زیر پای مادر اثری از «بهرنگ توفیقی» است که در ماه رمضان از شبکه یک سیما در حال پخش است. این سریال سعی در نمایش تعادل بین وظایف پدر و مادر با خواستههای آنها دارد. در این سریال سعی بر این است تا فداکاریهای پدران و مادران برای حفظ فرزندانشان و رقم زدن یک زندگی شایسته برای آنان به نمایش درآید. با این حال این سریال در بسیاری از قسمتها نمایشگر خشمی افسارگسیخته است که در شخصیتهای مختلف داستان وجود دارد.
کامبیز دیرباز و مجید واشقانی در سریال تلوزیونی زیر پای مادر
از «اشکان»، پسر خانواده گرفته تا «صدرا» (دایی همسر او) و گاهی در «سهراب» برادر «خلیل» (پدرش)، «اسماعیل» و برادر زن او و همچنین پدر «آتنه». اشکان از ازدواج پدر خود خشمگین است و پدر آتنه از دست کارهای او و گذشتهاش عصبانی است و صدرا از ازدواج همسر برادر فوتشدهاش خشمگین است؛ خشمی که گاهاً به جنون شباهت پیدا میکند. در قصه به سختی تلاش میشود تا دلایل واقعی این خشم شدید توضیح داده شود؛ نفرت از خلیل مهمترین عامل این مسئله مطرح میشود، اما علت این نفرت برای مخاطب قابل پذیرش نیست. شخصیتهای مختلف این داستان در قالب دیالوگهایی سعی در توضیح این نفرت دارند و سخنشان این است که خلیل در گذشته جوانمردیای در حق صدرا کرده که خواهرش نیز از او دریغ داشته است و شرم از این موضوع و زیر دین بودن او، موجب نفرتش از خلیل میگردد! اتفاقی که قاعدتا میبایست منجر به نتیجه بالعکسی شود.
بهناز جعفری در سریال تلوزیونی زیر پای مادر
آتنه یکی از شخصیتهای مهم داستان، زنی است که مشخصه بارز او عذاب وجدان و تحقیر خویشتن است و داستان نیز او را مستحق چنین رفتاری با خویش میداند! شخصیت خلیل که شخصیت مثبتی است، بارها او را فردی بیلیاقت میداند که شایسته مادری نبوده است. اشکان پسر خلیل و ستاره به تازگی با یکدیگر ازدواج کردهاند. ستاره میکوشد خالهاش رخساره به ازدواج پدر اشکان (خلیل) درآید و اشکان میکوشد پای مادر خویش (آتنه) را که سالها قبل او و پدرش را ترک کرده، دوباره به خانه پدر خویش باز کند و رویدادهایی که ما را به یاد سریالهای ترکیهای میاندازد. تقریباً در تمامی سریالهای تلویزیونی از جمله این سریال شاهد عشق بین دو نفر و موضوع ازدواج آنان و موانع پیش رو و اتفاقاتی که حول این مسئله میافتد هستیم.
بهناز جعفری و مهدی سلطانی در سریال تلوزیونی زیر پای مادر
اما آیا تمام مشکلات جامعه ما در همین بحرانهای عشقی بیسر و ته خلاصه میشود؟ آیا فیلمنامهنویسان تلویزیون هیچ موضوع دیگری جز عشق، برای جذب مخاطب نمیشناسند؟ این موضوع در سریالهای ماه رمضان امسال نیز تکرار شده است. بهگونهای که حتی در این سریال که شخصیتهای آن میانسال هستند و در سن ازدواج قرار ندارند، هر بار با بهانهای شاهد برجسته شدن موضوع عشق و ازدواج هستیم؛ درحالی که جامعه با حجم گستردهای از مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مواجه است و غالب سریالها تلویزیونی تمام این معضلات را نادیده میگیرند.
پریوش نظریه در سریال تلوزیونی زیر پای مادر
اگر از مسئلهیابی بگذریم، فیلمنامه این سریال نیز دارای ضعفهای متعددی است؛ بهگونهای که پایان قصه قابل حدس است و گرههای داستان زودتر از معمول گشوده میشوند و تنها معضل باقیمانده مانعتراشیهای صدرا بر سر ازدواج خلیل و رخساره است که مخاطب بر بیاثر بودن آن نیز، اطمینان دارد. مشکل دیگر زیر پای مادر به سبک نویسندگی «سعید نعمتالله» بازمیگردد که در این سریال به صورت اغراق شدهتری ظاهر شده است. نعمتالله با سبک نویسندگی خاص خود، همواره مورد انتقاد قرار گرفته است و این سریال نیز از آن مستثنی نیست. یک نویسنده باید این توجه را داشته باشد که هر شخصیتی با توجه به سطح تحصیلات، سن، شغل و ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی محیطی که در آن زندگی میکند، به سبک خاصی سخن میگوید. اینکه تمام شخصیتهای این سریال از بزرگ و کوچک و با هر جایگاهی، دیالوگهایی غیرمحاورهای، ادیبانه و بعضا غیرمعمول را بر زبان برانند، توسط مخاطب قابل پذیرش نیست؛ زیرا اولین سئوالی که به ذهن مخاطب خطور میکند این است که مگر ما در مکالمات روزمرهی خود اینگونه سخن میگوییم؟ این مسئله در برخی دیالوگهای شعر گونه تمسخر مخاطب را در پی داشته و مانع پذیرش داستان از سوی او میشود؛ با این حال این سبک نگارش همواره طرفدارانی نیز داشته است.
کامبیز دیرباز در سریال تلوزیونی زیر پای مادر
و در نهایت نام این سریال: زیر پای مادر! مادری که در این سریال معرفی شده، آتنه است. زنی که لایق مادر بودن نبوده و این را از زبان تک تک شخصیتهای داستان، از جمله خود آتنه میشنویم. این زن فرزند و شوهرش را رها کرده و طبق روایت فیلم، به دنبال خانه مجردی و لباس و ماتیک و… است و حرف و حدیثهای بسیاری ایجاد کرده و از خانوادهاش طرد میگردد. مادر دیگری که در این سریال معرفی میشود رخساره است که او نیز مادر دخترش نیست و در واقع خاله اوست و چندان فداکاری نمیکند تا از علاقه خود به خلیل برای از بین نرفتن زندگی دخترخواندهاش بکاهد، بلکه هر وقت کنار کشید، به زودی بازگشت و دوباره قصه از سر گرفته شد. بهتر بود نام این سریال که از «لبخند رخساره» به این نام تغییر پیدا کرده است، در تجلیل از پدر بود! زیرا خلیل پدری است که برای فرزندش هم پدر بوده و هم مادر و بیشترین فداکاری را برای زندگی پسرش از او در داستان میبینیم.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.
باید برن دنبال یه فیلم دیگه
زیر هر مطلبی که از این فیلم هست شما هم یه نظر نوشتید
یه فیلم پیدا میکنید زوم میکنید روش ولم نمیکنید