: سرجولئونه فیلمسازی است که به لحاظ فرم آثارش میتوان اورا صاحب سبک دانست واین که از دوربین و عناصر سینما درجهتی خواص بهره می گیرد. می داند چه موقع این...
14 آذر 1395
سرجولئونه فیلمسازی است که به لحاظ فرم آثارش میتوان اورا صاحب سبک دانست واین که از دوربین و عناصر سینما درجهتی خواص بهره می گیرد. می داند چه موقع این عنصرسبکی را به کار ببردو در چه جهتی اوج این عمل در فیلم روزی روزگاری در - آمریکا به زیبایی به تصویر کشیده می شود. جایی که او از موسیقی جذاب انیو موریکونه موسیقی زیبا می سازد.اما در فیلم دیگری از این فیلمساز – معروف یعنی روزی روزگاری در غرب که یک وسترن همین بهره گیری از سبک را بخوبی به نمایش می گذارد. این فیلم سال 1968 ساخته شده و لئونه از توانایی های خود در سه وسترن قبلی خود به خوبی استفاده میکند.سبک سرجولئونه در این فیلم چه در بحث روایت و چه در سبک بصری افشای تدریجی است. اگر به سکانس آغازین نگاه کنیم متوجه این موضوع خواهیم شد.لئونه بااین سکانس مخاطب را به ریتم کند و افشای تدریجی عادت می دهد و همین تاثیر تقدم به لحاظ روحی و ذهنی باعث میشود مخاطب تا انتهای روایت با صبر و حوصله فیلم را پیگیری کند. در سکانس آغازین و شروع فیلم 3 مرد با کتی بلند حضوری فعال دارند. این سه مرد وارد – ایستگاه قطار میشوند و سوزنبان را زندانی میکنند و زنی را مجبور به فرار می کنند. نکته ای که در این سکانس نهفته است معرفی این سه شخصیت است . یکی از این سه نفر که یک سیاهپوست است با یک حرکت تیلت (حرکتی عمودی دوربین از پایین به بالا) – نسبتا آرام معرفی می شود . شخصیتی دیگرکه سرگروه به نظر می رسد وارد کادر میشود اما لبه کلاه باعث میشود تا دیده نشود و با حرکت سر به بالا چهره او در کادر پیدا میشود این نحوه معرفی شخصیت ها با معرفی پیشینه شخصیتها در فیلم کاملا همخوانی دارد و هر دو در راستای افشای تدریجی و ارائه اطلاعات بتدریج حرکت میکند. همگام با - سنجیده دوربین 3 شخصیت به تدریج ودر طول این سکانس بلند معرفی میشوند ودرنهایت از سوی مرد مرموز(سازدهنی) کشته می شوند. این نحوه معرفی شخصیتها و به طور کل ارائه اطلاعات در طول فیلم به زیبایی قابل مشاهده است. این اطلاعات با ریتمی منطقی ومناسب در اختیار بیننده قرار میگیرد به طوری که نه تنهااو را از پیگیری داستان خسته نمیکند بلکه تنش بالقوه ای در روابط شخصیتها القا میکند. اساسا شیوه افشای تدریجی - بخصوص در سبک بصری تعلیق را به بیننده القا میکند چرا که در این سبک از جغرافیای پرده به خوبی استفاده میشود. نکته دیگر ارائه اطلاعات است که در طول فیلم با درایتی زیبا به تماشگر ارائه میشود به طوری که بیننده تا پایان روایت منتظر اطلاعات جدید باشد اوج این نحوه تقسیم اطلاعات در سکانس قبل از پایان نبرد(فرانک)و(سازدهنی) است که هر دو به خوبی معرفی میشوند. در این سکانس افشای تدریجی باز حرف اول را میزند در حالی که هر دو دور یکدیگر می چرخند دوربین به چشمهای ساز دهنی زوم میشودو – فرانک را در حالت فلو میبینیم که به سمت دوربین می آید. در نمای دوم از چشمهای ساز- دهنی به شخص دیگری کات میشودکه پاهای مشخصی روی شانه های او قرار میگیردو با زوم به عقب میبینیم که شخصی که روی شانه های نفر پایین قرار دارد طنابی به دور – گردنش است و از ساز دهنی در دهان نفر پایین متوجه میشویم که این شخص همان ساز- دهنی است.لئونه باز هم چه به لحاظ بصری و چه به لحاظ تقسیم اطلاعات در روایت - افشای تدریجی را به زیبایی به تصویر میکشد. سبکی که گر چه میتوان در نهایت در یک یا دو سکانس از آن استفاده کرد. اما لئونه در طول یک فیلم اساس و بنیان فیلم را با آن پی ریزی می کند. به این دلیل است که فیلم روزی روزگاری در غرب نه تنها ریتم کندی – ندارد بلکه تمام ذهن بیننده را به خود معطوف میکند.
داستانی حماسی در مورد یک غریبه ی مرموز با ساز دهنی است که به جمع نیروهایی که برای حمایت از یک بیوه ی زیبای بدنام که جانش توسط یک قاتل بی رحم که در راه آهن کار می کند به خطر افتاده است، می پیوندد.