خطر لو رفتن داستان
فیلم با یک هلیشات شروع شده و بهار روی آن مونولوگ میگوید. این هلیشات تا به زمین برسد ما را به دنیای احساسات، هیجانات، تخیلات و قضاوتها و باورهای شخصیت اصلی فیلم – یعنی بهار -میکشاند. موضوعاتی که برای مخاطبان بزرگسال فیلم – که دهه پنجاه و شصت را تجربه کردهاند – وجهی نوستالوژیک دارد و برای کودکان یا کسانی که تجربه این دههها را ندارند، دنیایی جدید است.
مهران احمدی در فیلم سینمایی نفس
مادرِ بهار فوت شده و پدر نیز شدیدا به آسم مبتلاست و زن بابای پدر نیز با آنها زندگی میکند. شخصیت زن بابا یا «ننه آقا» زنی سرزنشگر، تحقیرکننده و دارای استانداردهایی خاص است. زنی که بیشک در رشد و نمو بهار تاثیرات عمیقی خواهد گذاشت. در مقابل این زن که اصلا و ابدا نمیتواند حمایتگر باشد، پدر قرار دارد که شخصیتی کاملا حمایتگر داشته و در صحنههای مختلف اعم از خرید قایق – که برای نمرات خوب بهار است و بهار قایق را بسیار دوست دارد – یا صحنههای حمایت از بچهها در مقابل «ننه آقا» این موضوع را میبینیم. اما پدر مریض است و بهار باید برای بهبودی او کاری کند. اینجاست که بهار به جبرانی افراطی دست زده و میخواهد دکترِ تنگی نفس شود تا پدر را درمان کند. به همین خاطر باید خوب درس بخواند که در نریشنی نیز خود به این مورد اشاره میکند. کودکی همچون بهار که بسیار باهوش است – و در صحنههای مختلف اعم از مدرسه و شاگرد اول شدن یا خواندن کتابهایی که بزرگتر از سنش است این موضوع برای مخاطب به اثبات میرسد- از بهترین و سازگارترین راهبرد مقابلهای در مقابل مشکلات خود استفاده میکند.
پانته آ پناهیها در فیلم سینمایی نفس
انسان از سه نوع راهبرد مقابله در موقعیتهای مختلفِ مشکلآفرین و اضطرابزا استفاده میکند: یا از این موقعیتها اجتناب میکنیم و فرار را بر قرار ترجیح میدهیم یا آنکه در مقابل فشارها تسلیم شده و خود را میبازیم و یا آنکه دست به جبرانی افراطی میزنیم و سعی میکنیم بر موقعیت فائق آییم که در مورد بهار این موضوع رخ میدهد؛ بهار باید پدرِ حمایتگر را در مقابل ننهآقای سرزنش کننده، تحقیر کننده و دارای استاندارد خاص حفظ کند و به همین خاطر منتهای تلاش خود را برای تحقق این امر میگذارد. اما همین ننهآقا علاوه بر اینکه جبران افراطی را در وی بر میانگیزانند، او را دچار مسائل زیادی نیز میکند.
گلاره عباسی در فیلم سینمایی نفس
از نظر نگارنده به عنوان یک روانشناس، دنیای تخیلات بهار دنیایی است که در واقع او را از فشاری که در کنار خود حس میکند، رهایی میبخشد. به طور کلی در مورد دختران این موضوع وجود دارد که دنیای تخیلِ بسیار قدرتمندی دارند و تا سنین بلوغ در این دنیا زندگی میکنند؛ اما این دنیا برای بهار بسیار قویتر است چون او را از واقعیتِ سختِ روزهای زندگانیاش رها میسازد و در رویاهای زیبا غرق میکند. از این روست که در صحنههای داستان خواندن بهار، وی متوجه دنیای اطرافش نیست. مثلا در صحنهای که روی کرمهای ابریشم خوابیده و داستان راستان میخواند و تخیلات او را از داستان، در قالب انیمیشن میبینیم، اصلا متوجه دنیای اطرافش نیست و وقتی متوجه میشود که کار از کار گذشته است و ننهآقا و بچه ها سر میرسند و اوضاع را از نگاه بیرونی میبینیم. یا صحنهای دیگر که بهار از ترس کتک زدن ننهآقا – به خاطر آنکه کلاس قرآن نرفته- به حمام پناه میبرد و غرق دنیای تخیلات میشود و داستان «گل خندان» را برایمان نقل میکند و چندین ساعت را بدون آنکه متوجه زمان شود، میگذارند. البته نکته دیگر این سکانس نیز هوش بهار است. چون هوش، قدرت سازگاری فرد با محیط است و بهار در حمام برای خود زندگی جدیدی میسازد و خود را سازگار میکند. ننهآقا با استانداردهایی که دارد کار را به جایی میرساند که بهار آرزو میکند پسر باشد. استانداردهایی همچون اینکه «دختر نباید موهای شوریده پوریده داشته باشد»، «دختر نباید از سنی به بعد، با پسر نامحرم حرف بزند» (در صحنهای که در یزد بهار با طاهر حرف میزند)، «دختر که بلند نمیخندد…» ، «آدم اگر کتاب بخواند دیوانه میشود» (پس نباید کتاب بخواند) و «نکند روی دستمان باد کند» [دختر باید حتما شوهر کند] (در صحنهای که پدر و ننهآقا نصفه شب در مورد بیماری بهار حرف میزنند) همه میتواند بهار را به این آرزو بکشاند.
جمشید هاشمپور در فیلم سینمایی نفس
دنیای تخیلات بهار را میتوانیم در حرف زدن او با کندهکاریهای دیوار هم ببینیم. بعد از آنکه از ننهآقا کتک میخورد گریه میکند و در واقع به حرف زدن با کندهکاریهای دیوار که از آنها شخصیتی خیالی ساخته پناه میبرد. نکتهای که در اینجا در باب تنبیه میتوان گفت این است که تنبیه فقط به نوعی رفتار را تا مدت زمانی خاموش میکند اما از بین نمیبرد و در اعتماد به نفس بهار نیز موثر است. تنبیه فقط برای انسانِ تنبیه کننده، تقویت بخش است اما برای انسانِ تنبیه شده فقط باعث کاهش اعتماد به نفس است و رفتار غلطش را حذف نمیکند. «استیکر» یکی از رفتارگرایان بزرگ در جایی، اصرار میورزد که به خاطر حجم مشکلات عملِ تنبیه، از این عمل نابخردانه دست بکشید و مرتکب آن نشوید.
نکته دیگر اما حجم هیجانات غیر قابل کنترل در خانهی بهار است. هیجاناتی که برای تمام بچهها فشارآور است. علاوه بر هیجاناتی که ناشی از ننهآقا و تحقیر و کتک و… است هیجانات ناشی از زمانه است و ما این هیجانات زیاد را حتی در شب ادراری کمال برادر بهار میفهمیم. چون شب ادراری یک کودک نیز میتواند متاثر از هیجانات وی باشد. در مقابل جو فشار و اضطراب، (به خصوص ننهآقا) همانطور که پیشتر در این باره صحبت کردیم میتوانیم به پدر حمایتگر اشاره کنیم. پدری که تمام قصههایش در تخیل زیبای بهار رخ میدهد و همیشه مرد نجات دهنده تخیل اوست. مثلا در داستان «بدری و ملی» که از زبان بهار میشنویم، مردی که بدری را نجات میدهد، شخصیتی شبیه پدر دارد. بعلاوه آنکه تمام تلاش بهار نیز حفظ پدر است.
ساره نور موسوی در فیلم سینمایی نفس
یک وجه دیگر راهبردهای مقابلهای بهار، اجتناب است. یعنی بهار میخواهد به نوعی از دست زندگی پرفشار فرار کند. این موضوع در جایی که خانوادهای روستایی او را از دست گرگها نجات میدهند قابل مشاهده است. در این صحنه بهار آرزو میکند که کاش بچهی آن زن و مرد مهربان بود (و به نوعی از دست خانوادهی خود راحت میشد) زن و مردی که در صحنهی دیگری که بهار از زیر کلاس قرآن فرار کرده است، نقش واسطهای بازی کرده و به نوعی بهار را باز هم نجات میدهند.
اما نکتهی اصلی فیلم که نباید از آن مغفول ماند، نوع همانندسازی مخاطبین است. همانطور که گفته شد فیلم نفس برای مخاطبین بزرگسال وجهی نوستالژیک داشته اما برای مخاطبین کودک و نوجوان باعث همانندسازی میشود. یعنی مخاطب کودک و نوجوان خود را جای شخصیت بهار گذاشته و با فیلم و اتفاقات آن جلو میرود و تجربهی استرسهای بهار را در صحنههای مختلف زندگی اعم از نوع برخورد با ننهآقا، نوع تعریف از شکنجههای ساواک، موشک باران، استرس ناشی از مارهای داخل زیرزمین خانه اکرم خانوم معلم قرآن (که میتواند باعث ترس و قرآن زدگی کودکان شود) استرس ناشی از بیماری، استرس ناشی از بیکاری پدر و … به جان و دل میخرد. اما این تجربهی حسی مشترک و دنیای تخیلات تا زمان اصابت موشک به خانه و مرگِ بهار ادامه پیدا میکند. اینجاست که مخاطب کم سن و سال ِ نفس نمیتواند باور کند که بهار مرده است و در تجربهی سوگ با خانوادهی بهار همراه میشود.
مهران احمدی در فیلم سینمایی نفس
یکی از مخاطبین کودک که در سینما نشسته است با دیدن این صحنهی فیلم فریاد میکشید: «مُرد؟!» و چندین بار این فریاد را تکرار کرد. از نظر نگارنده این تجربهی آسیبزا که بهار با موشکی بدین صورت کشته میشود، میتواند برای کودکان و نوجوانانِ مخاطب، استرس پس از سانحه را ایجاد کند. سانحهای که بر بهار تحمیل شده سانحهای عظیم است که اگر بهار نیز زنده میماند او را دچارِ خود میکرد. علاوه بر این در مورد کودکان ۷-۱۰ ساله از آنجا که تازه با مفهوم مرگ آشنا شدهاند، به دلیل دلبستگی و درگیری احساسی فیلم با احساس آنها این سکانس میتواند ترس از دست دادن را هم به دنبال داشته باشد، یعنی مخاطب به بهار دل میبندد اما ناگهان وی را از دست میدهد و این موضوع در کودکانی که دلبستگی ناایمن دارند، ابتلا به اضطراب فراگیر و نگرانیهایی در مورد مرگ، آینده دنیا و… را موجب میشود. البته شاید نویسنده و کارگردان در جواب این نکته در مقام دفاع برآمده و بگوید فیلم نمیتواند این چنین موثر باشد، که البته خواهند شنید: آزمایشهای بسیاری در مورد روانشناسی فیلم انجام شده است و این موضوع را به تایید رسانده که فیلم مستقیما در تجربهی احساسی و رفتاری مخاطب تاثیرگذار است. مثلا آزمایشهایی نشان داده است که فیلمهای اکشن باعث افزایش اعمال پرخاشگرانه در کودکان شده و سطح حس پرخاشگری را افزایش میدهد.
ساره نور موسوی در فیلم سینمایی نفس
نتیجهگیری آنکه اگر بهار با ننهآقای سرزنشگر و پدر حمایتگری که کمتر در خانه است بزرگ میشد، شاید با هوش و ذکاوتِ خود تا حدی قدرت سازگاری پیدا میکرد، اما حتما به دلیل ساختِ باوری محوری در مورد جهان ترسناکِ محیطی خود، به طیفی از اختلالات اضطرابی مبتلا میگشت. با این نگاه به نظر میرسد مولف اثر علاقمند بوده است تا اضطرابها، استرسها و ملامتهای دهه پنجاه و شصت را دوباره به مخاطبان دهه نود تحمیل کند و هر چند مخاطب در برخی صحنهها با فیلم میخندد، اما در حس ترس و سکانس تراژیک مرگ بهار سهیم میشود و با حالتی مغموم از سینما خارج میشود؛ حالتی که حتما نقطه قوت فیلم نیست!
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.