به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
روز دوشنبه در کاخ رسانه برج میلاد 4 فیلم را مشاهده کردم و احوالات جنسیتی فیلم «گشت ارشاد ۲» چنان وخیم بود که بهتر دیدم به جای نقادی آثاری چون «کمدی انسانی» و «اشنوگل» و «سرافیل» به نقد فیلمی بپردازم که با هر دسیسه و از طریق هر مسیر کثیفی میخواهد بخنداند و نقشه تولید خود را رسیدن به برج فروش سینمای ایران میداند؛ اما نکته مهم میزان شنیع بودن دیالوگها و روند حرکتی این به اصطلاح فیلم نبود بلکه میزان بهرهبرداریهای رخ داده توسط فیلمسازانی چون سعید سهیلی است که تحت عنوان «همراه با مردم و همگام با مسئولان» نوعی فیلم می سازند که هم این طرفیها را از آن خود سازند و هم دل آن سوییها را به دست آورند. یادداشت زیر نه نقد فیلم بلکه کالبدشکافی نمونهای به نام «گشت ارشاد ۲» و فیلمسازش بوده که روزگاری «مردی شبیه باران» هستند و ادعای دفاع از ارزشها دارند و روزگاری چنان در «شب برهنه» گی سیر می کنند که ته شلوار شخصیتهاشان را برای دست یابی به ته جیب فروش نمایان می سازند!
پوستر فیلم گشت ارشاد ۲
تذکر: خواندن این یادداشت برای افراد زیر 35 سال توصیه نمی شود!
«کمدی» از جمله ژانرهای مهم و حساس و دشوار سینما است که نیازمند وجود نویسنده ای خلاق و فیلمسازی قهار برای سرگرم سازی و خنداندن مخاطب است و از این رو تعداد کمدی سازان بزرگ سینمای جهان که به شکلی تخصصی در این زمینه موفق بوده باشند، به نسبت ژانرهای دیگر چندان ناست. می توان یادی کرد از چارلی چاپلین بزرگ و برادران مارکس و استاد بیلی وایلدر و کمدی های اجتماعی ارنست لوبیچ و آثار ارزنده باستر کیتون، هارولد لوید، لویی دوفونس، مل بروکس و برخی آثار وودی آلن و فیلم های کمدی هاوارد هاکس و آثار روبرتو بنینی؛ بازیگر و کارگردان ایتالیایی و از طنز سیاه کوبریک در «دکتر استرنجلاو» به ماندگاری نام برد. اما سینمای ایران جدا از شکل دم دستی تولید آثار کمدی در سینمای پیش از انقلاب در طی سال های پس از انقلاب به جز مواردی استثنایی مانند فیلم «اجاره نشین ها» کمتر توانسته براساس مولفه های ژانر کمدی و بهره مندی از قابلیت های طنازی مردمان ایران آثار قابل توجهی را تولید کند؛ آثاری که بر مبنای خلاقیت سازنده و در مسیر پرورش فضایی شاد و در عین حال قابل تامل برای مخاطب ایرانی عرضه شود و به دور از هرگونه کلیشه برداری از آثار مشابه و یا پناه بردن به لودگی و شوخی با فضاهایی نامتعارف مانند «میدان جنگ»، بتواند بر مبنایی درست و طبق قواعد سینمای کمدی گام بردارد. تماشای فیلم «گشت ارشاد ۲» در جشنواره فیلم فجر نهایت نمودار بی راهه گی در سینمای کمدی ایران است و البته ابتذال نهفته در این اثر چنان بوده که در برابرش باید از فیلم ضعیف «خوب، بد، جلف» پیمان قاسم خانی به نیکی یاد کرد! چرا که سازنده «گشت ارشاد ۲» با دست بردن به همه نشانه های سخیف در پی ایجاد خنده در تماشاگر بوده و ابائی ندارد که همه مدت زمان فیلم خود را از طریق نشانه های جنسی به پیش ببرد. چنان که بازگویی دیالوگ ها و بیان رفتار شخصیت های فیلم «گشت ارشاد ۲» حتی در قالب نوشتار هم همراه با شرم خواهد بود. گویی فیلمساز چند جوک و کلیپ های جنسی اسفناک در فضای مجازی را به هم وصل کرده و چیزی با عنوان جعلی «فیلم» ساخته است!
ساعد سهیلی در فیلم گشت ارشاد ۲
از این رو نمی توان سکوت کرد درباره فیلمسازی که اتفاقا چنان ژست می گیرد و چنان سخن می گوید که مواجهه مخاطب با گفته هایش، احساس ترحم و اشکِ همراهی خواهد بود از این همه خدمات فرهنگی و از آن همه جفاهای رفته بر فیلمساز! خوب یادم است که چنین فیلمسازی پس از ساخت و عرضه فیلم سخیف «کلاشنیکف» در برنامه ای تلویزیونی عنوان کرد که مساله مهم برایم مردمان غزه بوده و فیلمم را به آن ها تقدیم می کنم! و از این گفته ها و مواضع دوگانه فیلمساز «مردی از جنس بلور» بسیار می توان ردیف کرد و سپس این گفتارها را در برابر عصاره فیلمسازی سعید سهیلی در «گشت ارشاد ۲» قرار داد و قضاوت نهایی را معطوف به اذهان آگاهی ساخت که مانند برخی تماشاچیان مستقر در سالن برج میلاد دچار احساسات خام نمیشوند تا با تماشای نام فیلمساز در تیتراژ به تشویق پرداخته و با هر سکانس جنسی ارائه شده عنان از کف داده و خنده ها سر دهند و هنگامی که به اولین دیالوگ «آقا زاده» و «پولشویی» در فیلم می رسند به کف زدن بپردازند. این نوع مواجهه خام دستانه منجر به پرورش انواع فیلمسازانی می شود که هر بنجلی را تولید کرده و هر نوع شوخی کثیفی را رقم می زنند و هر راه بیراهه ای را رفته و در نهایت وسط این میدان فراخ هم دغل بازانه چند کلمه ای از عناوین فریبنده برای ربایش دل طرفداران ارزشی استفاده می کنند تا نه تنها از تیررس انتقادات دور باشند بلکه طرفداران خود را در میان قماشی بیسواد و ظاهربین بیابند که چنان مستِ نگاه انقلابی استاد فیلمساز! قرار می گیرند که چند صفحه از نشریه خود را به گفت و گویی دلبرانه با وی اختصاص می دهند!
اگر از همین زاویه نگاهی آگاهانه به فیلم سعید سهیلی داشته باشیم؛ نقطه عطف «گشت های ارشاد» سهیلی را سکانسی مییابیم که کاراکترهای فیلم با شلوار کوتاه وارد خیابان می شوند و هنگامی که طرف مقابل از سر و وضع نامناسب آن ها انتقاد می کند؛ عنوان می دارند که ما پرچم آمریکا را شورت خود قرار دادیم تا نشان دهیم هیچی نیستند! –این سکانس مربوط به «گشت ارشاد» به طور مجدد در گشت ارشاد ۲ هم آمده است- چنین جمله ای در واقع مانیفست سعید سهیلی و فیلمسازانی از این دست است مبنی بر این که می توان حتی با لباسی نامناسب و رفتار و دیالوگ های زننده هم فیلم ساخت به شرطی که آن پیام دلخواه برخی ها وجود داشته باشد! از این رو برادران به ظاهر ارزش گرا چنان شیفته نگاه ضد امپریالیستی فیلمساز خود می شوند که تنها آرزویشان این است که چرا فاصله ای میان ساخته های استاد رخ داده و چه می شود که روزها زودتر به سر رسیده و زمان اکران فیلم بعدی کارگردان ضدآمریکایی فرا رسد! حالا زمان رسیده و اثر تازه فیلمساز مردمی پیش رویمان است با همان نگره و سیاست مشخص «همراه با مردم و همگام با مسئولان» و از این رو در فیلم «گشت ارشاد 2» انواع و اقسام دیالوگ هایی جنسی و اشارات زیر کمری! و حتی تمسخر دین و آئین و فرهنگ ایرانی را می بینیم و وسطش هم چند تا اشاره به اختلاس گران و «م ا»! ها و امثال آن برای طرفداران مبارزه با مفاسد اقتصادی وجود دارد و چندتایی هم عناوینی چون ایثار و شهادت و توجه به روحانیت را هم که داریم، پس منوی فیلمساز آماده برای جلب رضایت همه ذائقه ها است!
«گشت ارشاد ۲» چند گام جلوتر از آثار مبتذل فیلمفارسی از هر وسیله و مسیر دم دستی استفاده می کند؛ فرقی ندارد رمالی باشد یا مداحی و عشق بازی باشد و یا سیر و سفر در زیر شلوار! و مددگرفتن از آهنگ شادمهر عقیلی و رفتن به سمت پیشگویی و مذاکرات 5 به علاوه یک و دریاچه ارومیه و موشه دایانِ اسرائیلی و... در این معجون بی مزه فیلمساز تا می توانید نشانه های بیراه مانده ای وجود دارد که هر کدام سازی جداگانه می زنند و فیلمسازی که هنوز به بازیگر نقش «نقره» (ترلان پروانه) طریقه ساز به دست گرفتن را یاد نداده با سوزناکی موسیقی فیلمش می خواهد سکانسی حزن آلود از درد بی پولی مردم بسازد! و این اوج قلابی بودن فیلم و فیلمساز و شعاری بودن نگاهش است!
ترلان پروانه در فیلم گشت ارشاد ۲
سعید سهیلی که در دوران مدیریت جواد شمقدری به دلیل همشهری بودن با وی به راحتی توانسته بود حتی سالی 2 فیلم هم بسازد در دوران جدید هم راه خود را یافته است( با کمال پوزش ارجاع می شود به گفته کاراکتر «عباس آقا» در فیلم «گشت ارشاد ۲» که «سوراخت را یافتم!»» از این رو فیلمسازی که در مصاحبه اش ادعا می کند بر سر مواضع شهدا و امام خمینی تعصب دارد، فیلمی می سازد که در آن تخم مرغ به بهانه بخش «تخم» ش به وسط آورده می شود و شخصیت های «عباس» و «حسن» و «عطا» از ابتدا تا انتهای فیلم به شکل مستقیم، از طریق بازی با کلمات، ادابازی و انواع مختلفِ شیوه های بیان از مسائل جنسی و فحش های رکیک بی اخلاقی حرف می زنند و نکته جالب در خصوص مواجهه منتقدان علاقمند به یافتن نشانه های سیاسی در آثار ایرانی است که چگونه نشانه های واضح جنسی در فیلم «گشت ارشاد ۲» را نمی بینند! آیا دلیلش باز در خودی و غیرخودی بودن ها است؟! یا جملات به یادماندنی فیلمساز در گفت و گوهای پیشین مبنی بر ارزشی بودن چنان دل برده که زبان از انتقاد را بسته است؟! آیا اگر فیلمسازی دیگر که غیر خودی و به قول دوستان بیخودی! بود چنین فیلمی می ساخت؛ این نوع مواجهه ی گذری رخ می داد؟! آیا میزان دشنام گویی ها و هرزه پراکنی های فیلمی چون «گشت ارشاد ۲» قابل مقایسه با فیلم کمدی «50 کیلو آلبالو» بوده که برایش بیانیه صادر کردند؟!
و سینمای ایران در طول تاریخ چند ساله اش از همین خودی و غیرخودی ها بارها ضربه خورد و نمونه های بسیاری مانند محسن مخملباف در همین سینما داشته ایم که روزی چنان خودی بود که الگو و نمونه ای تراز از فیلمساز ارزشی وطنی به شمار می رفت و حالا همان سینه چاک ها به دلیل عملکرد اسفناک فیلمساز سابقا خودی جرات نوشتن نامش را هم ندارند! از همین تقسیم بندی خودی و غیرخودی در بولتن ها و رسانه هایی که ادعای ارزشی بودن دارند هم بسیار یافت می شود تا آثار اصغر فرهادی علیرغم برخورداری از نشانه های اخلاق گرایانه و انسانی مورد لعن و نکوهش قرار بگیرد و تماشای فیلم «فروشنده» در سینما عملی غیرخانوادگی محسوب شود! اما فیلم جنسی و ضدخانواده «گشت ارشاد ۲» چندان جایی در میان نقدها ندارد و از همین حالا نوع مواجهه چنین رسانه هایی با فیلمساز مدعی ارزش گرایی را خوب می دانم که چگونه ملایم و بی دغدغه از کنارش عبور خواهند کرد و نه نقدی و نه بیانیه ای و نه رگ گردنی که پیش از این در قبال آثار غیرخودی از آن ها دیده ایم. چیزی هم به عنوان نقد می نگارند که بیشتر شوخی است و نصف مطلب، خلاصه داستان فیلم است و نصف بقیه هم یاداشتی که بیشتر عشوه گری با فیلمساز است و در نوشته هاشان جدا از ارزش گذاری های خودی و غیرخودی و آشنا و غریبه بودن فیلمساز، ملاکشان این است که فیلمی قهرمان دارد و یا نه؟ و پایانش باز است و یا بسته؟! و دلشان به این خوش است که فلان فیلمساز کنایه ای به فلان مسئول حواله داشته است! در حالی که باید مواجهه درست نویسنده با محصول تولیدی و اثر هنری باشد و همراه با نقدی صریح و شجاعانه و فنی و چنان بُرنده که مخاطب و فیلمساز را به واکنش وادارد.
حمید فرخنژاد، پولاد کیمیایی، ساعد سهیلی در فیلم گشت ارشاد ۲
پدیدار شدن فیلمسازانی چندگانه سوز و عرض اندامِ آثاری سخیف در سینمای ایران مساله ای است که نیاز به یاداشت های گسترده ای دارد تا به دور از هرگونه وابستگی های مرسوم و مواجهات مسموم، بیابیم که این قطار سینما به کجا می رود و سرنشینش کیست و راهمان کجاست! اگر به طور اجمالی درباره فضای سینما و رسانه بخواهم بنویسم آرزوی این خواهد بود که در هنگام فیلمسازی و نقدنویسی شرافت را درنظر بگیریم که «نقدی شریف» و «فیلمی شریف» و «مواجهه ای شرافتمندانه» گوهر عظیمی است و نشانی بالا در این زمانه و در میان نوشته ها و بیان مواضع و مسیر فیلمسازی دارد و از همین مسیر شرافت و دانایی است که فرق میان حقیقت و فریب نزد مخاطب مشخص می شود تا بیابیم مشکل سینمای ایران مقابله با کیانوش عیاری و اصغر فرهادی نیست و نباید به تمسخر گرفت امثال مسعود کیمیایی را به دلیل ساخت فیلمی ضعیف چرا که آن ها با وجود همه ضعف های قابل نقادی اثرشان، از مسیری غیر اخلاقی و با ادعاهای واهی فعالیت نمی کنند.
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]