به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
انتظار برای تماشای کلاه قرمزی دیگر دارد به یک عادت دلپسند نوروزی بدل می شود و در این میان بیشتر غیبت گاه و بی گاه آن است که موجب تعجب و اندوه مخاطبان این برنامه عروسک محور می شود. اثری که جذب این طیف وسیع از تماشاگران توسط آن در نگاه اول شاید کمی عجیب به نظر رسد اما با نگاهی دقیق تر علل منطقی فراوانی برای آن پیدا می شود. کلاه قرمزی با قدمتی بیش از دو دهه بی شک تنها اثر عروسکی تولید شده دهه شصت برای کودکان نیست اما از حیث کشش داستانی قطعا پر امتدادترین اثر هنری در میان تمام تولیدات تصویری این چند دهه است. به طور قطع سازندگان کلاه قرمزی از روز نخست به فکر تولید ممتد آن تا امروز نبوده اند اما خلاقیت آنها در پرداختن به سوژه های جدید و جذاب برای ادامه دادن داستان این شخصیت ساده عروسکی جای تحسین دارد.
شخصیتهای مجموعه «کلاه قرمزی»
دهه شصت علیرغم تمام کمبودها و محدودیت ها دوران اوج تولید آثار هنری کودکان و نوجوانان بود و بر خلاف امروز که هزینه ها بیشتر و تولیدکنندگان این دست از برنامه ها افزایش یافته و در مقابل با تعجب فراوان خردسالان میانه چندانی با تلویزیون و سینما و تولیدات آنها ندارند، برای کودکان دهه شصت تلویزیون واقعا یک جعبه جادویی محسوب می شد. جعبه ای که حتی خیلی از ما تصور می کردیم مجری ها و عروسک ها در پشت شیشه آن پنهان شده اند!!
شخصیتهای مجموعه «کلاه قرمزی »
با چنین فضا و مخاطبان ساده ای، تولیدکنندگان آثار عروسکی در سینما و تلویزیون دست به ساخت برنامه هایی زندند که اصل زندگی مخاطبان خود را هدف قرار می داد، به واقع بخش زیادی از جذابیت آثاری نظیر کلاه قرمزی نیز به دلیل پرداختن به سوژه های ساده ای مانند ماجراجویی، دوستی، بازی و قصه های ماورایی مملو از غول و دیو و پری به زبان کودکی بود، چیزی که شاید امروز نه به آن اندازه جذاب باشد و نه حتی نیاز اصلی کودکان این نسل را تشکیل دهد. در کنار تمام این موارد باید طنز نهفته در کلاه قرمزی را هم در نظر بگیریم؛ طنزی که در میان سایر آثار مشابه آن نظیر ندارد. با این وصف چندان عجیب به نظر نمی رسد که بخش قابل توجهی از تماشاگران برنامه کلاه قرمزی در این سال ها همان مخاطبان سال های دور آن باشند.
کلاه قرمزی با تمام موافقان و منتقدان خود و با وجود دوری طیف کم سن و سال از تلویزیون در مقایسه با نسل های پیشین باز هم مخاطبان خاص خود را دارد. مخاطبانی که سن آنها از کودکان آغاز می شود و گاهی از عدد چهل و پنجاه نیز گذر می کند. این عروسک دیگر به یک پدیده فرهنگی تبدیل شده و بسیاری از مشکلات و دغدغه های جامعه نیز از زبان او و دیگر عروسک های همبازیش جاری می شود. گذشته از این، کلاه قرمزی شاید تنها برند موفق و ماندگار فرهنگی و هنری این چند دهه باشد چراکه تصویر او سالیان دراز است که بدون حمایت منسجم به واسطه عروسک ها و دفاتر و نوشت افزارها در ذهن کودکان و بزرگسالان نشسته.
شخصیتهای مجموعه «کلاه قرمزی»
به عقیده برخی منتقدین آنچه که به جذابیت کلاه قرمزی منجر شده تنها نوستالوژی است، به باور این عده نوستالوژی بخشی از زندگی مردمی است که سال ها به دلیل کمبود امکانات رفاهی و تفریحی وقت خود را جلوی تلویزیون گذرانده اند اما این نگاه به کلاه قرمزی با نظر به طیف گسترده مخاطبان امروزی آن جور در نمی آید. کلاه قرمزی شاید نیاز به مرور خاطرات نسل های پیشین را برآورده کند اما برای نسل امروز که کمتر با تلویزیون عجین می شود این مقوله محلی از اعراب ندارد. از سوی دیگر نسل های پیشین نیز به بسیاری از جنبه های نوستالوژی خواه تولیدات هنری و تصویری باشد و خواه اجسام و وسایل زندگی در آن دوران به آن اندازه که به کلاه قرمزی توجه دارند دل نمی بندند.
نمایی از مجموعه «کلاه قرمزی»
در هر حال این مجموعه همانند سالهای گذشته تا رسیدن به پخش مشکلات متعددی بر سر راه خود دارد. مشکلاتی که گاه رنگ و بوی سیاسی و گاه مالی به خود می گیرد و در این بین شایعات نیز به راست و دروغ بودن آنها دامن می زنند. اما آنچه بیش از همه مورد توجه است نبود مرحوم «دنیا فنی زاده» عروسک گردان همیشگی کلاه قرمزی است. او از نخستین روز حضور کلاه قرمزی در مقابل دوربین گرداندن آن را برعهده داشت و در فقدان او احتمالا سازنده اصلی این عروسک یعنی «مرضیه محبوب» است که باید این وظیفه را بر عهده گیرد.
دنیا فنی زاده عروسک گردان فقید مجموعه «کلاه قرمزی»
کلاهقرمزی و جغجغه و فرفره؛ مهمانی که صاحبخانه شد
بسیاری از مخاطبان پر و پا قرص کلاه قرمزی او را نخستین بار با این برنامه به خاطر می آورند؛ اما کلاه قرمزی پیش از آن در یک برنامه با عنوان «سقائک و شانهبهسر دانا» ساخته ایرج طهماسب در سال 60 به عنوان یک مورچه عروسکی با ظاهری متفاوت با آنچه امروز می شناسیم نقش آفرینی کرد. یک دهه بعد در سال 71 این عروسک دوباره از آرشیو بیرون کشیده شد تا با تغییرات ظاهری «مرضیه محبوب» بر روی آن به عنوان یک مهمان در یکی از قسمت های برنامه «جغجغه و فرفره» گردانده شود. این مهمان ناخوانده به دلیل استقبال گسترده و غیر قابل پیش بینی مخاطبان به عضو ثابت این برنامه درآمد و این پروژه نیز به «کلاه قرمزی و جغجغه و فرفره» تغییر نام داد.
یک سال بعد نیز کلاه قرمزی با برنامه صندوق پست به همراه ایرج طهماسب به آنتن تلویزیون بازگشت. این مجموعه یک نمایش ترکیبی مجری عروسکی بود که در آن نامه های ارسالی بچه ها خوانده می شد و با روشی غیرمستقیم نکات آموزنده و اخلاقی به کودکان آموزش داده می شد. در این برنامه شخصیت های عروسکی دیگری نظیر جقجقه و فرفره، ژولیپولی و گلابی نیز وجود داشتند اما باز هم این کلاه قرمزی بود که به حیات خود ادامه داد.
کلاهقرمزی و پسرخاله، فیلمی با فروش باورنکردی
سال 73 بود که ایرج طهماسب به فکر ساخت یک فیلم سینمایی با محوریت این عروسک افتاد. او با همراهی حمید جبلی و همایون اسعدیان نگارش فیلمنامه این اثر را آغاز کرد و خود نیز علاوه بر کارگردانی، در آن نقش همیشگی خود یعنی آقای مجری را برعهده گرفت. این فیلم که فاطمه معتمد آریا نیز در آن حضور داشت بابی شد برای همکاری او با ایرج طهماسب در سایر آثار تولید شده توسط این کارگردان.
با توجه به اینکه از میزان فروش فیلم های سینمایی تولید شده در دهه هفتاد آمار دقیقی در دست نیست، قضاوت درباره انتساب عنوان پرفروشترین به این فیلم کمی مشکل است اما این فیلم در اکران تهران در سال 73 به فروشی بالغ بر 171 میلیون تومان دست یافت اما بر اساس همین آمار ناقص «کلاه قرمزی و پسرخاله» پس از فیلم «عقاب ها» دومین فیلم پر بیننده تاریخ سینمای ایران است.
کله قرمزی و سروناز، تکرار موفقیت
بعد از غیبت هشت ساله کلاه قرمزی شاید کمی باورش مشکل بود که بازگشت او دوباره با اقبال مخاطبان مواجه شود اما ایرج طهماسب این ریسک را پذیرفت و باز با داستانی عروسک محور یک فروش فوق العاده را در ابتدای دهه هشتاد به نام خود ثبت کرد تا اثباتی بر این ادعا باشد که تولیدات عروسکی پس از گذشت دو دهه همچنان با استقبال مردمی و فروش فوق العاده همراه است. این فیلم که چهارمین ساخته ایرج طهماسب محسوب می شد توانست عنوان پرفروش ترین فیلم سال را از آن خود کند. ایرج طهماسب در «کلاه قرمزی و سروناز» نیز از تیم همیشگی خود یعنی حمید جبلی و فاطمه معتمدآریا استفاده کرد.
فیلم سینمایی «کلاه قرمزی و سروناز»
کلاه قرمزی و بچه ننه، بالاخره کلاه قرمزی بزرگ شد
چیزی که در تولید برنامه های عروسکی کمی عجیب جلوه می کرد را ایرج طهماسب و گروه خود به خوبی توانستند به اجرا در آورند. آنها با ساخت فیلم سینمایی «کلاه قرمزی و بچه ننه» در سال 91 بدون تغییر در ظاهر کلاه قرمزی و پسرخاله، آنها تا سن آستانه ازدواج بزرگ کردند اما در کمال تعجب باز هم این عروسک ها جذاب بودند؛ چیزی که در فیلم «کلاه قرمزی و سروناز» با این وضوح به آن پرداخته نشد. رفتار و معصومیت کودکانه آنها در قالب افرادی بزرگسال که سربازی می رفتند، بچه داری می کردند و عاشق می شدند نه تنها ذوق مخاطبان را کور نمی کرد که موجب خنده آنها هم شده بود.
این فیلم با اکرانی کمتر از دو ماه توانست به فروشی نزدیک به شش میلیارد برسد. موضوعی که دیگر لازم نیست با عنوان شگفتی برای کلاه قرمزی از آن یاد کنیم. تا پیش از این نیز تجربه نشان داده بود کلاه قرمزی بر روی پرده سینما موجب رونق گیشه ها می شود.
کلاه قرمزی 88، بازگشت موفق به تلویزیون
پس از کلاه قرمزی و سروناز مخاطبان باز هم شاهد غیبت طولانی مدت این شخصیت عروسکی بودند. شاید به دلیل رشد تولیدات سینمایی و تلویزیونی و ظهور ستاره های جدید در هنر تصویر این بار دیگر کسی انتظار بازگشت کلاه قرمزی را نداشت؛ لااقل کسی استقبال از یک شخصیت عروسکی در میان تمام سوپراستارهای نو ظهور آن سال را توقع نداشت؛ اما به یک باره ایرج طهماسب با گردآوری گروه خود دستبهکار تولید برنامه ای برای نوروز سال 88 در شبکه دو سیما شد.
مجموعه نوروزی «کلاه قرمزی»
انگار سایه موفقیت همچنان بر سر کلاه قرمزی بود، او در این برنامه نیز با شخصیت های عروسکی دیگری همبازی بود وایرج طهماسب نیز در مقام کارگردانی با حفظ سمت نقش آقای مجری معروف را بازی می کرد، آقای مجری که کمی پیرتر و جا افتاده تر شده بود اما کلاه قرمزی همان پسر بچه هشت ساله پر شر و شور باقی مانده بود. مجموعه نوروزی کلاه قرمزی در سال 88 با 16 قسمت توانست پرمخاطب ترین برنامه تلویزیونی آن سال شود.
تولید مداوم کلاه قرمزی
موفقیت کلاه قرمزی که دیگر برای عوامل آن به امری مسجل بدل شده بود و نشان از محبوییت این شخصیت در میان طیف وسیعی از رده های سنی مختلف داشت موجب شد تا ایرج طهماسب تولید این مجموعه را برای نوروز سال های بعد نیز ادامه دهد. این مجموعه به جز سالهای 89 و 95 هر ساله به روی آنتن رفته است. در این میان شخصیت هایی هم هر بار زیاد یا کم شدند که از این بین می توان به آقای همساده، فامیل دور، دوره، جیگر، خانم بزرگ، دختر همسایه، دیوی، گابی، ببعی، عزیزم ببخشید و پسرعمه زا اشاره کرد که هر یک ویژگی های خاص خود را دارند و حتی میزان محبوبیت و جذابیت آنها کلاه قرمزی را گاهی به حاشیه می برد. با این همه هنوز هم بعد از سال ها تولیدات عروسکی ایرج طهماسب با نام کلاه قرمزی می شوند.
مجوعه نوروزی «کلاه قرمزی»
به واقع استراتژی تولیدکنندگان این برنامه عروسکی در طراحی شخصیت های مختلف با ویژگی های رفتاری متفاوت و جذاب که گاهی به خاطر اختلافات به جان یکدیگر هم می افتند به خوبی جواب داده و این مجموعه را پس از گذشت 6 سری از تولید آن همچنان دیدنی نگاه داشته. دعوت از میهمانانی که معمولا از چهره های شناخته شده سینما، تلویزیون و موسیقی هستند نیز به ایجاد فضای جذاب تر کمک کرده کرده است. آنچه در کلاه قرمزی نوروزی بیش از همه به چشم می آید خلایق ناشی از تفکر چند ماهه است که موجب می شود در هر سری داستان ها و روایت های غیرتکراری و بهروز را مشاهده کنیم.
اما نکته ای که در این میان به طور ناخودآگاه گم می شود تغییر شخصیت عروسک کلاه قرمزی در عین ماندگاری جذابیت آن است. این عروسک دارای رکوردی دست نیافتنی در قدمت است و به گفته بسیاری از عوامل تولید برای مرحوم «دنیا فنی زاده» حکم یک فرزند را داشت که در پشت صحنه با او حرف می زد و قربان صدقه اش می رفت. او معتقد بود کلاه قرمزی طی بیست سالی که از عمرش می گذرد تغییرات زیادی داشته. به باور او، کلاه قرمزی در این مدت مانند دیگر بچه ها بزرگتر شده و چیزهایی را یاد گرفته برای مثال حرف های آقای مجری را می فهمد و دیگر نیازی به ترجمه حرف ها ندارد. به اعتقاد دنیا فنی زاده جنس صحبت های کلاه قرمزی با گذشت زمان تغییر کرده و مطابق با شرایط امروز شده. شاید واقعا جذابیت این عروسک نیز به همین خاطر باشد. کلاه قرمزی بدون اینکه دچار تغییر ظاهری شود با هم نسلان خود قد کشیده اما این بزرگ شدن صرفا در تخیل مخاطبان رخ داده و تولیدکنندکان برنامه های کلاه قرمزی به خوبی توانسته اند بدون دست زدن به ترکیب این عروسک، او را امروزی و باورپذیرتر کنند.
با این همه تولید کلاه قرمزی نوروزی پس از این همه سال باز همواره با مشکلات فراوانی همراه بوده و هر ساله تا چند ماه پیش از نوروز خبرهای ضد و نقیضی از تولید و توقف فیلمبرداری آن در رسانه ها و صفحات مجازی منتسب به عوامل و عروسک های آن منتشر می شود. شاید کمتر اثر تصویری دنباله دار را بتوان سراغ داشت که مخاطبانش اینگونه پیگیر خبرهای تولید آن باشند و هر ساله سخن از انتظار برای دیدنش به میان آورند.