به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
چه بخواهیم چه نخواهیم برخی فاکتورها در ایجاد پیش زمینه هایی در زهن ما، نسبت به هر اثر هنری وجود دارند و شاید برای هر مخاطبی همین فاکتورها در انتخاب فیلمی که قرار است تماشا کند تعیین کننده باشد. وقتی نام پرویز پرستویی به عنوان بازیگر اصلی یک فیلم به چشم می خورد طبیعتاً سطح انتظار مخاطب نسبت به آنچه قرار است ببیند بالا می رود. «لس آنجلس تهران» اما از همان لحظات آغازینش متوجهتان می کند که قرار نیست با یک کمدی تراز اول مواجه شوید و حتی حضور پرستویی کمکی به ارتقای سطح آنچه قرار است تماشا کنید نکرده است.
«لس آنجلس تهران» نخستین فیلم کمدی تینا پاکروان است؛ فیلمسازی که چند فیلم متوسط را در کارنامه ی خود دارد؛ تجربه نشان داده است که حتی بهترین کارگردانهای ما نیز وقتی از درام به سمت کمدی سازی پیش می روند افتی محسوس در کارشان ایجاد می شود؛ در نظر بگیرید ابوالحسن داوودی را که پس از فیلم موفق «رخ دیوانه»، کمدی متوسطی چون «هزارپا» را ساخت یا فرزاد موتمن که پس از فیلم تفکربرانگیز«شبهای روشن» به سراغ «پوپک و مش ماشاالله» رفت و ... . شاید این قسم از شکستها در کمدی سازی به عدم شناخت فیلمسازان ما از ژانر کمدی باز می گردد؛ شاید واقعا این فیلمسازان از اسلوبها و ظرایف این ژانرِ حقیقتاً دشوار بی اطلاع اند و شاید هم برخی محدودیت ها دست و پایشان را بسته و نمی گذارد آن قدر که باید با آسودگی خاطر به کارشان بپردازند؛ همه ی این عوامل دست به دست هم می دهند تا «لس آنجلس تهران» نیز در حد فیلمی ضعیف باقی بماند که نه تنها نمی تواند به لحاظ اجرا و پرداخت خوش ساخت و شسته رفته باشد بلکه وظیفه اش به عنوان یک کمدی را که همان خنداندن مخاطب است هم به درستی انجام نمی دهد و عملاً هرگز فیلم بانمکی نیست!
گوهر خیراندیش و شیرین یزدان بخش در فیلم سینمایی لس آنجلس تهران
بزرگترین ایراد وارد بر «لس آنجلس تهران» فیلمنامه اش است؛ فیلمنامه ای که اساساً "شکل نمی گیرد"؛ نقطه ی اوج و فرودی ندارد، نقاط عطف و بحرانش نه مهم اند نه خاص و نه بامزه، فیلمنامه، بیشتر به طرح اولیه ای شباهت دارد که یک فیلمنامه نویس به شکل شفاهی برای فیلمساز تعریفش می کند. شخصیت های فیلم منفعل و سردر گم اند و خلاصه هیچ چفت و بستی در فیلمنامه ی این اثر دیده نمی شود. یکی از باورهای غلط بسیاری از فیلمسازان ژانر کمدی این است که به صرف کمدی بودن، زنجیره علت و معلولی در فیلمنامه می تواند جدی و پررنگ و مهم نباشد، اتفاقات می توانند به دم دستی ترین شکل ممکن رخ دهند و انگیزه ی عِلی برای وقوع هیچ رخدادی قابل دریافت نیست حال آن که به باور من یک کمدی بیش از یک فیلم درام نیازمند دقت در چینش رویدادها و حساب شدگیِ کنش ها و واکنش هاست زیرا مخاطب هوشمند امروزی تنها به صرف موقعیت های آنیِ خنده دار نمی خندد بلکه به سیر وقوع آن رخداد و انگیزه های علی و بستر شکل گیری آن فرآیند خنده سر می دهد در حالیکه کمدی های ما در حد مجموعه ای از تک رخدادهای (مثلاً) بامزه باقی می مانند که در عمل خنده دار هم نیستند!
پرویز پرستویی و مهناز افشار در فیلم سینمایی لس آنجلس تهران
فیلمنامه ی «لس آنجلس تهران» آن قدر بی چفت و بست است که بعنوان مثال، بهروز (پرویز پرستویی) و آیدا (مهناز افشار) به راحتی آب خوردن وارد منزل لوکس لیندا (ماهایا پطروسیان) می شوند که حتی در منطق کُمدی هم چنین خانه ی درندشتی نمی تواند تا این اندازه بی در و پیکر باشد. فیلمنامه نویس کمدی تصور می کند چون مخاطب با یک اثر کمدی سر و کار دارد بنابراین برایش اهمیتی ندارد که شیوه ی ورود پرسوناژها به این خانه چگونه است و مهم فعل "ورود" آنها به خانه است و اتفاقاتی که بعد از این ورود رخ می دهد حال آن که نحوه ی ورود آنها به خانه می توانست زمینه ی بامزه تری را نسبت به صرف وارد شدنشان فراهم کند. شوخی های کوچک و نه چندان بامزه ای چون مصرف اشتباهی داروی روانگردان از سوی مامی (گوهر خیراندیش)، گیر افتادن ژوبین در دستشویی، رانندگی کردن مامی، ازدواج های مکرر لیندا، حتی موضوع سرقت تابلوی پیکاسو و ... به زعم من هیچ کمکی به پیشبرد قصه نکرده اند و هرگز چاشنی طنز لازم برای خنده دار شدن را به فیلم نمی افزایند و شاید به همین دلیل است که در سالن های سینما، کم پیش می آید صدای خنده ی مخاطب را بشنوید.
ماهایا پطروسیان در فیلم سینمایی لس آنجلس تهران
به لحاظ اجرا، فیلمساز تلاش کرده است تا ریتم تند و پویایی به فیلم ببخشد و نوعی فانتزیِ وود النی به کار القا کند حال آن که این اتفاق هم نیفتاده و «لس آنجلس تهران» بیش از آن که شبیه یک فیلم وودی النی باشد به یک B-movie هالیوودی با شاخصه های رایج و مرسوم آن دسته از فیلم ها شبیه شده است که البته ایرانیزه شدنش و ترکیب عناصر و مشخصه های کمدی های هالیوودی با کمدی های رایج ایرانی سر و شکلی منفعل به آن بخشیده است و ترکیب چندان هوشمندانه ای پدید نیاورده است.
پرویز پرستویی در فیلم سینمایی لس آنجلس تهران
نقش آفرینی مهناز افشار در «لس آنجلس...» مرا به شدت به یاد بازی اش در «پوپک و مش ماشالله» می اندازد. افشار، بازیگر بی استعدادی در فیلمهای کمدی نیست و حضورش نشان می دهد که پتانسیل بالایی برای بازی در این ژانر دارد اما عدم مهارت فیلمنامه نویس و کارگردان در شخصیت پردازی درست و خلق موقعیت های ناب و بکر، منجر می شود پتانسیل بالای افشار نیز در حد یک تلاش بی نتیجه باقی بماند و هدر شود. پرویز پرستویی همچون همیشه درخشان است؛ ظاهراً فرقی ندارد او در چه سطح فیلمی بازی کند، بازی هایش عموماً چشمگیرند حتی اگر تکراری باشند. پرستویی مرا به یاد رابرت دنیرو می اندازد یا حتی مریل استریپ! بازیگرانی که حتی در فیلمهای متوسط و ضعیف درخشان ظاهر می شوند و می توانند تا حدودی هم بر اعتبار فیلم بیفزایند. گرچه «لس آنجلس تهران» آن قدر کم و کسری دارد که حتا حضور پرویز پرستویی هم کمکی به ارتقای سطح کیفی اش نکرده است. گوهر خیراندیش و شیرین یزدانبخش نیز چون همیشه قابل قبول اند. حضور ماهایا پطروسیان در «لس آنجلس تهران» مخاطب را کنجکاو می کند که این بازیگر گزیده کار پس از «خفه گی» قرار است چه نقشی را در «لس آنجلس تهران» ایفا کند اما نقش او هم نه خاص است، نه متفاوت؛ گرچه پطروسیان همواره بازیگر خوبی است و این بار هم خوب ظاهر شده است. در این میان احتمالا حضور «ژوبین رهبر» که درواقع نقش خودش را بازی می کند شاید برگ برنده ی فیلم باشد که حداقل، کمی آن را متفاوت جلوه می دهد و به آن اندکی بعد می بخشد.
پرویز پرستویی در فیلم سینمایی لس آنجلس تهران
فیلمهای کمدی با پروداکشن های عظیم همچون «سلام بمبئی» یا «تهران لس آنجلس»که لوکیشن های خارج از ایران و بازیگران غیرایرانی و موضوعات بین کشوری دارند، عموماً با استقبال زیادی مواجه می شوند. نمی دانم این را باید عیب تلقی کرد یا حسن. این که سینمای بی رونق این روزها، بتواند با فیلمی که مردم از آن استقبال می کنند رونقی بگیرد شاید یک موهبت باشد اما این که فیلمی کم مایه که در ژانر خود کم و کسری های بسیاری دارد موتور محرک کشاندن مخاطب به سینما باشد کمی تاسف برانگیز است.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.