به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
نادر مقدس را بیشتر با «شور عشق» میشناسیم. همان فیلمی که برای اولین بار جایزه زرشک طلائی را گرفت با این حال شور عشق نه از این بابت بلکه به دلیل معرفی دو تن از ستارههای امروز سینمای ایران بهرام رادان و مهناز افشار که برای اولین بار جلوی دوربین میرفتند در ذهن ما مانده است. گویا دیگر این یکی از ابداعات این کارگردان شده تا هربار بازیگری جدید را به سینما معرفی کند. در فیلم ایستگاه بهشت نیز «سپیده خداوردی» اولین تجربه سینمایی خود را محک میزند. مقدس هنوز هم یکی از افتخارات خود را معرفی ستارگانی مثل رادان و افشار به سینمای ایران میداند اما سپیده خداوردی در این دو سالی که از ساخت فیلم میگذرد هنوز نتوانسته است به شهرت معمولی هم برسد.
ایستگاه بهشت که در جشنواره بیست و پنجم فیلم فجر به عنوان فیلم مهمان شرکت کرده بود اینک بعد از دو سال فرصت اکران یافته است. فیلم درباره نوازنده نابینایی است که دل باخته پرستارش میشود و همه تلاشش را میکند تا برای دیدن روی معشوق بینایاش را به دست آورد و این موجب یک ماجرای عاشقانه و البته نوعی مکاشفه درونی و عارفانه برای سروش میشود و فیلم تا مرز سینمای به اصطلاح معناگرا که دو سال پیش تازگی بیشتری داشت پیش میرود.
البته کارگردان خیلی به این ماجرا معتقد نیست و میگوید: «بر خلاف تصور دوستان «ایستگاه بهشت» فیلمی صرفا معناگرانه نیست و در آن ملودرام نیز جاری است و میتوان گفت که در واقع «ایستگاه بهشت»، ملودرامی معناگرانه است». وی در نشست مطبوعاتی جشنواره بیست و پنجم نیز در برابر سوالاتی که از معناگرا بودن فیلمش از نوع شعاری و غلیظ پرسیده میشد مقاومت میکرد و معتقد بود: با معنای رایج و امروزی معناگرایی مخالف هستم چرا که تمامی فیلمها دارای یک معنایی خاص هستند و آن وجه هنری و معنایی در آنها نهفته است که در یک فیلم میتواند این وجوه قویتر باشد و در فیلمی دیگر ضعیفتر، اما کسانی که بحث سینمای معناگرا را مطرح میکنند، به اعتقاد من بحث دیگری را دنبال میکنند و شاید همان بحث ماورایی مدنظرشان است که چند سالی است شکل جدی به خود گرفته و در ایران به عنوان سینمای معناگرا شناخته میشود. وی در این باره افزود: تا بحث سینمای معناگرا پیش میآید، همه فکر میکنند فیلمی که معناگرا میشود آن مخاطب عام خود را از دست میدهد و حتما باید یک چیزهایی عجیب و غریبی را در این فیلمها ببینیم که لزوما ربطی به سینمای واقعگرایانه ندارد. به اعتقاد من این بحث معناگرایی نباید باعث شود تا ساختمان دراماتیکی فیلم را به دلیل پیدا کردن معناهایی که در ذهنمان میگذرد از دست بدهیم و الگوهای رایج فیلمسازی را نباید فدای معناگرایی کرد. البته گاهی وقتها کارگردان و هنرمند مجاز است که یکسری قواعد را بشکند اما باید کلیت یک اثر رعایت بشود».
شهاب حسینی در فیلم ایستگاه بهشت
با وجود اینکه دیدگاههای مقدس درباره فیلمهای معناگرا منطقی به نظر میرسد اما وی نتوانسته است همین منطق را در ایستگاه بهشت بازنمایی کند و مخاطب با نوعی دوپارهگی آشکار و تصنعی در برابر قصه مواجهه میشود و فیلم نه صرفا در مرز میان ملودرام و معناگرایی که میان واقعگرایی و ساختار ماورائی در تعلیق است که در نهایت این وجوه رئالیستی فیلم است که ضربه میخورد و فیلم نمیتواند آنطور که پیشبینی کرده بود، مخاطب را تحت تاثیر نوع روایت خود قرار دهد. البته خود مقدس میپذیرد که حس درونیاش بر منطق تکنیکی فیلم غلبه داشته و او سعی کرده است به جای پایبندی به این تکنیکها، از تجربههای حسی خود بهره بگیرد.
ایستگاه بهشت به لحاظ درونمایه داستانی و مضامین اخلاقی که در آن مطرح میشود تا حدود زیادی به بید مجنون مجید مجیدی شباهت دارد و به نوعی تحول اخلاقی و درونی قهرمان داستان را در دو تجریه زیسته نابینایی و بینایی در نسبت با جهان پیرامون به تصویر میکشد و تلاش میکند تا از این دیالکتیک و دوگانگی ظلمت و روشنی در تبیین اخلاقی – رفتاری انسان استفاده کند. نادر مقدس اما در روایت این دوگانگی و پارادوکس واقعیت و خیال، تفکیکی صورت نمیدهد و قصد دارد با یکسان سازی موقعیتهای متضاد بین جهان واقعی و عالم معنا، آن را نه در مقابل هم که در امتداد یکدیگر و آمیخته با هم فرض کند و این ساختار به ظاهر مخدوش را با منطق ملودرامیمعناگرا توجیه نماید. اما دقیقا فیلم از زمانی که فرآیند رئالیستی خود را از دست میدهد و ماوراء به ساحت عالم زمینی آمده و آن را پر رمز و راز میسازد این همان وجوه ملودرام قصه است که کارکرد خود را از دست میدهد و به پای نوعی معناگرایی و تجربههای حسی و انتزاعی کارگردان قربانی میشود.
ایستگاه بهشت دارای یک ساختار دایرهای است که در بین این دایره سفردرونی سروش روایت میشود و فیلم در انتها با بازگشت به صحنه تصادف، هم قصد دارد مخاطب را غافلگیر کند و هم از این مکاشفهای که در طول فیلم در بستری دراماتیک روایت شده، دفاع تکنیکی صورت گیرد. ایستگاه بهشت همچون بسیاری از فیلمهای معناگرا و ماورائی که نگارنده همچنان در فهم و تمایز دقیق آنها تصویر روشنی ندارد و صرفا بر اساس اصطلاحاتی رایج آن را به کار میبرد زمان را میشکند و به نوعی واقعیت درونی را بر فرم بیرونی ارجحیت میدهد اما در نهایت همه این تمهیدات در خدمت بسط تصویر تجربه انتزاعی کارگردان شکل گرفته و با همین منطق به پایان میرسد.
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]