به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
در زمانه ای که محصولاتی از جنس «شهرزاد» با دانلود اینترنتی به دست مردم می رسید و با هر کسی که سر صحبت باز می شد ناله بی پولی سر می داد و پیشنهاد دانلود را به خریدن محصول اریژینال ارجح می دانست،باید به دنبال دلایل این پدیده گشت، اینکه چرا مردم به خریدن دی وی دی اصل «شهرزاد» اقبال نشان دادند و نگذاشتند «شهرزاد» به سرنوشت دیگر سریالهای این شبکه دچار شود.
1-در زمانه ای که قصه گویی فراموش می شود،قصه های خوب برای مردم جذاب می شوند
«شهرزاد» قصه می گوید. این یک جمله قصار نیست. واضح و عیان است که سریالی در اندازه های «شهرزاد» باید روالی را پیش ببرد که تماشاگرانش را ترغیب به دیدن کند.این امر محال است اتفاق بیفتد مگر اینکه خط قصه ای جذاب وجود داشته باشد که همه چیزش سر جای خودش باشد.«شهرزاد» این خصیصه را داشت.می شد پیگیر قصه شد و آن را دنبال کرد.نقاط عطف و اوج و فرود درستی داشت. می شد به شخصیتهایش دل بست.می شد با آنها خندید و با آنها گریه کرد و از آنها متنفر بود بلاهتشان را مسخره کرد.قصه عشق فرهاد و شهرزاد که ضلع دیگرش-قباد-این مثلث را تکمیل می کرد، دستمایه حسن فتحی و نغمه ثمینی شد برای روایت 28 قسمت پرفروش ترین سریال شبکه نمایش خانگی تا کنون.اما این همه ماجرا نبود.عناصر دیگری هم وجود داشت تا مردم به این تصاویر دل ببندند.
2-وقتی ضد قهرمان درست سر جای خودش قرار می گیرد،می شود به یک کار نمایشی اعتماد کرد
بیشترین برد سریال در زمینه شخصیت پردازی اتفاقا اصلا ربطی به خود شهرزاد ندارد.فرهاد و قباد هم خیلی مسئله نویسنده و کارگردان نیستند.بیشترین نگاهها روی بزرگ آقا ست.از این اسم معلوم است که با چه موجودی طرفیم.یک ضدقهرمان با صلابت که انگار هیچگاه قرار نیست نابود شود.یک شبه پدرخوانده که همه عناصر اطرافش را می چیند برای اهدافش.مافیای دور و بر بزرگآقا چنان پر و بالی به او دادهاند که نمی توان او را مهم ترین شخصین فصل اول «شهرزاد»ندانست.بزرگآقا اگر نبود قصه «شهرزاد» می شد مثل تمام سریالهای بی محتوایی که در این سالها دیده ایم.یک ضد قهرمان درست یا به قول عوام نقش منفی درجه یک می تواند درام را از یکنواختی نجات دهد.نکته ای که در «شهرزاد» به شدت رعایت شده است و حسن فتحی این را خوب فهمیده است که اگر بزرگآقا خوب درنیاید کل کارش از دست می رود.تمرکز روی نقش بزرگآقا حتی از پرداخت شخصیت شهرزاد و فرهاد هم مهم تر بود.
3-وقتی سازندگان یک کار تصویری در همان چند قسمت اول متوجه یک ایراد می شوند
در قسمت اول «شهرزاد» در تیتراژ پایانی صدای علیرضا قربانی شنیده می شود.صدایی بی نظیر از خواننده ای که پای ثابت کارهای حسن فتحی است.علیرضا قربانی در «مدار صفر درجه» و «شب دهم» کارهای بی مانندی را برای حسن فتحی خوانده بود.این بار هم فتحی به سراغ علیرضا قربانی رفت تا تیتراژ سریالش را بخواند. ساخت موسیقی متن این سریال در ابتدا به عهده فردین خلعتبری بود.
اما چند قسمت که گذشت خبر رسید که محسن چاوشی با آن صدای خش دارش قطعاتی را برای «شهرزاد» خوانده است. از قسمت پنجم به بعد تیتراژ جدیدی با صدای محسن چاوشی جایگزین صدای علیرضا قربانی شد. اولین قطعه با نام «کجایی؟» روی سریال چنان نشست که همه حیرت کردند از چفت شدن صدای چاوشی و سینا سرلک با قالب سریال.«شهرزاد» به قسمتهای پایانی که نزدیک می شد قطعات بیشتری از محسن چاوشی و سینا سرلک روی سریال آمد.این قاعده شکنی یکه در سریالهای ایرانی-که برای یک سریال چند قطعه آوازی ساخته شود- در اقبال مردم به سمت خریدن این سریال سهم عمده ای داشت. از قسمت هفتم به بعد امیر توسلی آهنگسازی این کار را به عهده گرفت. دستاندرکاران تولید و ساخت شهرزاد، در مورد حذف ناگهانی خلعتبری و قربانی توضیحی ندادند و سکوت اختیار کردند.قطعات «کجایی»،« شهرزاد»،ا«فسار»،«برخیز»،«ماه پیشونی» و «خداحافظی تلخ» قطعاتی بودند که محسن چاوشی برای این کار خواند.الان دیگر نمی شود «شهرزاد» را بدون محسن چاوشی تصور کرد.
4-وقتی بالاخره یکی در این مملکت فهمید:آدم خوش حساب شریک مال مردم است!
«قهوه تلخ» چرا شکست خورد؟ به هر کس می رسی یکی از دلایل استقبال نکردن از محصولات شبکه خانگی را بدقولی سازندگان «قهوه تلخ» مهران مدیری ذکر می کنند. سازندگان «شهرزاد» از این تجربه استفاده کردند و فهمیدند اگر می خواهند مردم ئبه سمتشان بیایند باید به سمت مردم بروند.باید به حرفی که از اول به مردم زده اند پایبند باشند.باید فکر کنند بعد حرف بزنند.باید مردم را در مال خود شریک کنند تا بتوانند هزینه کارشان را از جیب مردم دربیاورند.اگر میخواهند با مردم شریک شوند باید قواعد معامله را رعایت کنند.یکی از قواعد معامله خوش قولی است.خوش قول که باشی می توان به تو اعتماد کرد،پس مردم دست در جیبشان می کنند و محصولت را می خرند.می توان با به دست آوردن اعتماد مردم به عرش اعلا رسید.
5-وقتی رسانه اصلی این کشور قدر هنرمندش را نمی داند،مردم او را بیشتر تحویل می گیرند
می توان به سیاهه دلایل اقبال مردم به سریال «شهرزاد» یک نکته دیگر را هم اضافه کرد.اینکه تلویزیون این مملکت که قاعدتا محل اصلی پخش این سریالهاست از کنار اینگونه کارهای نمایشی بی اعتنا عبور می کند و مجال نمایش به کارهایی مثل «شهرزاد» نمی دهد.پربیننده ترین رسانه انحصاری این کشور زمانی در اختیار سریالهای حسن فتحی وداود میرباقری بود،اما وقتی روسای تلویزیون با این آدمها قهر کردند،اینها به ناچار تصمیم گرفتند با مردم چهره به چهره روبه رو شوند و مزد خود را مستقیم از دستشان بگیرند.تلویزیون وقتی به کسی بی اعتنایی می کند،مردم انگار که در وجه مقابل ماجرا قرار دارند به سمت او می روند و اگر او قدر خود را بداند می تواند توفیقی غیرقابل تکرار را برای خود رقم بزند.مهران مدیری قدر خود را ندانست و برگشت تلویزیون و کارهای درجه دو سه اش را روی آنتن برد،حسن فتحی قدر خود را دانست و فهمید چگونه با مردم برخورد کند و دستمزدش را گرفت.فرق مهران مدیری و حسن فتحی ارزش قائل شدن برای مردمی است که رسانه ملی،رسانه دست چندمشان شده است.