میثم کریمی : « کاپیتان آمریکا : جنگ داخلی » از جمله فیلمهایی بود که قربانی اقدام هکرها در حمله به کمپانی سونی پیکچرز شده بود. در سال 2014 فاش شد که ایمیل...
15 آذر 1395
« کاپیتان آمریکا : جنگ داخلی » از جمله فیلمهایی بود که قربانی اقدام هکرها در حمله به کمپانی سونی پیکچرز شده بود. در سال 2014 فاش شد که ایمیل هایی میان امی پاسکال و داگ بلگراد برای حضور شخصیت مرد عنکبوتی در فیلم « کاپیتان آمریکا : جنگ داخلی » مطرح شده است و ظاهرا هم با مخالف اولیه سونی پیکچرز که صاحب حق نشر آن بود مواجه شده است. با اینحال در نهایت سونی پس از ماه ها مذاکره راضی به استفاده از شخصیت مرد عنکبوتی شد تا مارول هم با خیال راحت به تبلیغ آن در این فیلم بپردازد. « کاپیتان آمریکا : جنگ داخلی » به فاصله 2 سال از اکران « کاپیتان آمریکا : سرباز زمستان » به اکران درآمده است. مابین ساخت این دو فیلم یک اثر از انتقام جویان هم با نام « انتقام جویان : عصر اولتران » به اکران درآمده که نشان می دهد مارول سالهای بسیار پرکاری را پشت سر می گذارد.
داستان فیلم یک سال پس از اتفاقات فیلم « انتقام جویان : عصر اولتران » که منجر به شکست اولتران شد رخ می دهد. در حال حاضر انتقام جویان که می بایست از پیروزیشان خوشحال باشند، تحت فشار کشورهای عضو سازمان ملل متحد قرار گرفته اند تا فعالیت هایشان زیر نظر آنها و بصورت کنترل شده انجام شود. دولت آمریکا نیز معتقد است که خرابی ها و خسارت های مالی و جانی که گروه انتقام جویان در اخرین تقابلشان با دشمن برجای گذاشته اند قابل توجه است و آنها باید تحت نظر باشند. تونی استارک ( رابرت داونی جونیور ) که به نوعی خود را در این جریان مقصر می داند این پیشنهاد را می پذیرد اما در طرف مقابل، استیو راجرز ( کریس ایوانز ) معتقد است که کنترل شدن فعالیت اعضای گروه انتقام جویان در نهایت منجر به کاهش کارایی آنان و نابودی دنیا خواهد شد. دامنه اختلاف میان تونی استارک و کاپیتان آمریکا در نهایت به حدی بالا می گیرد که این دو مجبور می شوند موافقانشان را به کنار خود بیاورند و به تقابل مستقیم با یکدیگر برخیزند در حالی که انفجار یک بمب در حادثه ای تروریستی وضعیت را پیچیده تر می کند و...
داستان « کاپیتان آمریکا : جنگ داخلی » بی شباهت به فیلم اَبَرقهرمانی « بتمن علیه سوپرمن : طلوع عدالت » که اخیرا اکران شده نیست. در آن فیلم نیز دو اَبَرقهرمان محبوب با یکدیگر به مبارزه می پرداختند و در اینجا نیز مرد آهنی و کاپیتان آمریکا به دلیل تفاوت اندیشه هایشان، به مبارزه با یکدیگر بر می خیزند. اما « جنگ داخلی » در مقایسه با فیلم « بتمن علیه سوپرمن » نسخه شلوغ تر ، رنگی تر و البته پر هیجان تری محسوب می شود.
فیلمنامه و داستان در « کاپیتان آمریکا : جنگ داخلی » کیفیت قابل توجهی ندارد و ضعف های بسیاری چه در بخش پرداخت شخصیت ها و چه در روند داستان وجود دارد. اینکه اَبَرقهرمانان گروه انتقام جویان پس از اتفاقات « عصر اولتران » دچار یک فروپاشی احساسی شده اند و احساس می کنند که وجودشان می تواند به دنیا آسیب برساند، برای مخاطب این داستان قابل قبول است چراکه پیشینه کمیک این شخصیت ها نیز همواره بر منش از خود گذشتگی و ایثار دلالت داشته است. اما سازندگان در این عرصه پا را یک قدم فراتر گذاشته و اثری را روانه سینما کرده اند که در بخش برانگیختن احساسات تماشاگر قصد رسیدن به یک نقطه دست نیافتنی را دارد که در تقابل با خلق و خوی کلی این افراد است.
شکل دیگر داستان را باید ازدیاد قهرمانان مارول در این فیلم دانست که به عبارتی حال و هوای فیلم را مشابه « انتقام جویان : عصر اولتران » کرده است. شخصیت های پر تعداد فیلم که مرد مورچه ای و مرد عنکبوتی هم تازه واردترین آنان به شمار می روند، باعث شده اند فیلم در بخش داستانی تمرکز لازم را نداشته باشد و مخاطب هم هرگز اختلاف عجیب و غریب استارک و راجرز را درک نکند. تقسیم شدن داستان در میان کاپیتان آمریکا و مرد آهنی باعث شده تا عنوان فیلم که « کاپیتان آمریکا » است کمی غیرلازم و متفاوت جلوه نماید. شاید اگر می شد یک داستان واحد از یک دیدگاه مشخص را دنبال کرد حداقل می شد همذات پنداری مشخصی با یکی از قهرمانان داستان داشت اما به نظر نمی رسد که خود سازندگان فیلم هم امیدی به باور کردن اختلافات میان اَبَرقهرمانان توسط مخاطبینشان داشته باشند!
در واقع می توان گفت داستان و روند فیلمنامه « کاپیتان آمریکا : جنگ داخلی » به نحوی چیده شده که منجر به مبارزات و موقعیت های اکشن بیشتر شود که البته ابدا یک نکته منفی برای یک اثر اَبَرقهرمانی اکشن محسوب نمی شود. اما ایراد زمانی به فیلم وارد می شود که سازندگان قصد داشته اند شخصیت پردازی و فیلمنامه ای بیش از آنچه که واقعا این سری از داستانها ظرفیتش را دارند به مخاطب ارائه نمایند؛ همین امر سبب شده تا تلاش شخصیت های داستان برای برانگیختن احساس مخاطب با شکست و عدم باورپذیری همراه باشد.
با اینحال « کاپیتان آمریکا : جنگ داخلی » هرچقدر که در بخش فیلمنامه دچار ضعف و فقدان است، در اکشن و جلوه های ویژه به بلوغ و توفیق رسیده. حضور اَبَرقهرمانان پرتعداد مارول در این فیلم که با تازه واردهای محبوبی از جمله مرد عنکبوتی همراه بوده، سبب شده تا مبارزات جذاب و نفس گیری شکل بگیرد که کارگردانی برادران روسو در صحنه های اکشن قابل توجه و تماشایی از آب درآمده است و قطعا هر مخاطبی را راضی خواهد کرد. سکانس تماشایی مبارزه مرد آهنی و مرد عنکبوتی و همچنین سکانس فرودگاه را می توان از بهترین لحظات فیلم نامید.
بازیگران فیلم که پس از گذشت سالها دیگر به بازی در نقشهایشان عادت کرده اند، بازیهای خوبی در نقشهایشان داشته اند. رابرت داونی جونیور با تکه کلامهای بامزه اش و البته توانایی بالای بازیگری توانسته تونی استارک را پیچیده تر از هر زمان دیگری به تصویر بکشد و جذاب ترین شخصیت فیلم به شمار می رود. کریس ایوانز نیز در نقش کاپیتان آمریکا کماکان بهترین انتخاب است و بازیگران پرتعداد فرعی که اسکارلت جوهانسون هم شامل آن می شود همگی به خوبی توانسته اند در نقش های خود حضور یابند. تام هالند تازه وارد هم که در نقش مرد عنکبوتی جدید برای اولین بار در این فیلم ابراز وجود می کند، حداقل در نگاه اول قابل قبول است؛ هرچند که می توان گفت گزینه های بسیار بهتری هم برای بازی در نقش این شخصیت وجود داشته است.
« کاپیتان آمریکا : جنگ داخلی » اکشن جذاب و هیجان انگیزی دارد که قطعا طرفداران و مخاطبین سینما را راضی خواهد کرد. پرواز ها و انفجارها و تقابل اَبَرقهرمانان در این فیلم به بهترین نحو ممکن به تصویر کشیده شده است و کم کاری در این مورد وجود ندارد. « کاپیتان آمریکا : جنگ داخلی » یک اثر سرگرم کننده تمام عیار است که آمده تا حال طرفداران سینمای اکشن و اَبَرقهرمانی را دگرگون کند و موفق به این کار هم خواهد شد. اما در بخش فیلمنامه و داستان، « کایپتان آمریکا : جنگ داخلی » تلاش بیهوده ای برای اضافه کردن عنصر " عمق " به پرداخت شخصیت ها نموده است. برادران روسو خواسته اند اَبَرقهرمانانشان این بار بیش از هر زمان دیگری به " شخصیت " نزدیک شوند اما در یک سوم پایانی فیلم آنها را به اصل خویش بازگردانده اند تا ثابت کنند این اَبَرقهرمانان حداقل در این مقطع تغییر ناپذیر هستند و اختلافاتشان هم دعوایی بیهوده و زرگریست که زودتر از آنچه که سازندگانشان می خواهند رنگ می بازد.
دولت های جهان قانونی را وضع می کنند که طی آن فعالیت های تمامی ابرقهرمانان کنترل می شوند و آن ها باید برای دولت آمریکا کار کنند. کاپیتان آمریکا و مرد آهنی که در مورد این قانون نظرات متفاوتی دارند، مقابل یکدیگر می ایستند...