به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
استفاده از تارخ در نقشی تکراری باز هم در ماه رمضان
جدا از محبوبیت «امین تارخ» باید اعتراف نمود که نقش او در فیلمهای مناسبتی و ماه رمضان به شدت کهنه و تکراری شده است و همین امر در نظر مخاطب با وجود موضوع متفاوت، یک نگاه کلیشه ای ایجاد میکند. بازیگر توانائی چون او که قالبش در هر شخصیتی پر و پیمانه جا میافتد نباید به نقشهای مناسبتی و فصلی اکتفا کند و البته این طور که معلوم است کسادی بازار تلویزیون و سینما دامن او را نیز گرفته است!
فکر میکنم قبل از آنکه به کیفیت و بازتاب اخلاقی چنین قصه ای بپردازیم بهتر است شباهت چنین داستانی را در یک معیار واقعی بسنجیم تا بدین ترتیب با یک نمودار ذهنی و فرضی بیشتر به درک واقعیتها و عیوب اجتماعی واقف شویم.
اول آنکه به طور معمول شخصی که مورد اعتماد فرد یا افرادی قرار میگیرد که به طور کلی درستی و سالم بودن خود را به اثبات رسانیده است و دوم اینکه اگر خطاهائی در زندگی داشته ولی به خاطر نقاط مثبتی که در شخصیت او وجود دارد چنین خطاهائی به چشم نمیآید. به همین خاطر شخصیت پردازی این قصه منبعث از یک جریان معنا دار شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید. در گذشته افرادی که دآش یک محله یا عیار یک منطقه میشدند دو خصلت بیش از همه چیز در وجودشان محرز میشد. یکی چشم و دل پاکی و دیگری امانت داری. تا جائی که خاطرات خودم را مرور میکنم در هیچ یک از مردان بزرگی که تصویرشان بر سر درب یک زورخانه قرار میگرفت نقطه سیاهی در زندگیشان پیش نمیآمد. این را گفتم تا در ترازوی سنجش فکری خودم و شما موضوع را سبک و سنگین نمایم و گرنه جای تردید نیست که هیچ کس نمیتواند مصون از خطا باشد… به هر حال این سریال سوژه ای تمام عیار را دست مایه قرار داده است. چرا که اینجا صحبت از باوری است که عده ای به یک شخصیت مورد اعتماد پیدا کرده اند و به ناگاه این باور با خطای گذشته او در هم میشکند. باید گفت این سوژه حتی در کشورهائی لیبرال هم دارای اهمیت فراوانی است چه برسد به کشوری چون ایران که هنوز بین سنت و مدرنیته درگیر است.
محمدرضا هدایتی و نیما شعبان نژاد
این قصه از یک طرف موضوع را به حیثیت یک انسان معتمد ربط میدهد و از طرفی جدا از حاصل آن، باعث میشود اعتماد به سنتهای گذشته که در هر خاندانی، بزرگ یا ریش سفیدی را برای حل مناقشات انتخاب میکردند در قضاوت اجتماع قرار بگیرد!
به نظر من انتخاب سوژه رهایم نکن به شدت پیچیده و مبهم است و اگر به درستی پیش نرود سوء برداشت ناخوشایندی در پی خواهد داشت که به هیچ وجه قابل جبران نیست و کمترین آن این است که سنتهای گذشته بیش از پیش به حاشیه رانده شوند. به همین دلیل توصیه میشود دایره شخصیتها را بازتر نمایند و حقایق را گنگ جلوه ندهند.
اما اگر بخواهیم از صافی و مجرای دیگری این قصه را عبور دهیم نخستین سوالی که ایجاد میکند این است که آیا تلویزیون قادر به ساخت چنین سوژه و محتوایی هست یا نه؟
ورود تلویزیون که تقریبا با پرداختن به هر مبحث مهمییا افراط و یا تفریط نموده است دایره این بحث را بیشتر به چالش میکشاند و تجربه نشان داده که نتیجه درستی را به سرانجام نرسانیده است. چون ساختن چنین موضوعاتی خارج از توان عوامل آن است و اگر چه در ابتدا، خوب پرداخته میشود ولی رفته رفته قضیه را به یک حاشیه و جریان تبدیل میکند! و نکته دیگر اینکه چنین عواملی شخصیت و موقعیت را به درستی پیش نمیبرند و همین امر باعث میشود که خواه و ناخواه تعبیرات وارونه ای را جلوه دهد.در کل سریال رهایم نکن در انتخاب بازیگران بیشترین خطا را داشته است و از همه مهمتر به موضوع سخت و پیچیده ای میپردازد که آن را ساده و کم مایه جلوه میدهد.