به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
وقتی که سال 1368، داریوش مهرجویی تصمیم به ساخت «هامون» گرفت تقریباً هیچ تهیه کننده ای حاضر به ساخت آن نمی شد. فیلم، با معیارهای آن روزهای سینمای ایران در تعارض بود، کشور تازه از جنگ تحمیلی رهایی یافته بود و فیلم ها عموماً در ژانر دفاع مقدس ساخته می شدند و برخی از فیلمسازان نیز به سراغ فیلم های کمدی یا درام های اجتماعی می رفتند و بنابر ذایقه ی مخاطب رنج کشیده از جنگ، سینما پذیرای فیلمی با درون مایه فلسفی و مملو از جزییات پیچیده و پروتاگونیستی آشفته و مستأصل نبود. سرانجام «هامون» ساخته شد و با اولین اکرانش در جشنواره فیلم فجر ناگاه نظرها تغییر کرد. «هامون» پدیده جشنواره بود. بیشتر منتقدان به عنوان یک شاهکار از آن یاد کردند و فیلم در اکران عمومی نیز نسبتاً موفق شد و بازیگرانش یک شبه ره صد ساله پیمودند. مهرجویی پس از «هامون» چند فیلم موفق دیگر هم ساخت اما شاید بتوان این اثر ماندگار را نقطه عطف کارنامه درخشان او دانست.
«هامون» فیلم پیچیده ایست و تحلیل آن دشوار. فیلم به مثابه آثار درونی تر فیلمسازان بزرگ جهان هم چون فلینی به دنیای شخصی کاراکتر اصلی اش بسیار نزدیک می شود و حتی گاه فاصله میان فیلمساز، شخصیت اصلی و مخاطب شکسته می شود. گاهی مرزهای میان خیال و واقعیت در هم می شکند و مخاطب در دنیای ذهنی شخصیت اصلی غوطه ور می شود. نام کاراکتر اصلی فیلم هامون است و هامون به معنای بیابان وسیع و برهوت است. استیصال درونی شخصیت اصلی و تقلایش برای رسیدن به مقصودش دلالت بر نام او دارد و این جاست که تفاوت مهرجویی با بسیاری از فیلمسازان آشکار می گردد. او حتی در انتخاب نام کاراکتر اصلی فیلمش به لایه های زیرین و پنهان معنایی توجه دارد و عنوان فیلم در عین سادگی پیچیده و قابل تفسیر است.
«تقابل» از زیربناهای «هامون» است. فیلم مملو از تقابل هاییست که تماشای آن را جذاب تر می سازد. تقابل میان سنت و مدرنیته، مرگ و زندگی، مرد و زن، کودکی و بزرگسالی، فرد و جامعه، شرق و غرب و ده ها تضاد مطبوع دیگر که فیلمساز مستقیم و غیرمستقیم آنها را در فیلم جا داده است تا به آن عمق ببخشد. این گونه است که علی عابدینی از دل داستان بیرون می آید و به مهم ترین کاراکتر فیلم مبدل می شود. او کلید نجات حمید هامون است. علی عابدینی تغییر ناپذیر است و در آشفته بازار تغییرات و دوگانگی ها او یگانه است و بی تناقض. در میان تناقض های وجودی هامون، پارادوکس وجودی او در برابر عشق و نفرتش به مهشید و آشفتگی های ذهنی اش که به قول مهشید او را به آدمی دیگر تبدیل کرده اند این تنها علی عابدینیست که همان علی است و حتی هامون پس از دستیابی به او نیز او را نمی یابد و شکست «هامون» کامل می شود. در واقع این پارادوکس یافتن در عین نیافتن است که هامون را به دل دریا می فرستد و آب به عنوان عنصری حیات بخش چه در ابتدا و چه در انتهای فیلم وجودی کارآمد دارد. آب عنصر پناه بخش حمید هامون است که او در رسیدن به آن ناکام می ماند و چه در ابتدا و چه در انتهای فیلم نهایتاً به خشکی بازآورده می شود که این همان جبر دردناکی ست که مرد بدان گرفتار آمده و حتی در پایان فیلم به جای آن که به آسودگی خاطر مخاطب بینجامد به بی قراری بی انتهای او برای «هامون» منتهی می گردد. «هامون» محکوم به دست و پا زدن در جبر محتومی ست که اختیاری در مقابل آن ندارد و این پایان مبتکرانه که شاید در نظر مخاطب عام پایان خوش به نظر آید تلخی فیلم را به کمال می رساند و هشداری است شوم از یک تلخی بی پایان.
در هامون از روابط بینامتنی به ظرافت استفاده شده است. رویاهای مرد گرایش به آثار فلینی دارند و اشاره مستقیم به برخی کتاب های همانند «ترس و لرز» و «ابراهیم در آتش»، اشعار شعرای ایرانی که ابیاتی از آن ها از زبان کاراکترها بیرون می آیند، اشاراتی به برخی فیلم های مهم تاریخ سینما مثلاً «کریمر علیه کریمر» در صحنه دادگاه و ... که در سینمای ایران کم سابقه بوده است.
از منظری دیگر می توان «هامون» را درامی روانشناسانه نیز به حساب آورد. تیپ های شخصیتی کاراکترها هر یک قابل تعریف اند و ویژگی های خلق و خویی با ظرافت در هر یک از کاراکترها از روانشناس گرفته تا مهشید و هامون طراحی شده اند و به همین دلیل است که مخاطب علی رغم فراواقعی بودن اثر به شخصیت های آن نزدیک شده و گاه نیز با آن ها همذات پنداری می کند.
استفاده از راوی که خود هامون است، با صدای گرم و گیرای خسرو شکیبایی نیز از دیگر ابتکارات مهرجویی بود که البته پیش تر نیز در سینما و تلویزیون ایران اتفاق افتاده بود اما ارتباط عمیق و غیرمستقیم نریشن ها با تصاویر در هامون ستودنی است.
نقش زن در «هامون» بسیار پررنگ است. برخلاف بسیاری از فیلم های قبل و پس از انقلاب که زن حضور نه چندان موثری در آن ها داشت، مهشید، کاراکتریست که در مقابل کاراکتر اصلی فیلم قرار می گیرد و حضورش به کاراکتر هامون بُعد می دهد. مهشید امیرسلیمانی، زنی آزاد است. زنی روشنفکر که گویی در زمانه خود زندگی نمی کند. شاید تقابل کاراکتر مهشید با هامون در آن زمان مهرجویی را متهم به حمایت از مردان و منفی نگری نسبت به کاراکتر زن کرد اما مهشید شخصیت منفی فیلم نیست بلکه قرار است آینه ای باشد برای نمایش بهتر تحولات درونی هامون و عاملی موثر در شکل گیری این تحولات و البته الگویی حساس و مهم برای شکل گیری تقابل مهم میان «زن» و «مرد».
برای کسانی که در سال 1368 «هامون» را می دیدیند فیلم یک شاهکار عجیب و غریب بود. فیلمی که مشابه آن در سینمای ایران دیده نشده بود و حالا در سال 1393 و 25 سال بعد هنوز هم «هامون» برای بسیاری از مخاطبین همان قدر تازه، نو و مبتکرانه است. اهمیت «هامون» زمانی بر مخاطب مشخص می گردد که در سینمای پس از هامون به دنبال نمونه ای مشابه آن فیلم بگردیم. حتی در میان آثاری که به تقلید از «هامون» ساخته شدند نیز اثری قابل توجه به چشم نمی خورد و این گونه است که می توان «هامون» را به یک تابلوی نقاشی بدل کرد که تنها یک بار توسط نقاشش کشیده می شود و اگر از او یا دیگری بخواهیم که تکرارش کنند دیگر هرگز مانند اثر اول ناب و خالص از آب در نخواهد آمد. شاید به همین دلیل است که پس از ربع قرن هنوز هم از آن به عنوان شاهکار کارنامه مهرجویی یاد می کنند.
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.
[منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]