: داستان فیلم در سال های پایانی قرن هجدهم در شهر لندن می گذرد. جایی که دو شعبده باز که در ابتدا به عنوان شاگرد و در کنار هم کار می...
18 آذر 1395
داستان فیلم در سال های پایانی قرن هجدهم در شهر لندن می گذرد. جایی که دو شعبده باز که در ابتدا به عنوان شاگرد و در کنار هم کار می کردند، پس از جان سپردن همسر یکی از آنها در یکی از نمایش ها، از هم جدا می شوند و به رقیب و دشمن هم بدل می گردند، تا فیلم ما را با داستانی عجیب که چندین راوی دارد همراه کند.
کریستوفر جاناتان جیمز نولان متولد ١٩٧٠ لندن از امیدهای امروز سینما از هفت سالگی با دوربین سوپر هشت پدرش شروع به فیلمسازی کرده، در رشته زبان و ادبیات انگلیسی درس خوانده و اولین فیلم کوتاه اش به نام سرقت در ١٩٩٦ ساخته که به همراه دو فیلم کوتاه و سورئالیستی دیگرش به نام های tarantella و doodlebug در جشنواره فیلم کمبریج به نمایش در آمده است. اولین فیلم بلندش تعقیب را در ١٩٩٨ به طریق سیاه و سفید ساخت، اما دو سال بعد با یادگاری بود که همه دنیا کشف اش کردند. فیلمی که روایتی پر پیچ و خم همچون ذهن شخصیت اولش داشت که حافظه کوتاه مدت خود را بر اثر ضربه ای از دست داده و با این حال در صدد شکار قاتل همسرش بود. بی خوابی در ٢٠٠٢ با شرکت آل پاچینو پذیرش همه جانبه او در هالیوود بود که به ساختن فیلمی استودیوی مانند بتمن آغاز می کند در ٢٠٠٥ با بودجه ای هنگفت انجامید. به نظر می رسد که او نیز جذب جریان اصلی فیلمسازی در آمریکا شده، اما گفتن این حرف به این معنی نیست که اعتبار فیلم خوبی نیست یا حداقل خواست های و انتظارهای ما را از وی برآورده نمی کند. از دیدگاه سبکی اعتبار چیزی میان بتمن و یادگاری است و مانند بسیاری از تولیدات هالیوود امروز قصه ای محلی با تم های جهانی را روایت می کند.
فیلمسازان با دنیای جادو و توهم بیگانه نیستند. اورسن ولز وودی آلن هر دو شعبدهبازان آماتور بااستعدادی بودند و کارگردانها گاهی تدوین را صرفاً بهعنوان بهانهای برای گول زدن تماشاگر و اعمال قدرت خود روی ذهن او استفاده میکنند. کریستوفر نولان و برادرش جاناتان خط سیر زمان را چنان آسان و ماهرانه برهم و دستمایه به نظر میآید. حیثیت معدل سینمائی تماشای نمایش پن ولتر است. نولانها مثل آن زوج کمدین، کارشان را دقیقاً جلوی دید تماشاگر میگذارند. پاسخها تقریباً تمام فیلم جلوی چشم تماشاگر است ولی با اینحال حتی تماشاگر آگاه هم گول فریب آنها را خواهد خورد. فیلمهای نولان اکثراً ظاهری سرد دارند. باعث فاصله افتادن میان تماشاگر و فیلم میشد. در اینجا بیل و جکمن در نقش شعبدهبازان متخاصم جذابیت لازم را تأمین میکنند. پیچ و خمهای مکانیکی فیلم و سردی آن، تا حدی یادآور کارآگاه جوزف منکیهویتس (۱۹۷۲) است.
دنیا در سال 2006 به شعبده بازها و زندگی آنها روی خوشی نشان داده اند. اعتبار سومین آنهاست و ساخته شدن چنین فیلم هایی اصلاً تصادفی نمی تواند باشد. فیلم مانند شعبده باز در اواخر قرن نوزدهم رخ می دهد و تلاش های دو شعبده باز برای ساختن شعبده ای که تمامی شعبده های قدیمی دربرابرش رنگ می بازد را تصویر می کند. البته در این مسیر دوستی دو شعبده باز جوان تبدیل به نفرت می شود و نولان با مهارت سعی در روایت این موضوع دارد که حرص رسیدن به موفقیت و قدرت چگونه می تواند آدمی را تباه و کمدی زندگیش را تبدیل به تراژی کند. از این دیدگاه تلاش نولان قابل توجه و در جهت رسیدن به ساختاری شایسته قصه اش[مانند یادگاری] دیدنی است. از همین رو بوده که نویسنده کتاب نیز تمایل داشته تا وی به جای سام مندس اثرش را به فیلم برگرداند. اطمینان دارم اعتبار ٤٠ میلیون دلاری همان طور که با فروش ٥٢ میلیون دلاری اش تهیه کننده ها را ناراضی نکرده، پرایست را نیز خشنود کرده باشد.
حیثیت در کنار شعبدهباز نیل برگر دو فیلمی هستند که تردستان و شعبدهبازان اوایل قرن بیستم را احیا میکنند و البته شعبدهباز بیادعاتر و به همان میزان لذتبخشتر است.
«روپرت» (جکمن) و «آلفرد» (بیل) شعبده بازی هایی معتبر و درجه یک اند که در لندن کار می کنند و هر دو از قابلیت های چشم گیر حقه بازی برخوردارند و هر دو نیز به قابلیت های آن یکی غبطه می خورند. تا این که رقابت به چشم و هم چشمی مرگباری تبدیل می شود...