ایمان صدیقی : مدتی است که قصد داشتم این سریال زیبا را نقد کنم اما حقیقتا صحبت درباره چنین سریالی کار دشواری است. سریال Person of Interest(مظنون) حاصل همکاری جاناتان نولان و جی...
29 آذر 1395
مدتی است که قصد داشتم این سریال زیبا را نقد کنم اما حقیقتا صحبت درباره چنین سریالی کار دشواری است. سریال Person of Interest(مظنون) حاصل همکاری جاناتان نولان و جی جی آبرامز است که تبدیل به یک سریال پلیسی رازآلود شده است که نظر هر بیننده ای را به خود جلب میکند. جی جی آبرامز که قبلا سریال های بی نظیر لاست و فرینچ را ساخته بود باز هم یک سریال جدید و جذاب را ارائه کرده است. این سریال حدود ۱۵ میلیون بیننده دارد و در فصل سوم و چهارم به اوج خود میرسد. همچنین از یک بازیگر ایرانی هم به نام سارا شاهی استفاده میکند که بازی او همانند بقیه کاراکترهای فیلم کاملا عالی و طبیعی است. نقش اول فیلم همان شخصیت مرموز سریال لاست ؛ بنجامین است. اینجا در نقش هارولد فینچ بازی میکند. داستان زندگی او تا حدودی الهام گرفته از واقعیت است. در مورد نوجوان نخبه ای که با کامپیوتر خانگی اش اینترانت را هک میکند و پس از هک اینترانت ، این پروژه سری که توسط سازمان دارپا ساخته شده بود و قرار بود فقط در اختیار دولت امریکا باشد جنبه عمومی پیدا کرده و تبدیل به اینترنت شد.
اینگونه بود که اینترنت توسط یک هکر نوجوان اختراع شد! حالا این نوجوان بزرگ شده و بزرگ ترین هوش مصنوعی را ساخته است. ماشینی که به تمام دوربین های سراسر امریکا دسترسی دارد و اینها چشمان او هستند. دستگاهی که میتواند فکر کند و از همه مهمتر می تواند جرایم را قبل از وقوع پیش بینی کند. بنابراین هارولد از قبل می تواند از هر قتلی با خبر شود. در ابتدا از این ویژگی دستگاه استفاده نمیکند با اینکه بهترین دوستش که در ساخت دستگاه همکاری داشته است به او میگوید ما باید از این دستگاه برای نجات جان مردم استفاده کنیم اما او میگوید این کار بیهوده ای است و نمیشود جان همه را نجات داد، بالاخره هر کسی باید بمیرد و اگر بخواهیم جلوی قتل ها را بگیریم باید تا آخر عمر این کار را ادامه بدهیم. اما بازی سرنوشت اینطور میشود که وقتی بهترین دوست هارولد کشته می شود او به سراغ دستگاه میرود و حافظه او را نگاه میکند و میبیند که چند روز قبل دستگاه در مورد کشته شدن دوستش هشدار داده است و او می توانست جلوی مرگ دوستش را بگیرد! این مساله باعث می شود او از این دستگاه برای نجات جان مردم استفاده کند. اما خودش که یک پایش هم میلنگد به درد کارهای سخت فیزیکی و درگیری نمی خورد به همین خاطر یک فرد ارتشی و مامور ویژه سابق NSA را که جان ریس نام دارد استخدام میکند.
جان ، همانند قهرمان های فیلم ها و داستان ها همیشه از مهلکه جان سالم به در می برد و او هم مانند هارولد گذشته مرموزی دارد. اینطور تیم آنها تکمیل میشود، مغز متفکر گروه هارولد و اقدام و عمل کردن با جان. نکته جالبی که در این سریال وجود دارد این است که تمام شخصیت های سریال هر کدام به دلیلی مجرد هستند. جان که به خاطر ماموریت های فوق سری و خطرناکش مجبور شده از عشق خود بگذرد، هارولد هم به خاطر دستگاهی که ساخته است مجبور شده تا آخر عمر تنها باشد و این دستگاه را تنها همدم خود کند. مابقی کاراکترهای سریال هم یا طلاق گرفته اند یا علاقه ای به ازدواج ندارند! همچنین یک شخصیت جالب و مرموز در سریال وجود دارد به نام روت، او یک دختر مخ کامپیوتر است که اختراع هارولد را ستایش میکند و میتواند با او از طریق تله پاتیک ارتباط برقرار کند و مستقیما از او دستور بگیرد. در ابتدا هارولد او را دشمن خودشان می پندارد اما بعدا متوجه نیت خوب او شده و تبدیل به یک تیم می شوند.
سریال فساد دولت امریکا ، سازمان NSA و پلیس را در کنار سوژه اصلی فیلم مورد بحث قرار می دهد. در هر فصل یک یا دو اپیزود جنجالی و احساسی دارد که با یک آهنگ خاص همراهی می شود و بیننده را حسابی تحت تاثیر قرار می دهد. همانند سایر ساخته های جی جی آبرامز در طی سریال فلش بک هایی وجود دارد که باعث میشود شما بهتر با شخصیت های فیلم انس بگیرید.
موسیقی متن فیلم که توسط رامین جوادی ساخته شده بسیار خوب و تاثیر گذار است و همانند سریال فرینچ گذشته همیشه موسیقی مختص خود را دارد که باعث میشود صحنه های نشان داده شده در ذهن به خوبی ثبت شوند.
فضایی وسیع مملو از ابررایانه ها، آنها مجموعه مغز یک موجود را تشکیل میدهند که سازنده اش به سادگی، به آن ماشین میگوید. این ماشین به تمام دوربین های امنیتی و حتی شخصی اما آنلاین متصل است. مراحل ساخت این دستگاه یا ماشین توسط هارولد بسیار زیبا هستند. او به اصول اخلاقی و انسانی پایبند است. او دستگاهش را قدم به قدم جلو می برد و اصولی را که خودش به آنها پایبند است به او یاد میدهد و گاهی مجبور می شود دستگاه را نابود کرده و دوباره از نو بسازد. یکبار معمایی را برای دستگاه مطرح میکند که یک جواب اخلاقی دارد و یک جواب منطقی که دقیق یادم نیست اما چنین مظمونی داشت که مثلا شما قرار است برای مصاحبه شغلی بروید و خیلی مهم است و به آن کار احتیاج دارید ، سرراهتان یک نفر زخمی شده و باید او را به بیمارستان برسانید وگرنه می میرد، حالا شما چه کار میکنید؟ کدامیک را انتخاب میکنید؟ دستگاه جوابی بدون در نظر گرفتن اخلاقیات میدهد و هارولد تعجب میکند، فورا کدهای داخل برنامه اش را نگاه میکند و در کمال تعجب می بیند چند خط به کدهای او اضافه شده است که میتوان در مواقعی اخلاقیات را بی خیال شد. او از دستگاه می پرسد خودت این برنامه را نوشتی و به خودت اضافه کردی؟ دستگاه میگوید نه، هارولد فورا هارد دستگاه را پاک میکند و او را نابود میکند، دوستش با تعجب میگوید چرا اینکار را کردی ، چند سال برایش زحمت کشیده بودی. هارولد با ترس میگوید این کدها را خودِ ماشین نوشته بود و یاد گرفته بود که دروغ بگوید و این خیلی خطرناکه ، جلوی چنین دستگاهی را نمیشود گرفت و دنیا را نابود خواهد کرد.
در ادامه سریال شاهد خواهیم بود فرد شروری موفق میشود مشابه دستگاه هارولد را بسازد اما دستگاه او برخلاف دستگاه هارولد به اصول اخلاقی و انسانی پایبند نیست و این دو دستگاه تبدیل به دو قدرت خیر و شر می شوند که جنگ بین آن دو تلفات زیادی به راه می اندازد.
سر انجام دستگاه هارولد شکست می خورد و آنها مجبور می شوند به طور پنهانی زندگی کنند و از تمام دوربین های امنیتی به دور باشند چون دستگاه شرور که سامری نام دارد همه جا را زیر نظر دارد و به محض مشاهده آنها به پلیس ها دستور میدهد آنها را تیر باران کنند.
سریال هنوز ادامه دارد و باید ببینیم در ادامه آنها موفق می شوند دنیا را از شر سامری نجات بدهند یا نه.
داستان این سریال پیرامون ماشینی است که یک نابغه کامپیوتر به نام هارولد فینچ آن را به منظور پیش بینی عملیات تروریستی طراحی کرده است. فینچ به کمک یک مامور سابق CIA به دنبال نجات مردم هستند. آنها پیش از اینکه یک قتل اتفاق بیوفتد اسم یک نفر را میدانند اما معلوم نیست که او قاتل است یا مقتول؟ همچنین مشخص نیست که این جنایت چرا و چگونه و در چه محلی و در چه زمانی انجام خواهد شد، فقط یک اسم!