تیم گودمَن : يکي از مزايايي که باعث ميشود مقوله درام هميشه براي بينندهها (و منتقدها) جذاب باشد اين است که نويسندهها و کارگردانها-شايد تحت تأثير فشار ديده شدن حتي در ميان بهترينها-...
11 اسفند 1395
يکي از مزايايي که باعث ميشود مقوله درام هميشه براي بينندهها (و منتقدها) جذاب باشد اين است که نويسندهها و کارگردانها-شايد تحت تأثير فشار ديده شدن حتي در ميان بهترينها- مرتب لحنها، ضرب آهنگها و اثرات بصري چشمگيرتري را آزمايش ميکنند.
اين آزمايش در برخي از بهترين درامهاي سال ۲۰۱۳ مانند «بازگشتهها / The Returned»، «اصلاح / Rectify»، «برادچرچ / Broadchurch» و غيره ديده شد. در اين سريالها چيز (گاهي اوقات چيزهاي) متمايزي وجود داشت که باعث ميشد بينندگان دقيق و موشکاف متوجه اتفاق جديدي که در زواياي گيرنده تلويزيوني شان رخ ميداد بشوند. و با فرا رسيدن سال ۲۰۱۴ ميتوانيم مجموعه برجسته و جذاب «کارآگاه واقعي / True Detectives» محصول شبکه HBO را به اين فهرست اضافه کنيم.
گرچه سال جديد تازه شروع شده، اما قلباً مطمئنيم که «کارآگاه واقعي» از جايگاه خاصي در فهرست بهترين آثار پايان سال برخوردار خواهد بود. چه کسي قادر است در طول ۱۱ ماه آينده اين اثر فوقالعاده را فراموش کند؟ مطمئناً هر اتفاقي بيفتد، اين سريال جزء بهترينهاي پايان سال خواهد بود.
«کارآگاه واقعي» سه ويژگي بسيار اثرگذار دارد. بازيهاي مَتيو مَککاناهِي و وودي هَریلسون بهتر از هميشه هستند. فيلمنامه نوشته خالق سريال و رمان نويس، نيک پيزولاتو، بين تک گويي هاي جسورانه و لحظات متمايزي که به وسيله يک نثر وزين پيش ميروند در نوسان است. و در نهايت، کارگردان کري فوکوناگا که توانسته يک حس زيبا و کشدار از مکان (اين سريال در لوئيزيانا فيلمبرداري شده است) را خلق کند. با توجه به اين که پيزولاتو هر هشت قسمت را نوشته و فوکوناگا هر هشت قسمت را کارگرداني کرده، شاهد نوعي حس پيدا از يک نگاه مشترک هستيم (حداقل در چهار قسمتي که توسط HBO پخش شدهاند که اين طور بوده). شايد به همين دليل باشد که اين سريال تا اين حد به خود متکي است، به طوري که انگار فصل سوم آن در حال پخش است.
«کارگاه واقعي» درباره دو کارگاه مختلف است، يکي بازپرسي کهنه کار و ديگري جرم شناسي دانشگاهي و بي تجربه است، که براي تحقيق درباره يک قتل با انگيزه هاي پنهان و احتمالاً وجود يک قاتل سريالي با هم همکار ميشوند.
اين پرونده به قدري خاص است که مشابه آن هرگز در دايره تحقيقات جنايي لوئيزيانا سابقه نداشته.
داستان سريال بين سالهاي ۱۹۹۵، زماني که دو کارآگاه به نامهاي مارتين هارت (با بازی وودی هَریلسون) و راست کول (با بازی مَتیو مَککاناهِي) روي پرونده اي کار ميکنند، و ۲۰۱۲، زماني که دو کارآگاه ديگر، که روي يک پرونده بسيار مشابه با پرونده آنها (المانها در اختيار عموم قرار داده نميشوند چون ممکن است کسي آنها را تقليد کند) کار ميکنند، به صورت جداگانه با هارت و کول مصاحبه ميکنند. پيزولاتو از اعتبار داشتن مهارت زياد در فرم دادن به ساختار فيلمنامه و داشتن استعداد يک رمان نويس براي نقل داستان برخوردار است. تغيير چشمگير مَککاناهِي و هَریلسون از ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۲ واقعاً تأثير گذار است. تغيير شکلهاي فيزيکي باورنکردني هستند.
فلاش بک و فورواردهاي متعدد و رو شدن جزئيات پرونده و پيچيدگيهاي شخصي هارت و کول بيننده را در هر قسمت پاي تلويزيون ميخکوب ميکنند، در حالي که اين اثر نيم نگاهي هم به تأثير رابطه آنها بر تغيير افراد اطرافشان به مرور زمان دارد.
آيا يک فرضيه قاتل مخفي/سريالي مؤلفه جديدي است؟ آيا مفهوم الگوهاي نامتجانس که يکديگر را به چالش ميکشند يک اتفاق تازه است؟ مسلماً نه. ولي آنچه باعث شده تا «کارآگاه واقعي» تحسين همگان را بر انگيزد عبارتست از استعاره هاي داستان گويي آشنا که با بازيهاي درخشان و منطقي مَککاناهِي و هَریلسون جان ميگيرند، مهارت پيزولاتو در تغيير لحن داستان و توانايي فوکوناگا در به تصوير کشيدن يک نماي ديدني از خصوصيات گسترده و متباين لوئيزيانا ضمن به کار بردن گريزهاي گسسته و قاب بندي غيرمعمول. اينها را کنار هم بگذاريد تا به سريالي برسيد که خيلي آرام و بي صدا به شما نزديک ميشود چون در آنِ واحد برايتان هم آشنا و هم ناآشنا است.
غير از بازيگران اصلي شاهد بازيهاي بسيار خوب ديگري نيز هستيم، از جمله ميتوان به بازي ميشِل موناهان در نقش مَگي هارت و کِوين دان در نقش رئيس هارت و کول اشاره کرد. مصاحبه هاي سال ۲۰۱۲ نيز توسط دو کارآگاه جديد با بازي مايکل پاتس و توري کيتِلز انجام ميشوند.
گرچه ساختار داستان گويي سريال تغييري نميکند، اما در هر هشت قسمت آن شاهد يک داستان و بازيگران جديد هستيم.
آيا در بازگشت مَککاناهِي و هَریلسون براي ايفاي نقش در يک مجموعه ۸ يا ۱۶ قسمتي جديد چيز خاصي نهفته است؟ چرا که نه! بدون شک بازيهاي آنها در موفقيت اين سريال سهم بسزايي داشته است. اما تازه نگه داشتن روند اين اثر نيز ميتواند جالب باشد- به خصوص اگر پيزولاتو همچنان پاي کار بماند.
راستي تا از يادم نرفته بگويم که تي بون بِرنِت در رأس گروه موسيقي «کارآگاه واقعي» قرار دارد، و تأثير اين موسيقي [بر بيننده] انکار ناشدني است. آهنگهايي بي عيب و نقص حسن ختام آن هستند و فاکتور مهمي در موفقيت اين سريال محسوب ميشود.
«کارآگاه واقعي»، که در سالي نمايش داده شد که گفته ميشود بعد از ۵ سال رکود، بهترين سال براي نمايش سريالهاي درام (به قولي رنسانس دوران ما) است، توانست به کيفيت اين آثار به طرز قابل توجهي بيفزايد. چه کسي فکر ميکرد اين قدر زود استانداردها ارتقا پيدا کنند؟
سریال کاراگاه واقعی در زمان خودش به شدت مورد توجه قرار گرفت. کارگردان جوان و خلاقش کری فوکوناگا به همراه فیلمنامه نویس دقیق سریال نیک پیزولاتو، توانستند نظر تماشاگران و منتقدان را به خودشان جلب کنند. فصل دوم ولی با انتقادهای زیادی روبرو شد. در قسمت پایانی سریال کاراگاهان حقیقی دو پلیس حالا بازنشست شده دستشان به هیولای نهایی می رسد و با او درگیر می شوند...