عزیزالله حاجی مشهدی : در سینمای هالیوود،جریان تولید فیلم های هراس آوربا استفاده از ترفندهای سینمایی در حد و اندازه های دهه های شصت و هفتاد با رشد و شکوفایی جلوه های ویژه و...
16 آذر 1395
در سینمای هالیوود،جریان تولید فیلم های هراس آوربا استفاده از ترفندهای سینمایی در حد و اندازه های دهه های شصت و هفتاد با رشد و شکوفایی جلوه های ویژه و جلوه های دیداری در یکی دو دهه اخیر بسیار شایع بوده است.به همین سبب،از روانی (آلفرد هیچکاک،1960) گرفته تا بچه رزمری(رومن یولانسکی،1968) یا در فیلم های دیگری همچون هفت (دیوید فینچر؛ 1995)،سکوت بره ها(جاناتان دمی، 1995) وبسیاری نمونه های دیگر از فیلمسازانی چون استنلی کوبریک (تلالو)، ویلیام فریدکین (جن گیر) و... همه و همه سعی بر این بوده است که با تولید فیلم هایی با بن مایه های اصلی ترس و با استفاده از چاشنی سرگرمی و جنبه های تخیلی این آثار، فضایی فراهم آید که به رونق اقتصادی صنعت سینما کمک شود.فروش خیره کننده بسیاری از نمونه های پیش گفته و تولید نمونه های موفق دیگر در میانه دهه هفتاد میلادی،برخی از شرکت های بزرگ تولید و پخش فیلم در هالیوود را بر آن داشت تا با استفاده از تجربه های ارزنده فیلمسازان صاحب نامی چون استیون اسپیلبرگ، بار دیگر در گونه سینمایی تریلر و فیلم متکی برعنصر ترس و وحشت و با استفاده ازهیجان و حادثه پردازی خلاقانه، فیلمی با عنوان آرواره های تولید شود که نمایش موفق آن برای کمپانی فیلمسازی یونیورسال به موفقیتی مثال زدنی بدل شد. آرواره ها با استفاده از فضایی ترس انگیز و وحشت آور که از مایه های حادثه پردازی و نوعی فانتزی خاص در لایه های پنهان خود استفاده کرده است، به نوعی دیگر از همان سبک و سیاق فیلم های علمی - تخیلی،به روال فیلم هایی چون جنگ های ستاره ای،برخورد نزدیک از نوع سوم و به ویژه نی تی کوشیده است تا در عین حال که بر عنصر ترس و وحشت و هراس تکیه می کند،تماشاگرخود را در برابر برخی پدیده های پرشگفت طبیعی و گاه ماوراءالطبیعی و ماورایی به تامل و تفکر وادارکند. فیلم نامه آرواره ها با استفاده از رمان معروفی با همین عنوان نوشته پیتر بنچلی - که یکی ازحامیان اصلی حفظ حیات کوسه ها بوده -با مشارکت و همکاری کارل گوتلیب به پرداخت نهایی رسیده و در اختیاراسپیلبرگ قرار گرفته است.حکایت افسانه وار درونمایه اصلی فیلم نامه آرواره ها درآتلانتیک شمالی رخ می دهد.درجایی از کرانه لانگ آیلند درشهرامیتی،درفضایی از ترس و دلهره ای که همه ساکنان ساحل نشین - از رئیس پلیس گرفته تا ساکنان بومی گردشگران پرشمار بازدید کننده از آن منطقه -را در پی یورش های وحشیانه یک کوسه بزرگ و سفید رنگ به یک دختر و پس از آن به پسری که در آب های ساحلی وارد می شود،دچار وحشت می شوند،مارتین برادی (روی شایدر) در مقام رئیس پلیس کرانه لانگ آیلند،وارد عمل می شود و می کوشد تا برای برقراری امنیت و حفاظت از جان آدم هایی که طعمه این کوسه شکارچی انسان می شوند،ساحل را به تعطیلی بکشاند.مقامات شهری، ازشهردارگرفته تا کسان دیگری که اقتصاد منطقه را در خطر ورشکستگی و رکود می بینند،با تمام قوا می کوشد که از پخش اخبار نگران کننده و خطر تعطیلی کسب و کار پررونق آنان جلوگیری کنند.گروه های ورزشی محلی به طور جدی و در وضعیتی رقابت آمیز راهی شکار کوسه می شوند.آن جا که هوپر (ریچارد دریفوس) به ظاهر پیروزمندانه از شکاری فاتحانه باز می گردد،یک کارشناس اقیانوس شناسی در کمال شگفتی به مارتین اطمینان می دهد که کوسه اصلی (همان کوسه خطرناک عظیم الجثه سفید رنگ) هنوز زنده است!شهرداری برای شکارچی جسوری که بتواند کوسه سفید را شکار کند، ده هزار دلار جایزه تعیین می کند کونیت (رابرت شا) به عنوان یک کوسه کش واقعی وارد عمل می شود و پس از تلاش های نفسگیر و طاقت فرسایی،کوسه به جای شکار شدن به شکارچی خطرناکی تبدیل می شود.کونیت سرانجام کشته می شود و در نهایت مارتین خود وارد عمل می شود وبه کمک یک کپسول اکسیژن که برای غوصی از آن استفاده می کند،با گذاشتن کپسول در میان دندان های کوسه سفید و انفجارآن، کوسه تکه تکه می شود و... مارتین با وجودی که قبلاً از دریا ترس و دلهره ای عجیب داشته در پایان کار بر ترس خود نیز فائق می آید. تولید فیلمی درحد و اندازه های آرواره ها آن هم با سرمایه گذاری و حمایت بی دریغ کمپانی یونیورسال در سایه تجربه ای گرانبار فیلمسازی صاحب تجربه همچون اسپیلبرگ،کارچندان ساده ای نیست. استفاده ازحرفه ای ترین و سرشناس ترین عوامل تولید فیلم؛ازمدیر فیلم برداری اصلی کار بیل باتلرگرفته تا سایر کسانی که در کار فیلمبرداری زیر آب و به ویژه گرفتن تصویرهای تکان دهنده از زیر آب و کوسه های واقعی (ونه کوسه مصنوعی)و همچنین موسیقی درخشان و همراه شونده فیلم (اثر جان ویلیامز)درکنار بازی های دشوار بازیگرانی چون روی شایدر،رابرت شا و ریچارد دریفوس،کاری اثرگذار و پرجاذبه تولید می شود که به خوبی توانمندی های انکار ناپذیراستیون اسپیلبرگ را در مقام کارگردانی و تهیه و توزیع چنین آثار برجسته ای به اثبات می رساند.شاید به همین دلیل است که طی مدتی کم تر از ده سال،این کارگردان از حد یک کارگردان جوان و مستعد در تلویزیون به مقام تهیه کننده و کارگردان صاحب نامی در سینمای آمریکا می رسد که به ثروتی افسانه ای نیز دست می یابد. در کارهای او با نگاهی به کارنامه پرتنوع وی،آثارمتفاوت بی شماری یافت می شود که گاه در گونه ای به درستی جدی (مثل امپراتوری خورشید،1987) یا کاری هنرمندانه و مورد توجه منتقدان (پارک ژوراسیک و فهرست شیندلر) یا کارهای از گونه فانتزی های علمی -تخیلی (جنگ های ستاره ای، نی تی و برخورد نزدیک از نوع سوم در دهه های هفتاد و هشت) به تجربه های درخشان و به یادماندنی دست می زند. نمایش دیگر باره آرواره ها در تلویزیون می تواند سرفصل تازه ای برای تماشای فیلم هایی متفاوت از نوع فیلم های علمی - تخیلی و فانتزی های هراس آور به حساب آید که به نوعی اقتدار تولیدهای حرفه ای گران قیمت با هزینه های هنگفت را نیز به رخ می کشد.آثاری که درحال وجه سرگرم کنندگی آن ها بر سایرجنبه های چنین نمونه هایی سنگینی می کند.
شناسه نقد :8241930
منبع: کافه نقد
هنوز کسی برای این مطلب نظری نگذاشته است. اولین نفری باشید که نظر میدهید