بهزاد طالبی : گاهی شاهکارها به جای سینما سر از تلویزیون در می آورند. کارآگاه مکنولتی و کارآگاه مورلند، معروف به بانک، به صحنه قتلی که یک سال پیش اتفاق افتاده می روند..
کارآگاه...
18 آذر 1395
گاهی شاهکارها به جای سینما سر از تلویزیون در می آورند. کارآگاه مکنولتی و کارآگاه مورلند، معروف به بانک، به صحنه قتلی که یک سال پیش اتفاق افتاده می روند..
کارآگاه مک نولتی بعد از آزاد شدن قاتلی به سبب تغییر نظر شاهد در دادگاه به سراغ قاضی پرونده می رود و به او می گوید این قاتل خواهرزاده رئیس توزیع مواد مخدر محلی ، ایون بارکسدیل، است که با پول شاهد را خریده است. قاضی با رئیس پلیس بالتیمور تماس می گیرد و دستور پیگیری پرونده بارکسدیل را می دهد. رئیس پلیس، مک نولتی و ستوان دنیلز را مسئول پیگری این پرونده می کند و چند مامور خارج از دور و دفتری خرابه را به آنها می دهد تا مشکل را از سر خود باز کند. وقتی این گروه به ظاهر از رده خارج کار خود را شروع می کنند، می فهمند که حتی عکسی از ایون بارکسدیل وجود ندارد. آنها از هیچ، یکی از بزرگترین پرونده های قاچاق مواد مخدر و فساد سیاسی را می سازند با یک روش مشخص، شنود. The Wire به معنی شنود و یا استراق سمع پلیس است.
دیوید سیمون (David Simon) نویسنده و گزارشگر جنایی روزنامه بالتیمور سان (The Baltimor Sun) قبل از سریال وایر، در سال 2000 مینی سریالی بر اساس کتابی از خودش به نام گوشه (The Corner) را نوشته بود. مسئولین شبکه کابلی HBO (Home Box Movie) تصمیم گرفتند که خلق سریالی در همان سبک و سیاق را به او بسپارند . سیمون با استفاده از سالها تجربه در زمینه گزارش نویسی جنایی در سالهای 80 و 90 توانست سریالی خلق کند که بالاترین میزان محبوبیت را در بین مردم آمریکا و حتی دنیا کسب کند. دیوید سیمون، وایر را آرام آغاز کرد و در اوج به پایان برد. او بعد از اتمام وایر در سال 2008 مینی سریال نسل کشی (Generation Kill) را براساس کتابی غیرداستانی برای شبکه HBO خلق کرد.
مهمترین خصوصیت وایر شبه مستند بودن آن است. نه اینکه شخصیتهای سریال بازیگر نباشند، بلکه این تقلید از واقعیت در سبک روایی داستان و یا سبک کارگردانی و فیلمبرداری آن احساس می شود. نوع انتخاب نماها و شیوه فیلمبرداری “دوربین روی دست” سازندگان سریال را بسیار به این هدف نزدیک کرده است. شاید اصلیترین دلیل ناشناخته ماندن این سریال در ایران نیز همین مسئله است. تماشاگران ایرانی که همیشه منتظر سوپرقهرمانان هستند و مثل مردم آمریکا نمی توانند با شخصیتهای داستان همذات پنداری کنند؛ بیشتر از چند قسمت نمی توانند این سریال را تحمل کنند؛ اما شما که فریب احساسات خود را خورده اید، کمی بیشتر تحمل کنید.
همیشه وقتی گروهی پلیس برای به دام انداختن تبهکاران دور هم جمع می شوند ما منتظر دیدن گروه تسخیرناپذیران هستیم. اما در واقعیت این چنین نیست. پلیسهای سریال وایر انسانهایی معمول هستند با تمام نقاط ضعف و قوت یک انسان عادی. پلیسهای وایر دروغ می گویند، رشوه می گیرند، دزدی می کنند و در نهایت به دنبال تبهکاران هم هستند. در اینجا تنها پلیسی قهرمان است که کار روزانه اش را به خوبی انجام دهد و شب به خانه برگردد. آنها خیلی قدرتمند، باهوش و با تکنولوژی برتر نیستند، آنها فقط مصمم اند.
شخصیتهای سریال اعم از دزد، پلیس، وکیل، دلال مواد و قاضی شخصیتهایی خاکستری هستند. آنها بنا به شرایطی که در آن قرار دارند عمل می کنند. کسی برای نجات یا نابودی بشریت و آزادی کاری انجام نمی دهد. بیشتر تبهکاران کاری که انجام می دهند، حتی اگر کشتن باشد، فقط برای گذران زندگی است؛ همانند پلیسهایی که دلخوش به حقوق بازنشستگی خود هستند. به گفته دیوید سیمون آنها اسیر نهاداجتماعی هستند که در آن زندگی می کنند.
ریتم سریال کمی کند است، اگر انتظار دارید که سریالی به سبک و ریتم 24 یا حتی دکستر (Dexter) ببینید، اینجا نمانید. اما اگر طرفدار برکینگ بد (Breaking Bad) هستید این سریال متعلق به شماست. ریتم کند سریال بعد از 5 قسمت به طرز شگفت انگیزی شما را با خود همراه می کند و بعد از دیدن یک فصل شما قادر به ترک این اعتیاد نیستید.
نمره ی این مجموعه در سایت IMDB ، 9.4 است و پنجمین سریال تاریخ به انتخاب مردم است. این سریال از سال 2002 شروع و در سال 2008 بعد از پخش 5 فصل 12 قسمتی به انتها رسید.
داستان با آزاد شدن یک متهم سابقه دار به نام دی انجلو آغاز میشود . بعد از آزاد شدن این متهم ، کاراگاهی به نام جیمز مکنولتی به شدت به این قضیه شکایت دارد، نزد قاضی میرود و دلیل آزادی دی انجلو را ،ایوان بارکستل ،دایی انجلو و یکی از سران بزرگ قاچاق مواد مخدر اداره میشود میداند . او همچنین این ادعا را دارد که دی انجلو چندین نفر را در راستای کار قاچاق کشته است ...