به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
حیف. افسوس و صد حیف که ذهن زیبای دوزخی و منحرف بهرام بهرامیان در دو فیلم سینماییاش، با وجود افقهای بیکرانی که ترسیم میکند به پرواز درنمیآید و متن و فیلمنامه مناسب و درخور با استعدادش را نمییابد. هر دو فیلم او «آل» و «پریناز» با وجود لحظات غریب، تبآلود و گاها درخشانی که دارند، بدل به فیلمهایی تلف شده و از دست رفته شدهاند. فیلمهایی روانپریش که بازتاب دهنده خوی اکسپرسیونیستی و بیانگر بهرامیان، و گرایش بیمارگونه او در نمایش نگونبختی و مصیبت و تراژدی هستند. اما فیلمنامه «آل» و «پریناز» کیلومترها دورتر از استانداردهای ذهن پر از تصویر و ایماژ فیلمساز قرار میگیرند و فرصت خلق دو فیلم بیادماندنی در سینمای ایران را از بین میبرند.
فاطمه معتمدآریا در فیلم پریناز
در عین حال فیلم دوم «پریناز» - حدیث نفس فیلمساز در مواجهه با سینمای ایران - که فیلم بهتر و شخصیتری هم هست به مانند سرشت شخصیت اصلی فیلم (دختر بچه) در نسبت با زیرمتن سینما و جامعه و فرهنگ ایران به موجود حرامزادهای میماند که در واکنش به فرهنگ مزور و ریاکار «رسمی»، و منش عقبافتاده و دهاتی زیست انسان ایرانی، رو به جیغ و فریاد و خودرنی آورده است. همانطور که فیلم، نقیض جریان احمقانه سینمای «معناگرا» در دهه هشتاد شمسی است و از منظر سیاسی هم به شیوهای رادیکال نگاه مقدسماب رسمی را به چالش میکشد و تصویری ترسناک، خبیث و گنداب گرفته از آن ارائه میدهد.
طناز طباطبایی در فیلم پریناز
در هر دو فیلم بهرام بهرامیان، یک موجود شوم و خبیث همه چیز را تحت کنترل خود درآورده و با بیمنطق کردن جهان فیلم، واقعگرایی و «گورستان ملالآور ملودرام اجتماعی» را در کام جنون و مغاک هولناکش غرق میکند. مولفهها و مصالحی که فیلمساز با آنها کار میکند برای سینمای محافظهکار، فرتوت، دمده و کهنهپرست ایران، بیش از حد رادیکال و زیادی بلندپروازانه است. از منظر نگاه اخلاقی، فیلمهای بهرامیان در تقابل و تصادم با نگاه رسمی و عرفی قرار میگیرند و در ساحت استتیک هم امکانات کمی و کیفی محدودی در سینمای ایران برای اجرای ایدههای خلاقانه او در میزانسن و دکوپاژ وجود دارند. مهمتر از همه اینها اما باید یک ساختار منظم داستانی یا یک حساسیت دقیق در داستانگویی و فیلمنامه به کمک ذهن زیبا و شلخته بهرامیان بیاید تا پلانهای کار شده یا صحنههای تکاندهنده فیلمهایش فراتر از تاثیر محدود در لحظه یا صحنه، در کلیت معنا و خوف و رعب پیدا کنند.
طناز طباطبایی و فرهاد آئیش در فیلم پریناز
حیف از پلان درخشان پرواز چرخ و فلک در آسمان در انتهای «پریناز» که بعنوان قطعهای مجزا و انتزاعی بخاطر آورده میشود و نه نقطه اوج یک داستان غریب و هولانگیز. لحظهای که فیلمساز عنان از کف داده و بیاعتماد به همه، در اکتی آنارشیستی علیه خود و فیلم «پریناز» و سینمای حقیر ایران، با نمایش چرخ و فلک معلق، انقلاب کرده و بر میآشوبد. مکمل دیگر صحنه برآشوبنده و البته «بدنام» و متهور فیلم که خود را در قالب شاشیدن دختر بچه به «امر مقدس» و مفهوم «معجزه و شفا» در سنت ملودرام ایرانی، نشان میدهد.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.