فیلم در ذهنم از همین جا بود و شروع شد. بعد، بقیه قصه و ماجراها از راه رسیدند و خلق شدند.»
«یوجیمبو» در بین فیلمهای کوروساوا جزو پربیننده ترین کارها و یکی از قابل لمس ترین آنهاست. این در حالی است که بعضی صحنه های فیلم حال و هوای تئاتری پیدا می کنند.صحنه پردازی فیلم ساده و جمع و جور است. شهر داخل فیلم ، یک خیابان طولانی است که دو طرف آنها را خانه ها پوشانده اند.وسط این خیابان ، چهارراهی قرار دارد و کل شهر شبیه یک مستطیل است. جیمز براردینلی منتقد سرشناس در نقد خود بر این فیلم از جمله چنین می نویسد: از بین فیلمهای مختلف کارگردانان بزرگ خارجی که در امریکا به نمایش عمومی درآمده اند، کوروساوا مطرح ترین آنهاست و مثل یک نگین می درخشد.یکی از دلایل اصلی این امر آن است که کوروساوا بشدت تحت تاثیر سینمای کلاسیک امریکا قرار داشت. این تاثیر را براحتی می توان در فیلمهای او یافت. همین نکته باعث شد فیلمهای کوروساوا در غرب (بویژه امریکا) به گونه ای مورد قبول قرار بگیرند، که مثلا فیلمهای اینگمار برگمن قرار نمی گرفت. مشخصه کار کوروساوا تلفیق هنر با اکشن بود.بسیاری از فیلمهای او را می توان براحتی ، کارهایی ماجراجویانه لقب داد و در همان حال ، از آنها با عنوان فیلمهایی یاد کرد که حرفی برای گفتن دارند.
«یوجیمبو» در دوران پایانی فیلمسازی خلاقه کوروساوا ساخته شد. طی یک دوره 11 ساله ، او بیش از یک دو جین فیلم خاطره انگیز ساخته بود، که با «راشومون» شروع می شد و به کلاسیک هایی مثل «هفت سامورایی» و «دژ پنهان» می رسید. زمانی که «یوجیمبو» به روی پرده رفت ، کوروساوا فیلمساز سرشناسی بود که آوازه کارش به سراسر جهان رسیده بود.کوروساوا هیچ وقت در امریکا فیلمی نساخت ، اما فیلمسازان امریکایی چند فیم او را دوباره سازی کردند.
«یوجیمبو» حال و هوایی شبیه فیلمهای وسترن دارد: خیابان های عریض و خالی ، ورود یک غریبه مرموز به شهر و درگیری های دوطرفه از جمله عناصر آشنای وسترن های موفق دهه های 40 و 50 میلادی هستند.
سامورايى بدون ارباب و سرگردانى به نام » سانجورو « ( ميفونه ) وارد شهر كوچكى مى شود كه صحنه ى كشمكش ميان دو تاجر با نفوذ ( فوجى وارا و شيمورا ) و نوچه هاى آنان است و تمام اهالى در وحشت به سر مى برند. » سانجورو « از اين موقعيت حداكثر استفاده را مى كند: به تناوب طرف يكى از دو گروه را مى گيرد و دو تاجر را سركيسه مى كند.