به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
فیلمی که معلوم نیست اگر نام پرتوی و بازی سعید آقاخانی را نداشت چطور وارد مسابقه میشد، قصهای کلیشه که شدیداً ضعف ساختار و مضمون دارد، قصه کامیون ازنظر شکلی بسیار شبیه به سریال پایتخت است اما باوجود موقعیت خوب برای داستانگویی بهراحتی از کنار گرههایی که میتوانست برای تبین ابعاد شخصیتها بیافکند میگذرد.
همهچیز از اول تا انتها ثابت است گویی اصلاً قرار نبوده روندی روایت شود، فیلم خلاصه میشود در قاب تصویری فیکس،زنی ایزدی همراه برادرشوهر نوجوان و کودک خردسالش وسایل خانه را بار کامیون مردی غریبه کرده تا پیش شوهرش به تهران برود.فیلم همین است و این را از ابتدا در فیلم میبینیم، گروه چهار نفرِ کاراکترها با کامیون از غربیترین نقطه ایران به تهران میآیند تا فرششان دزدیدهشده، زن چند لحظهای به راننده رخ نشان دهد، با نیکی کریمی تصادف کنند و او مهربانیاش را نشان دهد و دیگر هیچ!
پرتوی که سالهاست در سینما حضورداشته و نامش بهعنوان نویسنده و یا کارگردان در کنار آثار زیادی دیدهشده ازجمله فیلم خوشساخت کافه ترانزیت، معلوم نیست چطور با چنین فیلمنامهای پا به عرصه تولید گذاشته است، شاید او بسیاری از ضعفهای قصه را به اجرا حواله کرده و خواسته صحنههایش را با الهام از فیلمهای دیگر با یک اجرای خوب از آب دربیاورد غافل از اینکه سینما بیشتر از اینکه اجزای ازهمگسیخته باشد یک کلیت است که باید مضمون قابلتأملی را برای بیننده به تصویر کشد خواه این مضمون موردپذیرش مخاطب باشد خواه مخالف.
بعید است کامیون فرصت اکران عمومی پیدا کند اما برای تبدیلشدن به کار تلویزیونی معمولی هم نیازمند تدوین دوباره ایست که شاید دوسوم فیلم حذف شود، اما بازهم فیلم مضمون روشنی ندارد، زیرا سرانجام روشنی ندارد، حتی فیلم پایان بازهم نیست، بلکه در یک ایستگاهی داستان متوقف میشود که دیگر چالش محرک پرقدرتی وجود ندارد برای ادامه.