جف برکشیر (ورایتی ) : اساس و بنیادی که فیلم "معجزه های ملکوتی(معجزاتی از بهشت)" طبق آن ساخته شده است ، کلیت خود فیلم را زیر سوال می برد . اگر معجزه در تک تک...
29 آذر 1395
اساس و بنیادی که فیلم "معجزه های ملکوتی(معجزاتی از بهشت)" طبق آن ساخته شده است ، کلیت خود فیلم را زیر سوال می برد . اگر معجزه در تک تک لحظات زندگی جاری است چه کسی حاضر است وقت خود را با دیدن این فیلم متوسط تلف کند؟! البته دستکاری های غیرقابل چشم پوشی ای در این فیلم الهام بخشِ بی معنی و البته بی ضرر دیده می شود و ممکن است بینندگان معتقد و مذهبی نسبت به آن اعتراض داشته باشند . اثری که قرار است خالصانه منظور خود را بیان کند . در عوض بهتر است این عده به تماشای فیلم موفق معنوی "بهشت حقیقی است Heaven Is for Real" محصول 2014 بنشینند که یک موفقیت تجاری بزرگ بود و از هر جهت فیلم بهتری است . و مشابه فیلم "معجزه های ملکوتی" بر اساس داستان واقعی است . ماجرای کودکی را بیان می کند که مدعی است بهشت را تجربه کرده و به زندگی بازگشته است تا مردم را آگاه کند ؛ فیلم "بهشت حقیقی است" که در فصل عید پاک مسیحیان اکران شد توانست موفقیت تجاری خوبی به همراه داشته باشد . ساخته "پاتریشیا ریگن" کارگردان ( چندماه پیش فیلم "33 نفر" The 33 از او اکران شد ) بیشتر برای گروه کُر کلیسا مناسب است ، اگرچه گمان نکنم آن ها هم حاضر باشند به تماشای چنین فیلمی بنشینند! خیلی عجیب است که فیلم " معجزه های ملکوتی" هیچ ریسکی نمی کند . این اثر کلیسارو های معتقد را صریحا تصدیق می کند و بر مقطعی از زندگی زنی تمرکز می کند که بر اثر بیماری نادری که فرزندش را تهدید می کند ، ایمانش دچار لغزش شده است ؛ با وجود این که فیلم موعظه کم ندارد اما نمی توان گفت که همه داستان را تشکیل می دهد .
فیلمنامه اقتباسی "رندی براون" بر اساس شرح حال زنی اهل تگزاس به نام "کریستی بیم" ( با بازی جنیفر گارنر ) که مادر "آنابلا" ( با ایفای نقش کایلی راجرز ) و دو دختر دیگر است . آنابلا از یک بیماری معده مزمن رنج می برد که به تدریج این بیماری رشد کرده و او را با خطر مرگ مواجه می کند . با این که همسر دامپزشک کریستی یعنی "کوین" ( با بازی مارتین هندرسون ) و دو دختر دیگرشان – اَبی ( برایتون شاربینو) و ادلاین (کورتنی فَنسلر) – تمام تلاش خود را برای سلامتی آنابلا انجام می دهند ، اما این کریستی است که برای نجات دخترش خود را به آب و آتش می زند . تا جایی که به صورت موقت به بوستون می رود و بدون قرار ملاقات قبلی دفتر کار دکتر نیرکو ( با بازی ایوگینو دربیز Eugenio Derbez ) "پزشک معالج آنابلا" را به هم می ریزد . تعهد تندخویانه کریستی نسبت به دخترش آنابلا هسته مرکزی فیلم را تشکیل می دهد . و این که بخش عمده مدت زمان آن به دست و پنجه نرم کردن با بیماری آنابلا و نا امیدی مادر و دختر می گذرد ، به فیلم اعتبار می بخشد . در فیلم "بهشت حقیقی است" رابطه پدر و پسری را شاهد بودیم اما خوشبختانه در این فیلم رابطه مادر و دختری خوب از آب در آمده و گارنر و راجرز به خوبی وظیفه خود را انجام داده و توانسته اند میزان غم و رنجی که کودکان بیمار وسرپرستان آن ها تحمل می کنند را به خوبی به بیننده انتقال دهند . حاصل تلاش "ریگن" (کارگردان) بیشتر شبیه یک تله فیلم (فیلم تلویزیونی) شده و علی رغم تلاش های او برای جلوه سینمایی بخشیدن به اثرش ، در انجام این کار ناتوان مانده است . فیلم بیشتر به یک فیلم ترسناک برای والدین مشابهت دارد . وقتی که عوارض زمین گیر شدن آنابلا ، کریستی را هم در بر می گیرد ، فیلم سوالاتی را در ذهن بیننده بر می انگیزد مانند این که چه بر سر یک دختر بچه نا امید خواهد آمد هنگامی که اراده برای زندگی را از دست می دهد...؟
سرانجام داستان "معجزه های ملکوتی" به معجزه بزرگ خود می رسد : بهبودی خود به خود آنابلا، بدون هیچ دلیل موجه پزشکی ، هنگامی که به طرز خطرناکی درون یک گودال عمیق زیر یک درخت ( که طراحی آن با طراح تولید دیوید سندیفر David Sandefur بوده ) در حیاط پشتی خانه شان می افتد . ناپدیدشدن ناگهانی بیماری او همه را شگفت زده می کند ، اما این اصرار ملایم خود آنابلاست که باعث این مکاشفات و سفر فراجسمی او می شود - که با استفاده از جلوه های ویژه جایی بین اثر پرزرق و برق پیتر جکسون "استخوان های دوست داشتنی" و هنگامی که آنابلا در موزه بوستون محو نقاشی مونه ( شاعر فرانسوی قرن 19 و بنیان گذار سبک امپرسیونیسم ) می شود ، تصویر شده است – هنگامی که ناخودآگاه باعث می شود مادرش کریستی به اعتقادات مذهبی و مسیحی خود پای بندتر شود . تمامی مصیبت ها وقتی خاتمه می یابد که کریستی با پیشوای روحانی مهربان، اسکات (با بازی کارول لینچ ) در کلیسا دیدار می کند و این نقل قول منتسب به "انیشتین" را می شنود : «تنها دو راه برای گذران زندگی وجود دارد ؛ یکی اینکه باور کنی هیچ چیزی معجزه نیست یا اینکه باور کنی هرچیزی در زندگی معجزه است» . و یک روزنامه نگار بی اعتقاد ( وین پیِر) که دخترش هم اتاقی آنابلا در بیمارستان است ، هنگام اظهارنظر ناگهانی یکی از دیرباوران اهل آن منطقه و شنیدن دفاعیات کریستی با او هم عقیده می شود . این اتفاقات کافی است تا احساسات تماشاگران برانگیخته شود و مسلما مخاطبانی که این فیلم را برای دیدن انتخاب کرده اند، می دانند که با چه نوع فیلمی مواجه هستند. فیلم برای این که حسن نیت خود را نشان دهد ، با نشان دادن تصاویری خوشحال از خانواده واقعی "بیم" در خانه شان خاتمه می یابد . ما چهره های خندانشان را بعد از تماشای تمام آن اتفاقات می بینیم بدون آن که برایمان ثابت شده باشد که معجزه ای رخ داده است یا نه. اما این فیلم می تواند برای ایمان داران واقعی یک اثر اطمینان بخش و زیبا باشد .
مترجم: بابک مؤیدزاده
شناسه نقد :9457812
منبع: نقدفارسی
هنوز کسی برای این مطلب نظری نگذاشته است. اولین نفری باشید که نظر میدهید