به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
فیلم«نقطه کور»به کارگردانی مسعود مددی، فیلمی است کاملاًدر تعارض با فیلم پیشین این گزارش؛ فیلمی در تقابلی خصمانه با خانواده. فیلم«نقطه کور»روشنکننده اولین چراغ فیلمهای خیانتمحور در جشنواره سیو چهارم است. رویکردی که جشنواره فجر در دورههای اخیر خود، در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی اهتمام ویژهای به آن نشان داده است. نقش اول مرد فیلم را محمدرضا فروتن بر عهده دارد. در نقشی که بارها و بارها در سینمای ایران توسط او تکرار شده است. شوهر بداخلاق و شکاک؛ از«قرمز»جیرانی تا همین سال گذشته«شیفت شب»نیکی کریمی. اما گویی فروتن در فیلم«نقطه کور»بنا دارد شلختهترین و شکنندهترین بازی خود را به نمایش بگذارد.
فیلم«نقطه کور»را از زاویهای دیگر همچنین میتوان ادای دینی دانست به«سعادتآباد»مازیار میری. با همان فضای بسته آپارتمانی و بالکنها و سیگارها و آشپزیها و دورهمیها و دیاسپامها و بعضاً کنایههیا رکیک و مستهجن و دیگر چیزهای مرتبط با طبقهای خاصی از اجتماع، و البته برای برداشتن یک گام رو به جلو، اصراری آزاردهنده برای نمایش شرب خمر و استفاده از مشروبات الکلی در میان خانوادههای ایرانی. فیلم«نقطه کور»روایتی است از آدمهایی مریض و خسته و که در حال آسیب زدن به خود و دیگران و البته بار اصلی چنین تصویری را نیز مردان در فیلم برعهده دارند. مردانی که یا عیاش و خوشباش و بیمسئولیتاند، یا عصبی و شکاک و بیمنطق و ظالم. اگر هم هنوز به سن بلوغ نرسیدهاند و بازیگران خردسال نقش آنها را بر عهده دارند، دورغگو و روانپریشند.«نقطه کور»روایتی است زخمهای ناسوری در خانواده که درمان آنها کار آسانی نیست و آنچه سهم مخاطب از این روایت است، شراکت در همین تردیدها و دلهرههاست.
فیلم نقطه کور، در روایت داستان تلخ و بحرانزده خود نیز زبان گویایی ندارد. فیلم با طرح شبههای از سوی کودک دروغگوی فیلم آغاز میشود با شک ویرانگر پدر کودک به همسرش ادامه مییابد و در شبکهای از نشانهها و نشانیها، مخاطب را در صدق و کذب ادعای کودک سرگردان میکند. اما در پایان خود در بین انبوه نشانههای کارگزاریشده در زمین فیلم گرفتار میماند و چند نشانی خنثینشده راه برونرفت را بر او میبنند. چنانکه مخاطب در پایان متوجه نمیشود اگر پاسخ این گره آن گرهگشایی است پس با گره ناگشوده دیگر چه باید کرد؟ زن برای بازگویی واقعیت به همسرش از موضوع نامزد خواهرش آغاز میکند و ناگهان آن را رها میکند و به سراغ توضیح دیگر میرود و چرا نامزد خواهرش شماره او را روی گوشی خود ذخیره کرده است. اینها حفرههایی است در فیلمنامه که فیلم نمیتواند پاسخ مناسبی به آن بدهد. مگر آنکه اغراض دیگری را در این رهاسازی نشانهها دخیل بدانیم و باقی ماندن شک و تردید در ذهن مخاطب را با تعمد فیلمساز قرین کنیم که البته نتیجه تلختری است از مسئله ضعف فیلمنامه.