حامد اصغری : فینچر در یکی از مصاحبه هایش گفته همیشه فیلم هایی را ستایش می کند که روی او زخمی بیاندازد و این زخم حتی پس از تماشای فیلم seven با ما...
16 آذر 1395
فینچر در یکی از مصاحبه هایش گفته همیشه فیلم هایی را ستایش می کند که روی او زخمی بیاندازد و این زخم حتی پس از تماشای فیلم seven با ما همراه است فیلم هایی از این جنس در سینمای امروز کمتر به چشم می خورند فیلم هایی که بعد از تماشای آن مارا حسابی به فکر فرو برد واین فیلم که محصول1995 است این زخم را در ذهن ما باقی می گذارد فیلم seven چه از نظر فیلمنامه و روایت داستان و چه از نظر عناصر تکنیکی فیلمی قابل تامل است کمتر فیلمی است که بدمن فیلم یعنی شخصیت قاتل زنجیره ای با بازی بی نقص کوین اسپیسی اینقدر بیننده را درگیر شخصیت خود کند او برای تمام قتل هایی که انجام می دهد دلایل جالب و قانع کننده ای داردو این باعث می شود بیننده از زمانی که با او رو به رو می شود و دلایل او را برای انجام قتل ها می شنود حق را به او می دهد و حتی احساس می کند که کار نادرست او دارای تاثیر درستی در جامعه است شخصیت های فیلم بسیار پخته پرداخته شده اند.سامرست پلیسی که چند روز به بازنشستگی اش باقی نمانده او شکست را پذیرفته است اما در کنار آن میلز جوان وآرمان گرا قرار دارد که می خواهد به نجات شهر کمک کند تضاد بین این دو شخصیت که باعث به وجودآمدن زوجی تاریخی در سینما می شود.سامرست آدمی منطقی با تجربه و آرام در مقابل میلز آدمی تندرو عجول کم تجربه که نشان می دهد کنترلی بر غزایزش ندارد.فیلم تاریک و هوشمندانه فینچر فضای سیاه جامعه ای را به تصویر می کشد که روزنه ای از امید درآن دیده نمی شود حتی تریسی همسر میلز از ترس این فضای رعب آور و نامید کننده ی سیاه با این که علاقه مند به به دنیا آوردن فرزندش است اما از سامرست باتجربه می خواهد او را در حل این سوال که آیا می تواند فرزندش را در چنین فضایی بزرگ کند کمک کند اما سامرست با تجربه جواب تلخی به او می دهد.این فضای تاریک و رعب آور فیلم خیلی دور نیست که بیننده با آن نا آشنا باشد شاید بعد از تماشای فیلم بیننده این فضا را در جامعه ای که خود درآن زندگی می کند و حس می کند جامعه ای که برای دیدن بسیار از واقعیتش نیاز به نگاه کردن به چشمانش آدم های این جامعه دارد در جایی از فیلم جان دوو قاتل فیلم به میلز همین را می گوید که این چشم های آدم ها است که همه چیز را لو می دهد.او نیز با نگاه کردن به چشمان این آدم ها از درونیات آن ها با خبر می شود ولی او مثل ما نمی تواند احساساتش را از تماشای زل زدن به چشم آنها پنهان کند.در جایی از فیلم سامرست قسمتی از یادداشت های روزانه ی جان دو را برای میلز می خواند این که او روزی سوار مترو بوده و وقتی داشته با شخصی حرف می زده که باسوال مسخر مثل امروز هوای خوبی است اینطور نیست؟سعی درپیدا کردن واقعیات درون خود عادی جلوه دادن همه چیزدارد جان دوو که از نگاه کردن به چشمان او متوجه پنهان کاری حالات درونی او می شود نمی تواند جلوی خود را بگیرد و بر روی او استفراغ می کند.فیلم تا آن جایی پیش می رود که حتی قاتل فیلم در مقام یک موعظه گر میلزوسامرست را نصیحت می کند و به آن ها تذکر می دهد و خود را انتخاب شده می خواند نه اتخاب کننده.از نکات جالب و توجه فیلم باران است باران همیشه در سینما نمادی است که بعد از اتمام باراش آن همه چیز را پاک می کند و آرامش و امیدواری دوباره باز می گردد اما در فیلم هفت باراندر اکثر سکانس های فیلم مشغول باریدن است وبعد از آن هیچ چیزاز فساد و تباهی این جامعه را کم نمی کند.در پایان این نقد باید به نکته ای از فیلم اشاره کنم که خود نیز اشاره ای به جامعه کنونی ما دارد انکه عادت های غلطی در جامعه ما شکل گرفته است اینکه همه چیز را به وسیله دعا از خدا بخواهیم و بگوییم خدایا همه ی فساد ها را از جامعه دور کن یا همه گرسنگان را سیر کن و. شکل گرفتن چنین عادتی که ما کاری نکنیم و فقط در دعا هایمان به دنبال رفع مشکلات باشیم بسار خطرناک است سال هاست که بشر برای رهایی از فقر فساد دعا می کند ولی روز به روز بر فقر و فساد افزوده می شود.سئوال انجاست که آیا خدا مسئول اصلاح جامعه از فساد مبارزه با فقر و تنگدستی و ستمگری است؟پس وظیفه هر انسان که می تواند قسمت بسیار کوچکی از این مشکلات را حل کند چه می شود.جامعه ما به تنبلی و عمل نکردن و محافظه کاری عادت کرده و فیلم هفت تصویر از همین جامعه بی تفاوت و تنبل است که فردی علیه آن به قیامی بر می خیزد.فیلم هشدار دهنده این فضای خطرناک برای جامعه ما است.جامعه با ظاهری خوب وآراسته اما باطنی تلخ وزشت.
حواشی خواندنی فیلم: 1-مدیران (نیولان سینما)با پایان فیلم موافق نبودند اما برادپیت با تغییر پایان فیلم مخالفت کرد.
2-اندرو کوین واکر نویسنده فیلم نامه فوق العاده seven در فیلم نقش اولین جسد فیلم را بازی می کند.
3-تمامی کتاب های دست نویس کتابخانه جان دوو مخصوص برای همین صحنه نوشته شده است و نوشتن آن دو ماه طول کشید و 15000 دلار هم خرج برداشت.4
4-مترونوم که در اتاق سامرست وجود دارد در هر نمایی که نشان داده می شود هفت بار ضربه می زند.
5-قربانی گناه تنبلی که قاتل او را یک سال به تخت بسته بود و ظاهری وحشتناک داشت به نظر می آمد که یک مدل باشد اما یک بازیگر بسار بسار لاغر است که طوری گریم کرده اند تا به یک جسد شباهت پیدا کند.
6-کتابخانه ای که سامرست برای مطالعه کتاب های مربوط به گناهان کبیره به آنجا می رود همان ساختمانی است که جیم کری در فیلم ماسک به عنوان کارمند بانک در آن کار می کند.
7-کمی قبل از اینکه میلز به جان دوو شلیک کند (نمای پایانی فیلم)یک نمای خیلی سریع از همسر میلز تریسی نشان داده می شود که برای دیدن آن باید دقت کرد.
8-در فیلمنامه اولیه بعد از سکانس کشته شدن جان دوو (صحنه نهایی فیلم)سکانس دیگری هم بوده که سامرست را در بیمارستان نشان می دهد (به خاطر گلوله ای که میلز به او شکل کرده تا جلوی را نگیرد)در این سکانس رئیس پلیس نامه ای از طرف میلز به سامرست می دهد که در آن نوشته (حق با تو بود درباره همه چیز حق با تو بود)این صحنه در فیلم حذف شده و جای آن همان مونولوگ نهایی سامرست که نقل قولی از جمله همینگوی است قرار داده شده است.
9-در فیلمنامه اصلی زن کوتاه قامت وعجیبی است که عضو تیم انگشت نگاری است و بعد از هر قتل در صحنه حاضرمی شود و کلی فحش وناسزا به سامرست و میلز می دهد این نقش از فیلم حذف شد.
10-شماره تمام ساختمان ها درسکانس افتتاحیه با عدد 7 شروع می شو د زمان تحویل بسته در انتهای فیلم 7:07است.
11- هیچ وقت اسم شهری را که داستان فیلم در آن جریان دارد را نمی شنویم.
12- جذابیت بصری فیلم باعث شد که در آمریکا یک تماشاگر 200 بار به سینما برود و فیلم را ببیند.
13-بهد از نمایش فیلم در آمریکا بسیاری از تماشاگران در رفتار خود مخصوصا درباره پرخوری تجدید نظر کردند.
14-هشتاد درصد فیلم در فضایی تیره و تاریک قرار دارد و تنها سکانس پایانی فیلم است که در صحرا صحنه روشن است که بسیاری آن را نماد صحرای محشر می دانند.
15-اسم کوین اپیسی در تیتراژ ابتدایی فیلم نمی بینیم اینکار تعمدا فینچر انجام داد تا قاتل فیلم به هیچ وجه لو نرود.البته کوین اسپیسی ازاین کار کمی شاکی شد (بعد از اکران فیلم).
17-در صحنه تعقیب و گریز میلز به دنبال قاتل دست براد پیت واقعا آسیب دید.
18-یکی از بززرگان سینما بعد از نمایش فیلم گفت:مطمئنم خود فینچر نمی داند که چه شاهکاری را ساخته است.
منتقدان موقع نمایش فیلم چه گفتند: 1- راجر ایبرت (شیکاگو سان تایمز):یک تریلر سیاه مهیب و وحشتناک و هوشمندانه
2-جاناتان روزبنام (شیکاگو ریدر): از همان تیتراژ ابتدایی می فهمیم که با یک فیلم ویژه طرف ایم.
3-شان مینز(film.com): تماشای فیلم seven مثل این می ماند که کلی برای شکستن در یک گاو صندوق کلنجار می روی و عاقبت چیزی که در آن پیدا می کنی یک مار ماهی باشد که در آن می خزد.
4-جانت مسلین(نیویورک تایمز): حتی کیسه های پر ازاعضا وجوارح بدن یک انسان و مردی که مجبور می شود یک پوند از گوشت خودش را ببرد چیزی از مسخرگی فیلم کم نمی کند.
آن دیالوگ های فراموش نشدنی: 1-سامرست رو به میلز می گوید: برای چی می جنگی ؟ مردم قهرمان نمی خوان فقط می خوان لوتو بازی کنن و چیز برگر بخورن 2-جان دوو: من انتخاب نکرده ام بلکه انتخاب شده ام.3-جاندوو: اگر بخوای توجه مردم جلب کنی نمی تونی فقط بزنی رو شونشون باید با پتک بزنی تو سرشون.4-راننده تاکسی به سامرست میگوید کجا می روی؟ سامرست در جواب:یه جایی دور از اینجا.5- سامرست می گوید: میلز چی پیدا کردی؟ میلز: یه سگ مرده جان دوو:نه این کار من نیست 6-مونولوگ سامرست به نقل از همینگوی: دنیا جای قشنگیه که ارزش جنگیدن داره اما من با قسمت دومش موافقم
سکانس های دیدنی فیلم: 1-کل صحنه تعقیب جان دوو توسط میلز و سامرست> دیوید میلز از میان ماشین ها و اتاق های سا ختمان های بی روح عبور می کند از پنجره وارد می شود و می افتد توی آشغال های کنار خیابن باران هم که او را کلافه می کرده اما در این سکانس فوق العاده نفس گیر او را از تعقیب قاتل دست بر نمی دارد تا بالاخره جای شکار و شکارچی عوض می شود اسحله حال در دست قاتل روی سر میلز است(نمای فوق العاده از اسلحه روی سر میلز که انگار اسحله روی لنز دوربین قرار گرفته داریوش خنجی کار فوق العاده خود را کرده است)باران می بارد و اجازه نمی دهد چهره قاتل را ببیند
2-تریسی از خواب می پرد و متوجه می شود که هیچکس پیشش نیست سامرست ومیلز در اتاق دیگر خانه مشغول بررسی نشانه ها به جا مانده از قتل های قبلی هستند تا قاتل را پیدا کنند اما چه فایده که تریسی تنها مانده و جان دوو به هدفش رسیده است.
3-تنها یک صحنه در فیلم وجود دارد که خانواده با آرامش دور میز شام نشسته اند این صحنه غنیمت است و می دانیم که دیگر در طول فیلم تکرار نمی شود.اما ناگهان همه چیز روی میز شام شروع به حرکت و لرزیدن میکند میلز می گوید: مترو لعنتی دست بردار نیست.
4- سامرست از روی تختش بلند می شود و بالخره تصمیم می گیرد شهر را از شر قاتل حفظ کند می ایستد و چاقوی ضامندارش را به طرف دیوار پرتاب می کند. دوربین درست جایی قرار داده شده که سامرست انگا رچاقو را به طرف دوربین و به طبع تماشاگر پرتاب می کند.
5-میلز و سامرست خسته و کلافه از خیابان عبور می کنند و وارد اداره پلیس می شوند اما دوربین با آن ها حرکت نمی کند و همان جا می ماند تا اینکه یک تاکسی جلوی دوربین می ایستد و دو پا وارد کادر دوربین می شود چند لحظه بعد این همان قاتلی است که همه به دنبالش می گردیم صحنه بسار عالی اجرا شده وقتی برای بار دوم و سوم فیلم را می بینیم و حالا که از هویت آن پا ها با خبریم باز تماشای این صحنه بسیار لذت بخش است.
6-قاتل در اتاق با لباسی قرمز رنگ نشسته در حالی که پوست انگشتان دست را بریده میلز و سامرست از پشت شیشه به او می نگرند و جان دوو با خونسردی تمام به شیشه خیره می شود در حالی که نپتون در دستش را به آرامی در لیوان فرو می برد.
7-تیر های چراغ برق در بیابان برهوت قربانی ششم هم از راه می رسد سامرست به هیلیکوپتر فریاد زنان می گوید به اینجا نزدیک نشوید برگ برنده دست جان دوو و فریاد می زند به حرفاش گوش نده میلز (به حرکت دوربین هنگام دویدن سامرست به سمت میلز وجان دوو دقت کنید کار عالی فیلم بردار ایرانی الاصل داریوش خنجی)اما صدای او به گوش میلز نمی رسد جان دوو شروع به سخن گفتن می کند صدای او با فریاد های سامرست در هم می آمیزد امروز رفتم خونتون و یه یادگاری برداشتم سر زیبای همسرت رو کلافگی برادپیت در نقش میلز اون چی می گه سامرست و حالا کلافگی سامرست از کتمان این واقعیت حرکت به جلو و عقب میلز: اوه نه سامرست از میلز می خواهد خود را کنترل کند چون باعث می شود که جان دوو به هدف خود برسد دوباره صدای جان دوو با سامرست در هم می آمیزد: اون می خواست زنده بمونه همینطور بچه ای که تو شکمش بود و حالا سکوت آه اون نمی دونست سیلی سامرست به جان دوو کلوز آپ از صورت میلز با فرورفتگی چشم نفرت و بغض مرز بین دیوانگی وجنون (برادپیت دراین صحنه دیگر باید چگونه بازی می کرد بازی او فوق العاده است)کلوز آپ از صورت سامرست و تمنای او از میلز و کلوز آپ از جان دوو با آن لبخند دیوانه کننده اش: گناه من حسادته (بازی فوق العاده کوین اسپیسی با آن چهره سرد ما را دیوانه می کند)این سکانس مو برتن ما سیخ میکند و عاقبت شلیک به جان دوو ما له می شویم یکی باید ما را جمع کند.
نکاتی درباره دوبله فوق العاده فیلم: اگر از آن دسته کسانی هستید که فیلم را به صورت دوبله دیده اید حتما دوبله فوق العاده و زیبای فیلم پی برده اید. اگر هم تا به حال فیلم فیلمseven را با دوبله فارسی تماشا نکرده اید توصیه می کنم حتما برای یک بار هم که شده فیلم را به صورت دوبله تماشا کنید
1-منوچهر اسماعیلی کوینده نقش سامرست (مورگان فریمن)>گوینده توانا با صدایی منحصر به فرد استاد تیپ سازی شخصیت از طریق صدا در بین مدیران دوبلاژ معروف بوده که هر وقت برای شخصیتی دچار تردید یا دودلی می شدند نقش را به او می سپردند و او نقش را عالی در می آورد.او با تیپ سازی عالی خود با صدایش در سریال هزار دستان به جای جمشید مشایخی محمد علی کشاورز و عزت الله انتظامی صحبت کردو کمتر کسی متوجه شد که او هر سه شخصیت را دوبله کرده است.او در فیلمseven به خوبی به جای مورگان فریمن صحبت کرده و با درک صحیح شخصیت وی صدای مناسب این شخصیت را خلق کرده صدای که خستگی تجربه و آرامش شخصیت سامرست را به خوبی نشان می دهد.برای اینکه متوجه قدرت صدای او شوید در اینجا به ذکر چند شخصیت معروف که وی به جای آن ها سخن گفته اشاره می کنم از جمله رابرت دنیرو در فیلم های (سلطان کمدی مخمصه خوابگردها)کرک داگلاس (آخرین غروب و سازش)جمیز استوارت(داستان اف بی ای و پرواز فونیکس)استیو مک کویین (پاپیون)او در رای گیری که ازمنتقدان سینما به عمل آمد (در مجله فیلم)به عنوان بهترین دوبلور تاریخ دوبله انتخاب شد.
2-جلال مقامی (میلز- برادپیت)گوینده توانای دوبله ایران که عامه مردم او را با برنامه دیدنی ها (دهه 60) که از tv ایران پخش می شد می شناسند.او از سال 1337 کار دوبله را آغاز کرد و از سال 1345 کار مدیریت دوبلژ را نیز انجام می دهد.او معمولا گوینده بساری از جوان های نقش اول مثل رابرت ردفورد(نیش بوچ کسیدی ساندنس کید سه روز کندور)عمر شریف (دکتر ژیواگو لورنس عربستان) رابین ویلیامز(بی خوابی انجمن شاعران مرده ویل هاینتینگ نابغه)بوده است در فیلم seven او به خوبی به جای برادپیت و شخصیت دیوید میلز سخن گفته صدای او بر روی تصویر آشفته نا آرام وعجول برادپیت در این فیلم می نشیند فریاد زدن های او وقتی خبر سر بریده تریسی همسرش را می شنود وکلافه و دیوانه می شنود با صدای جلال مقامی بسیار فوق العاده از کار درآمده است.
3-ناصر طهماسب(کویین اسپیسی جان دوو)گوینده ای با صدای نایاب استثنایی. متولد 1318 کار دوبله را از سال 1340 آغاز کرد و در اواخر دهه 40 کار مدیریت دوبلژ را نیز انجام می دهد.گوینده بساری از شخصیت های محبوب تاریخ سینما مثل هنری فاندا در (مرد عوضی و خوشه های خشم)استیو مک کویین (هفت دلاور)گری کوپر (ماجرای نیمروز)جک نیکلسون محله چینی ها دیوانه ای از قفس پرید تلالو و قول)جین هاکمن (مکالمه)کوین اسپیسی (هفت مظنونین همیشگی و گلن گری گلن راس)بوده است حتی می توان به سریال محبوب دهه 60 تلویزیون یعنی ارتش سری اشاره کرد که به جای کسلر صحبت می کرد سریالی که چهارشنبه ها ازشبکه اول پخش می شد.او در کارتون یوگی ودوستان به جای شخصیت یوگی صحبت می کرد.طهماسب در فیلم seven برای شخصیت کویین اسپیسی یعنی جان دوو با توجه به درک صحیح شخصیت او صدای مرموز مثل خود شخصیت جان دوو می آفریند صدای که با افتان خیزان مناسب همراه است آن صحنه را که جان دوو برای قتل هایی که انجام داده دلایل خود را مطرح می کند گاه فریاد می زند وسریع آرام می شود صدای طهماسب به خوبی این حس را منتقل می کند.به قول امیر پوریا منتقد خوب سینما صدای طهماسب مثل صدای تبسم شیطان است.
دو کاراگاه جنایی به نام روکی (مورگان فریمن) و وتران (برد پیت) در جستجوی یک قاتل زنجیره ای هستند که قربانیان خود را طبق هفت گناه کبیره و به شکل وحشتناکی به قتل می رساند...