به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
در ایام نوروز 50کیلو آلبالو مانی حقیقی در عین ناباوری حدود سه میلیارد تومان فروخت. و در نهایت ناباوری در کمتر از 2هفته فروش آن از مرز 3میلیارد تومان گذشت. این فیلم که در بیش از 40سینما در تهران و شهرستانها اکران شد 2میلیارد و 430میلیون در تهران و 620میلیون تومان فروخت و تا یکماه دیگر نیز بر پرده خواهد بود.
داستان «پنجاه کیلو آلبالو» که در ژانر کمدی رمانتیک تولید شده است از مجلس عروسی مرجان آغاز میشود. در میانههای عروسی ماموران برای دستگیری دامادخلافکار وارد میشوند و میهمانان هم فرار میکنند. در این میان ریختن آب آلبالو روی پیراهن داوود باعث آشنایی ناگهانی او و آیدا میشود و اتفاقات ناخواستهای برای آنها میافتد.
پیش از این کارگردان 50 کیلو آلبالو گفته بود که از فیلمش انتظار چیزی جز خنده نداشته باشید. اکران ۵۰ کیلو آلبالو نشان داد این فیلم تجاری است. البته فرق این فیلم با دیگر کمدیهای اجتماعی انبوه حضور بازیگران نام آشنا و تععد نقشهای کمدی بود. روندی که نتیجه هم داد .مانی حقیقی همین بازیگران را دور تا دور ایران گردانده و همه رقم گریم نیز بر صورت آنها نشانیده تا هرچه بیشتر 50 کیلو آلبالو خنده دار شود.
روایت در 50 کیلو آلبالو نمایش آدمهایی است که سرخوشانه قرار است ماجراآفرینی کنند و تماشاگر نیز از ته دل بخندد و شاید در دلش بگوید پول بلیط حلال سازنده و کارگردان. این یک روی سکه است! رویی قابل تصور و قابل دریافت. و با هیچ پز روشنفکرانه ای نمی توان موفقیت 50 کیلو آلبالو در جذب مخاطب را نادیده گرفت. مردم در ایام نعطیلات به سینما رفتند تا 50 کیلو آلبالو را ببینند و باعث شدند این فیلم به فروشی خارقالعاده دست پیدا کند. تماشاگران بازیگران محبوب و کمدینهای مشهور را در کنار بازیگران تئاتری و خوشنام مشاهده کردند و از خلق ماجراها توسط آنها دلشاد شدند.
روی دیگر سکه اما یقه کارگردان را میگیرد. مانی حقیقی فیلمی ساخته که بفروشد. اما او باید خودش را ملتزم به رعایت حداقل استانداردها میکرد. کاری که اصلا بدان توجه نداشته و با گفتن 50 کیلو آلبالو برای خنده محض تماشاگر است باعث شده کارش یک اثر کمدی نازل پر از اغراق و شلوغکاری باشد. و این شلوغکاری نه تنها با همراهی گریمهای عجیب و غریب و پوشش تعجب برانگیز شخصیتها بلکه با با هرترفندی از موسیفی گرفته تا شوخیهای رکیک دخیل شده است تا تماشاگر به خنده بیفتد. در فیلم با چند زوج همراه هستیم که مشکلات مشابهی دارند. ازدواج و طلاق مصلحتی و آشناییهایی بی پایه و اساس هتک حرمت به سینمای کمدی است. داستانکهای موازی در این فیلم چیزی جز تکرار حرفهای رکیک و خارج از عرف نیست و هیچ ربطی منطقی بهم ندارند . با اینهمه شیرینی خوردن هم ممکن است دل آدم را بزند. کمدی های اجتماعی عمدتا در دام همین خنده ها و مطایبه های سخیف می افتند و 50 کیلو آلبالو نیز از اینگونه آثار است. شخصیت های کاریکاتوری گاهی بدل نمینشینند. در این بین نماهایی نیز وجود دارد که قصد داشته فیلم را موجه و هنری نشان دهد. اما این اداها نیز چارهای از این درهم گسیختگی دوا نمیکند. سکانس خرید داوود و آیدا را به یاد بیاورید. این سکانس و موسیقی بدل و وارونه ی آن اوج این اداها هستند. 50 کیلو آلبالو به مثابه یک گونی است که در آن همه چیز دست دوم یافت میشود. ولی بعید است چیز به درد بخوری برای کسی در آن یافت شود.