مهران فلاح : باید اعتراف کنم در اصل امید مطلقی نسبت به این فیلم نداشتم، البته من رو سرزنش نکنید، بعد از دیدن این فیلم ۲ فیلم قبلی نولان را پشت سرهم دیدم...
14 آذر 1395
باید اعتراف کنم در اصل امید مطلقی نسبت به این فیلم نداشتم، البته من رو سرزنش نکنید، بعد از دیدن این فیلم ۲ فیلم قبلی نولان را پشت سرهم دیدم و یک فشار خاص و زیرکانهای در مخاطب قبل از رفتن به سالن سینما وجود دارد که «این فیلم کریستوفر نولانه، مگه میشه بد باشه و من عاشق این فیلمام.» که خب این حس در مورد من صدق نمیکرد و بسیار نسبت به این فیلم ناامید بودم. این نکته را باید ذکر کنم که دیدن ۳ فیلم در یک بازهی زمانی واقعاً تحسین شما را نسبت به هنر نولان برمیانگیزد. میتوانید ببینید چگونه این ۳ فیلم به یکدیگر مرتبط است و زنجیر شدهاند. من بازی کریستین بیل را به عنوان بازیگر بسیار دوست دارم اما نمیتوانم به طور قطع بگویم که بازیگر مورد علاقهام در تمامی بخشهای ۳گانه بود. در ۲ قسمت قبل بیل بسیار خوش درخشید و این در مورد این قسمت هم صدق میکند. در این فیلم قرار نیست با یک بتمن یکهبزن در کمیکها روبرو شویم، بیل به زیبایی نقش یک مرد شکستخوره را به نمایش میگذارد و اکران شدن این فیلم با ۸ سال تأخیر از فیلم قبلی به جو سنگین و پرنیان افسردگی کار افزوده است.
در مورد تام هاردی در نقش بِین چه میشود گفت؟ این بازیگر در کارش خوب هست اما وقتی صدای او را شنیدم تمرکز خودم را از دست دادم. این آن صدایی نبود که در تریلرهای اولیهی فیلم دیدیم. قطعاً صدایی بلندتر و گوشخراشتر بود و در برخی سکانسها آزاردهنده میشد. این از آن وقتهایی است که شما انتظار دیگری در ذهنتان وجود دارد و نمایش اصلی چیزی غیر از این انتظار است. بین یک دشمن ترسناک است، چند مبارزهی خشن را به نمایش میگذارد اما آیا میتواند بتمن را شکست دهد؟ قطعاً توانایی این کار را دارد.
جوزف گوردون لویت در نقش بلیک به طور شگفت آوری دوست داشتنی بود، به این دلیل از کلمهی شگفتآور استفاده کردم چون در تمامی ترلرها او فقط یک افسر پلیس ساده بود. مردم بدگمانیهایی نسبت به او پیدا کردند اما او نقش فردی را بازی میکند که حتی بعد از ناپدیدشدن چند سالهی بتمن به بازگشت او اعتقاد دارد. او در واقع کاراکتر مثبتی است که نسبت به توجه بیشتر گاتهام به نیروی پلیس اشتیاق زیادی نشان میدهد.
سوال بزرگی که در ذهن تمامی مخاطبان نقش بسته بازی آنی هاتاوی در نقش کتوومن بود. باید بگم که کاملاً با بازی او موافقم و نشان داد که نمیتوان با تصمیمهای نولان مخالفت کرد. این کتوومنی است که به دشمنان یک درس حسابی میدهد، کاملاً بر پارامترهای خوب و بد سوار است و برای همهی اینها دلایل خاص خودش را دارد او به دنبال شخصیت درونی خودش میگردد. در بسیاری از سکانسها شخصیت کتوومن به شدت به طراحیهای آدام هاگ که طرفداران کاور کمیکها با آو آشنایی دارند، نزدیک میشود. تفاوت اصلی این فیلم با دیگر فیلمهای بتمن در این است که بتمن در واقع متفقین و دوستانی دارد که به شدت محتاج آنهاست و به آنها نیاز پیدا میکند.
با وجود اینکه زمان فیلم نزدیک به ۳ ساعت است به هیج وجه احساس اینکه فیلم در حال درجازدن است به شما دست نمیدهد، در حین پخش فیلم زمان به سرعت سپری میشود و تمایل ندارید که این زمان به پایان برسد. این پایان کار بتمن نولان است و گذر زمان المان واقعگرایانه اضافه شده به فیلم است.
نکتهی مهم و قابل ذکر این موضوع است که این فیلم یک فیلم اکشن کمیک بوکی نیست، داستان پرمجتوا دارد، در بعضی مواقع با وجود کاراکترهای عظیم ریسک میکند اما همهی آنها نقش حیاتی را بازی میکنند. عملکردها در حد بالایی است (به غیر از سکانس مرگ یکی از کاراکترها). به محض پایان فیلم حس ترس و وحشت عجیبی در شما بوجود میآید. این آخرین فیلم نولان است و حق امتیاز کار تا زمانی که ریبوتی از فیلم ساخته نشود در اختیار اوست.
ممکن است مقایسههایی میان این فیلم و ۲ فیلم دیگر یعنی اونجرها و اسپایدرمن شگفتانگیز صورت گیرد اما ۲ فیلم دیگر صرفاً یک کار سینمایی کمیک بوکی هستند اما بتمن یک فیلم است، این قضیه بسیار تفاوت دارد.
بتمن: شوالیهی تاریکی برمیخیزد فیلم فوقالعادهای است، نمایش کاراکترها و عملکرد آنها چیزی است که انتظار دارید. این یک فیلم کامل برای پایان دادن به حماسهی بزرگ کریستوفر نولان است.
هشت سال بعد از اینکه «بتمن» ( کریستین بیل ) تمام جنایت های «هاروی دنت» را گردن می گیرد، رهبر گروهی از تروریست ها بنام «بین» ( تام هاردی )، شهر گاتهام را ویران می کند و اینگونه است که شوالیه تاریکی برای محافظت از شهر باز می گردد...