به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
در سکانس اول فیلم، دیدن صحنه سونوگرافی معمولا مخاطب را به این مسئله آگاه میسازد که موضوع اصلی، حول محور حضور و یا عدم حضور فرزند در زندگی است. تعداد زیادی از اقشار مختلف جامعه مخصوصا زوجهای جوان با این فیلم به راحتی ارتباط برقرار میکنند. لحظههای این فیلم اکثراً یادآور واقعیتها و نیازهای جامعه امروز است که اساسا دغدغه و روح اندیشه کارگردان به این جنبه را پدیدار میکند.
کیارش اسدیزاده در شکاف به کودک آزاریهایی که ناآگاهانه از سمت والدین صورت میگیرد، میپردازد. او در فیلمش حق در معرض خطر کودکان، یعنی داشتن محیط امن و آرام در خانه را تصویر کرده و با نمایی رسا اعلام میکند:«هر کودک دارای حقوقی است که در صورت به خطر افتادن، دچار آزردگی میشود.»«ایلیا»ی فیلم هم یکی از صدها کودکی است که قربانی دعوای والدینش شده. حقیقت این است والدینی که در حضور کودکان خود دعوا و مشاجره میکنند باید منتظر آسیب و بحرانهای روحی آنان باشند. اما آیا برای نشان دادن آسیبهای روانی پیشروی تا این اندازه که منجر به نمایش صحنه خودکشی یک کودک شود، لازم است؟! این صحنه نه تنها تکان دهنده خلق نشد، بلکه برای مخاطب نیز دشواری در برقراری ارتباط را نیز به همراه داشت.
در سالهای اخیر نقد«کمرنگ بودن نقش کودکان»، بسیار به سینمای ایران وارد شد. بدین معنا که کمتر شاهد فیلمی با دغدغه پرداختن به مسائل خاص این گروه هستیم. شکاف در کنار فیلمهای بسیاری که تهیه می شود و بچهها در آنها به عنوان یک اسباب بازی، ساعتهای طولانی از روز را در مهدکودک، مدرسه و یا کلاسهای فوق برنامه سپری میکنند و یا تنها در خانه مشغول تماشای تلویزیون و بازیهای رایانه ای هستند؛ سوژه مناسبی دارد. کمتر دیده شده که از حقوق اولیه کودکان سخنی به میان بیاید و یا هشداری به والدین در قبال مسئولیتی که در برابر روح و روان آنان دارند داده شود. در این فیلم مخاطب خود را در کشمکش«حقوق کودک»،«حق زندگی خود»و«جامعه تقریباً آرمانی»میبیند؛ ولی نمیآموزد که در زندگی باید به دنبال«حق»بود نه به دنبال«جامعه آرمانی». همچنان که در نهایت نیز قضاوت را در سکانس پایانی بر سر موضوع «تصمیم به بارداری»و یا«درآوردن رحم»بر عهده مخاطب میگذارد.
فیلم نگاهی هم به سیاستهای جمعیتی کشور دارد و چالشهایی که امروز افراد در برابر موضوع داشتن فرزند با آن مواجه هستند را به نمایش میگذارد. به این موضوع نیز میپردازد که یک زوج ابتدا باید منشأ اختلافات را در زندگی زناشویی خود شناسایی و نسبت به رفع آن اقدام کنند، سپس بعد از رسیدن به بلوغ فکری، تصمیم به بارداری بگیرند. نتیجه گیری داستان در این باب درست و عاقلانه بود ولی مشکل از جایی آغاز شد که«پیمان»و«سارا»دلیل و امیدی برای بچه دارشدن پیدا نکردند. تنها در یک سکانس پدر غرغروی«پیمان»که از به هم ریختن کانالهای ماهواره اش نیز کلافه بود، هنگامیکه از تصمیم پسر و عروسش نسبت به بارداری مطلع شد، با آنکه ابتدا کلمه زشتی به زبان آورد اما در ادامه دیالوگی مطابق با عرف و مذهب بیان کرد:«آدم باید بچه دار بشه این طبیعت آدماست.»
اما به واقع تولید نسل و بچه دار شدن، به فلسفه خلقت انسان بر میگردد. همچنانکه خداوند در سوره مومنون آیه 115 میفرماید:«أَفَحَسبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ»؛«آیا پنداشته اید که شما را بیهوده آفریده ایم و به سوی ما بازگشت نمیکنید؟»
کاراکترهای فیلم با وجود سیل مشکلاتی که با آن مواجه بودند نه تنها امیدی برای بچه دار شدن نداشتند بلکه دلیل درست و قانع کننده ای هم برای آن پیدا نکردند. در واقع«تصمیم به بارداری»معضل داستان نبود. عطف فیلم نداشتن شرایط لازم و در نتیجه بچه دار نشدن است. شکاف دلیل و امیدی برای بچه دار شدن و راهکاری برای رهایی از نگرانی در مورد سرنوشت کودک پس فردا، ارائه نمیدهد. غافل از اینکه، از نگاه اسلام سرنوشت فرزندانمان بستگی به دسته ای از مقدماتی دارد که در اختیار انسان گزارده شده اند؛ و با به کار گیری آنها در زندگی میتوان به داشتن فرزندانی سالم و متعهد امیدوار بود.
در شکاف، اگر چه رابطه دوستی«پیمان»و«سارا»ی«عاشق»و«فرهاد»و«نسیم»«فارق»زیباست، اما حد و مرز خودمانی شدن این رابطه بجا نبود و فاصله زیادی با ارزشهای اخلاقی و اسلامی داشت. همچنانکه درباره سخن گفتن با زن نامحرم حضرت علی (ع) فرموده اند: «ای بندگان خدا! بدانید که... گفتگو و اختلاط مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد، و دلها را منحرف میسازد و پیوسته به زنان چشم دوختن؛ نور چشم دل را خاموش میگرداند و همچنین با گوشه چشم به نامحرم نگاه کردن از حیله و دامهای شیطان است.»
از سوی دیگر انتخاب شغل یکسان برای«پیمان»و«سارا»و نیز شادابی محیط کار آنها برای به تصویر کشیدن روابط زیبای عاشقانه کافی بود و نیازی نبود برای نشان دادن رضایت و همراهی "سارا" برای بچه دار شدن، سکانسی غیر محترمانه به نمایش درآید.
کمک کردن«پیمان»و«سارا»به «فرهاد»در قبول مسئولیت فرزندش، برایشان دردسر ساز شد. با توجه به این که معمولاً در شرایط عادی و عاری از حادثه هم، خانوادهها مسئولیت فرزند دیگری را به راحتی قبول نمیکنند؛ جا داشت با زنده ماندن«ایلیا»، فیلم اینگونه«غم انگیز»به پایان نمیرسید.
«بازی خوب»،«موسیقی زیبا»و«تکنیک دوربین روی دست در فیلمبرداری»؛ به خوبی حس تنش را به بیننده القا میکرد و رابطه عنوان فیلم با داستانش را پررنگ میساخت.
شکاف یکی از معدود فیلمهای سینمای ایران با محوریت کودکان است. در این فیلم بهخوبی شاهد شکاف بین همسران و تأثیری که روابط والدین در سرنوشت فرزندشان میگذارد، بودیم. گرچه معضل عدم توانایی در قصهگویی و ذوق کم در تعریف داستان، اثر اسدی زاده را دستخوش از بین رفتن بسیاری از ایدهها و ظهور کژتابیهایی کرده است و در نتیجه جز گسست اندیشه امیدوار و ایجاد شکاف مزبور در عنوان فیلم، پیامدی را در ذهن مخاطب نمیپروراند، اما همین جسارت در پرداخت به موضوعی حساس هرچند با کمترین آرایهها، به دلیل نیازهایی بیرونی جامعه و دغدغههای جوان امروز، کاری بزرگ به شمار میرود.