به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
موقعیت عجیب و غریبی که لوئیس در آن گیر می کند، از آن موقعیت های طعنه آمیزی ست که همزمان هم می توانند کمدی باشند و هم تراژیک. تصور کنید آدمی شش هفت قتل از روی عمد انجام داده باشد و آنوقت او را به خاطر مرگی که هیچ در آن دخیل نیست، پای چوبه ی دار بفرستند! این موقعیتِ پیچیده، سرنوشت آدمی ست که می خواهد انتقام بگیرد. انتقامی که ظاهراً به خاطر مرگ مادر است اما انگار در پس آن، نیّات پیچیده تری نهفته است که به ذات قدرت طلب آدم ها راهنمایی مان می کند. او بسیار خونسردانه، تر و تمیز، مطمئن و به راحت ترین شکل ممکن، افراد خاندان دوک را یکی یکی از جلوی راهش برمی دارد اما در تله ای گرفتار می شود که اصلاً فکرش را هم نمی کرد.
تمام صحنه های فیلم حس ظریفی از طنز را یدک می کشند که گرچه شاید حتی لبخندی هم روی لبانتان ننشاند اما حسی بامزه در وجودتان شکل خواهد گرفت. به این فکر خواهید که بالاخره لوئیس، حق دارد یا نه؟ آیا او صرفاً قاتلی بی رحم است یا انسانی که شرایط از او چنین آدمی ساخته؟ البته فیلم خودش چندان به این مسیر نمی افتد و نمی خواهد چنین تفکری بوجود بیاورد و پایان اثر هم با بی ظرافتی، بر این امر صحه می گذارد. تفکری که مثلاً در فیلمی مثل “موسیو وردو” شاهکار چاپلین، به متعالی ترین شکل ممکن با آن روبروییم.