رضا حسینی : بتمن از ترس عدم نظارت بر اقدامهای سوپرمن تصمیم میگیرد به مقابله با «مرد فولادین» برود. در عین حال این سؤال برای دنیا مطرح شده است که بشر واقعاً به...
14 آذر 1395
بتمن از ترس عدم نظارت بر اقدامهای سوپرمن تصمیم میگیرد به مقابله با «مرد فولادین» برود. در عین حال این سؤال برای دنیا مطرح شده است که بشر واقعاً به چه قهرمانی نیاز دارد.
تقابل دروغین
در همین ابتدا و به عنوان علاقهمند فیلمهای ابرقهرمانی میتوان اعتراف کرد که اغلب این فیلمها آثاری تجاری هستند که میزان خلاقیت و توان سازندگانشان هر چهقدر هم که باشد در نهایت تحت کنترل و نظارت کمپانیهای سازندهای است که این فیلمها را با هدف جلب عموم تماشاگران تولید میکنند و کمتر حاضر میشوند از قراردادها و فرمولهای ژانری جوابپسداده بگذرند و دست کارگردانان حتی توانمند را باز بگذارند. علاوه بر این نمیشود انکار کرد که اکثر فیلمهای ابرقهرمانی - که بهراحتی میشود آنها را زیرژانری از اکشن به حساب آورد - محصولات این دوره و زمانه هستند (که از حالا میتوانیم آن را به عنوان دوران طلایی این آثار در نظر بگیریم) و احتمالاً بخش قابلتوجهی از آنها با گذر زمان بهسادگی فراموش میشوند و جذابیتها و زرقوبرقشان را برای اغلب مخاطبان از دست میدهند. در تاریخ سینما چند فیلم اکشن عظیم و وابسته به جلوههای ویژهی چشمگیر (در دوران خودشان) را سراغ دارید که با مرور زمان به فیلمی تصنعی و غیرقابلباور تبدیل نشده باشند؟ آیا بهتازگی دوباره به تماشای اولین فیلمهای سوپرمن نشستهاید تا ببینید فیلمهایی که بهترتیب در سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۸۰ توسط ریچارد دانر و ریچارد لستر ساخته شدند حالا چه وضعیتی پیدا کردهاند؟ حتی فیلمی مانند نابودگر۲: روز داوری (جیمز کامرون، ۱۹۹۱) که در سال تولیدش چهار اسکار فنی در زمینههای جلوههای ویژه بصری و صدا و چهرهپردازی گرفت، امروز بیشتر بهواسطهی خلق فضا، ایدهی داستانی نو، روایت منسجم و تعلیق فوقالعادهاش است که فیلمی تماشایی باقی مانده، وگرنه خیلی از طرفداران پروپاقرص فیلم میدانند که بعضی از صحنههای مشهور آن با چه تمهیدهای دمدستی ساخته شده و تصویرهای مربوط به گافهای سینمایی فیلم، حالا دیگر همه جا پخش شده است. پس اگر نابودگر۲ همچنان جذابیتی دارد به دلیل جهان داستانی تماموکمالی است که فیلمساز خلق کرده است و نه جلوهها و زرقوبرقی که در یک دوران میتواند برگ برندهی فیلم برای جلب عموم سینماروها باشد و در دورهای دیگر پاشنهی آشیل اصلی آن. در این شرایط اگر بخواهیم به بتمن علیه سوپرمن: طلیعهی عدالت بپردازیم، بهراحتی میتوان ادعا کرد که فیلم حتی روی کاغذ هم شکست خورده است؛ و بحث درباره این موضوع را از عنوان فیلم شروع کرد. همهی دوستداران شخصیتهای ابرقهرمانی بهخوبی میدانند که بتمن (بهخصوص بر اساس تصویری که در سهگانهی کریستوفر نولان ارائه شد و پس از فیلمهای ناموفق جوئل شوماکر در دههی ۱۹۹۰ دوباره این ابرقهرمان را احیا کرد و به دور بازی برگرداند) یک انسان عادی اما متمول و بانفوذ است که بهواسطهی انگیزههای فردی به مجری قانون بدل میشود. در سوی دیگر، سوپرمن قرار دارد که از سیارهای دیگر آمده است و قدرتهای محیرالعقول او بههیچوجه با تصور ما از تواناییهای بشری جور درنمیآید (نمیتوانیم این واقعیت را هم در نظر نگیریم که او به هر حال در شمایل یک انسان ظاهر شده است). پس چهطور میشود فیلمی ساخت و نامش را گذاشت بتمن علیه سوپرمن؟ و مهمتر اینکه توقع داشت تماشاگر چنین رویارویی را بپذیرد و منطق روایی و باورپذیری فیلم حفظ شود؟ در این مورد هم جواب در خود فیلم وجود دارد. بیش از نیمی از زمان فیلم به رویارویی بیمعنی بتمن و سوپرمن اختصاص داده شده است تا در بخش پایانی، یک ابرقهرمان و یک آدمبد فرازمینی دیگر (که در مورد زن شگفتانگیز/ واندر وومن تقریباً بدون پیشزمینهی داستانی مناسب است؛ حتی در نسخهی طولانی و سهساعتهی فیلم که نیمساعت از نسخهی سینمایی بلندتر است!) در حدواندازهی سوپرمن وارد داستان شوند و فصل پایانی با یک رویارویی «واقعی» همراه شود؛ جایی که بتمن عملاً از دور بازی خارج میشود و بهنوعی حضوری تزیینی در نبرد خیر و شر دارد چون با ویژگیهای انسانیاش اصلاً در حدی نیست که وارد نبرد خدایان و فرازمینیها شود. بتمن علیه سوپرمن توسط زک اسنایدر کارگردانی شده است که فیلمسازی را با بازسازی سپیدهدم مردگان (۲۰۰۴) و سیصد (۲۰۰۶) آغاز کرد و شاید بتوان گفت تا اینجا مرد فولادین (۲۰۱۳) بهترین فیلم کارنامهاش است. تنها ویژگی قابلاعتنای آثار اسنایدر، توجه به جلوهها و ویژگیهای بصری است که متأسفانه همین ویژگی متمایز او هم، در همهی فیلمهایش به یک اندازه حضور ندارد! در مجموع شاید هانس زیمر مهمترین هنرمندی است که در ساختن فیلم نقش داشته است اما او هم - که در اینجا به طور مشترک با جانکی اکسال موسیقی متن را تصنیف کرده - به خاطر دوپارگی داستان فیلم و دیگر ویژگیهایی که به عنوان نقاط ضعف ذکرشان رفت، نتوانسته برای فیلم کاری کند و مثل سهگانهی بتمن و مرد فولادین با موسیقی فوقالعادهاش یکی از نقاط قوت فیلم را رقم بزند.
بتمن که از عملکرد ابرقهرمانانه سوپرمن در هراس است تبدیل به ناجی شهر گاتهام می شود. زمانی که مردم بدنبال یافتن قهرمان مورد نیاز خود هستند و بتمن و سوپرمن در جنگ با یکدیگر به سر میبرند، تهدیدی تازه نسل بشر را در خطر بزرگتری از آنچه با آن رو به رو بودند قرار می دهد…