به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
بهرام توکلی در طول سال ها کار و ساخت آثار متعدد نشان داده است که به لحاظ تکنیک و ساختار کارگردانی هوشمند و صاحب سبک است، این را می توان در تمام ساخته های کارگردان جست و جو کرد. در فیلم سینمایی «اینجا بدون من » او به خوبی از عهده روایت زندگی یک خانواده کوچک برآمده است. خانواده ای که شرایط آن ها توسط «احسان» روایت می شود. شخصیت ها برای تماشاگر باورپذیر هستند و کارگردان با اقتباسی از نمایشنامه «باغ وحش شیشه ای» شخصیت ها را به خوبی برای تماشاگر معرفی می کند.
این بار بهرام توکلی به سراغ روایت زندگی زوج جوانی می رود که در مدتی کوتاه لحظات زندگی گذشته خود را مرور می کند. توکلی بار دیگر با نریشن زندگی زوج جوان داستانش را روایت می کند و این بار نیز «مهران» با گفتار متن داستان این زندگی را بازگو می کند اما در ساخته اخیرش برخلاف کار قبلی مخاطب نمی تواند با شخصیت های داستان از طریق مهران نزدیک شود زیرا کاراکترها ریشه ندارند و به خوبی به مخاطب معرفی نمی شوند اما در «اینجا بدون من » هر یک از شخصیت ها به درستی معرفی می شوند و ما با معرفی درست کاراکتر ها رویاهای احسان را باور می کنیم و او به خوبی همذات پنداری می کنیم که در ساخته اخیر توکلی جای آن خالی است.
اگر نگاهی گذرا به کارنامه توکلی بیندازیم، خواهیم دید که او علاقمند به ساخت آثارش در فضاهای بسته است و در اکثر کارهایش این فضای بسته کاربرد درست و منطقی دارد. او در ساخته اخیر خود به سراغ فضای بسته رفته است اما این فضای بسته برخلاف اثر قبلی او کاربرد مناسبی در پیشبرد داستان ندارد. این در حالی است که در اثر قبلی کارگردان «اینجا بدون من » حضور دوربین در فضای بسته خانه به خوبی قابل توجیه بود زیرا یکی از شخصیت ها به دلیل نقص عضو همیشه باید در خانه می ماند، اما این بار این فضای بسته توجیه منطقی ندارد.
کارگردان از تکنیک دوربین روی دست استفاده کرده است اما به حدی در استفاده از این تکنیک اغراق کرده که متاسفانه کاربرد درست و منطقی خود را از دست داده است و مخاطب را به جای آن که به سمت آشفتگی و سردرگمی «غزل» و «مهران» هدایت کند بیشتر آن را منزجر کرده و باعث سردرد می شود.
صابر ابر در فیلم آسمان زرد کم عمق
ریتم کند داستان منطق درستی ندارد و مخاطب را خسته می کند حتی در زمانی که نوعروس و داماد وارد داستان می شوند و کشمکش های میان این دو را بیننده شاهد است، اما باز هم ورود آنها به ریتم داستان کمک نمی کند شاید یکی از دلایل آن معرفی نادرست شخصیت ها است.
خانه ای متروک محل سکنی«غزل» و «مهران» می شودکه به دلیل مشکلات مالی در این خانه مجبور به زندگی هستند و «غزل» با توجه به مشکلات روحی که دارد باز هم علاقمند است تا این خانه را به گونه ای مناسب بچیند تا زیبا جلوه کند اما به قدری کارگردان به سیاهی و چرکی خانه تاکید دارد که چند دیالوگ زیبای غزل و روحیه لطیفش به چشم نمی آید.
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد؛ پریشان احوالی شخصیت های فیلم «آسمان زرد کم عمق» است که برای تماشاگر توجیه منطقی ندارد، شخصیت اصلی فیلم «پرسه در مه» برای بیننده قابل باور است زیرا او یک هنرمند موزیسین است و سکوت و صداهایی که در ذهنش ایجاد شده و در نهایت شرایط جامعه او را آزار می دهد اما پریشان احوالی و دروغ گویی «غزل» برای مخاطب که قرار است به واسطه مهربانی هایش به او نزدیک شود قابل باور نیست.
«آسمان زرد کم عمق» آنگونه که باید نتوانست انتظار مخاطب را برآورده کند و گرمایی به جشنواره در روز دوم ببخشد به نظر می رسد پریشانی در فیلمنامه و عدم پرداخت مناسب شخصیت های داستان باعث شده است تا با فیلمی خسته کننده از کارگردانی صاحب سبک را شاهد باشیم.
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]