به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
فروشنده جزو آن دسته از فیلم هاست که از دقیقۀ نخست مخاطب را درگیر خود می کند. مهم ترین عامل این درگیری، قدرت درام و پرداختن درست و به قاعدۀ اصغرفرهادی است که قبل از دیدن هر فیلمی از او با پیش فرض هایی به تماشای آن می پردازیم، اما این پیش فرض ها در فیلم فروشنده قوام یافته است و از آنچه که ما از سینمای فرهادی توقع داریم جلوتر است. اساسا فیلم های فرهادی از محتوا به فرم می رسند و شاید درست تر این باشد که فرم در خدمت محتوا قرار می گیرد به این معنا که اصولا فرهادی از فیلمنامه به فرم می رسد از همین جهت مختصات ساختاری سینمای فرهادی اگر چه به نظر ساده و روان می سد اما در لایه و بافت زیرین فیلمنامه گره هایی به وجود می آید که باعث رشد شخصیت ها و ایجاد روابط میان آن ها می شود ، بی شک فروشنده از دو فیلم آخر فرهادی یعنی جدایی و گذشته جلو تر است بحرانی که در فروشنده رویت می شود مصداق درستی از جامعه ی امروزی ما دارد به همین دلیل فرهادی عناصر تشکیل دهندۀ فیلم جدیدش را از دروغ، پنهان کاری به سمت و سوی دیگری تغییر داده است، سوءظن و انتقام و بخشش عنصر های مهمی برای فروشنده محسوب می شوند.
بحرانی که برای رعنا و عماد بوجود می آید و عکس العمل های آنان و ایجاد واکنش های این زن و شوهر نمونه یی از جامعۀ ماست، فیلمساز ما با هوشمندی و بهره گیری درست از ایجاد اتفاق و بحران زناشویی به آسیب شناسی می رسد، اما این آسیب شناسی چگونه می تواند به مخاطب کمک کند؟ اگر به چهار فیلم آخر اصغرفرهادی نگاهی بی اندازیم به این نتیجه خواهیم رسید که اساسا سینمای فرهادی نگاهی موشکافانه یی به دنیای زنان دارد ،زنان فیلم های فرهادی در این چهار فیلم افرادی ضعیف و شکننده و نیازمندی هستند که به هر دلیلی از سوی مردها دچار آسیب های اجتماعی یا روحی شده اند در فروشنده هم به همین گونه است رعنا به عنوان یک قربانی مورد تجاوز قرارگرفته است و می خواهد این بحران وحشتناک را فراموش کند و صورت مسئله را پاک کند اما در این میان غیرت و رنج عماد بعنوان یک مرد ایرانی که می خواهد به انتقام برسد باز هم تاثیر مخرب روحی به رعنا وارد می کند انگار رعنا پلی ست برای آرامش روحی عماد. چه کسی می گوید این فیلم ضد غیرت است؟ چه کسی می گوید عماد بی غیرت است؟ مگر می شود در دهه ی نود عماد را با قیصر دهه ی چهل مقایسه کرد ؟ انتقام گرفتن عماد از آن پیرمرد گره درام را محکم تر می کند، به یاد بیاورید سکانسی که خانم همسایه تکه پرانی می کند و عماد با چه غضبی به او نگاه می کند، دلیل شکایت نکردن رعنا به پلیس به این منظور نیست که او از آن تعرض لذت برده است زیرا که رعنا برای حفظ آبرو و دوام زندگی اش از شکایت صرف نظر می کند.
عماد نه آرام است و نه منفعل ، او به معنای درست یک مرد ایرانی است و از همه مهم تر با اینکه او بازیگر تئاتر و هنرمند است اما به هیچ وجه نگاه روشنفکرانه به این بحران و تجاوز ندارد چرا که اخلاقیات سنتی نیاکان خود را حمل می کند ، در سکانسی که چشمانش به آن جوراب مردانه برخورد می کند و در سکانس دیگر اسکناس ها را مشاهده می کند، شخصیت عماد رو به ویرانی می رود اما نمی گذارد که رعنا چیزی از ماجرا بفهمد تا سکانس شام. از سوی دیگر ترسی که برای رعنا بوجود آمده است می تواند عواقب جبران ناپذیری داشته باشد اما برای حفظ شخصیت خود میان همسایگان و دوستان از عماد می خواهد که موضوع را فراموش کند، رعنا به دلیل آسیب دیدگی روحی و جسمی می خواهد از اصل ماجرا فرار کند اما ترس های او از حمام رفتن و تنهایی نمی گذارد، عماد هم می خواهد به رعنا کمک کند اما حس انتقام جویی که در درون عماد است نمی گذارد این ماجرا به سرانجام برسد .
فروشنده کوشش کرده است حال و هوایی از جامعۀ امروز ما را به تصویر بکشد که موفق هم بوده است بحرانی که برای عماد و رعنا پیش می آید تبدیل به یک بحران اجتماعی می شود. فرهادی در این فیلم از قضاوت دست کشیده است و سراغ انتقام و بخشش رفته است اگر چه بخشش در فیلم فروشنده تبدیل به یک اتفاق دیگری می شود اما رویکرد فیلمساز در برخورد با یک بحران و گشایش گره درام ذهن مخاطب را تا ساعت ها درگیر می کند، سی دقیقۀ انتهای فیلم برای غافلگیری مخاطب و رو کردن دست آدم متجاوز یکی از مهمترین سکانس های فیلم است، همانطور که گفته شد برای دیدن فیلم های فرهادی با پیش فرض های از قبل تعریف شده به سینما می رویم، در سی دقیقه آخر هم به دنبال غافلگیری هستیم که این اتفاق هم در فروشنده می افتد، فرهادی درام فیلمش را طوری پیش می برد که در دقایق پایانی به مخاطبش رودست بزند اما در فروشنده علاوه بر رودست خوردن ، حیرت زده می شویم از اتفاقی که پیش آمده است از نگاه های رعنا به پیرمرد و حس انتقام جویی عماد نسبت به پیرمرد اما در لحظات پایانی وقتی پیرمرد رو به مرگ است عماد و رعنا در تلاش اند که او را از مرگ نجات دهند ، نگاه اصغرفرهادی به آدم های یک جامعه و میزان روابط شان در لحظات بغرنج در سکانس آخر، معیاری ست از انسانیت .
اگر چه رعنا از حقش می گذرد تا آبروی پیرمرد نزد خانواده اش حفظ شود اما سیلی محکمی که عماد به پیرمرد می زند می تواند انتقام یا عقده گشایی باشد که منجر به گرفتگی قلب پیرمرد می شود، مخاطب در جایگاه قضاوت کننده می تواند برای این فیلم تصمیم بگیرد اما به هیچ وجه نمی تواند خود را در جایگاه عماد یا رعنا تصور کند چرا که این اتفاق که یک بحران اجتماعی محسوب می شود از سوی مخاطب غیرقابل تصور است، مخاطب دوست ندارد خودش را در جایگاه عماد یا رعنا تصور کند؛ اما در پایان فیلم حق با کدام شخصیت است؟ بخشش یا انتقام باعث فروکش شدن این حادثه می شود؟ کلیت فیلم و ایجاد بحران از آهو شروع می شود که در داستان حضور ندارد اما نبودن آهو به چشم نمی آید، دیالوگ هایی که دربارۀ او در میان آدم های فیلم رد و بدل می شود آهو را تبدیل به یک شخصیت مجهول می کند که به شدت در رشد درام تاثیر دارد.
حالا دیگر فرهادی را باید متخصص ساخت درام های پرچالش دانست، درام هایی که گام به گام به سمت و سوی حقیقت جامعه می روند، اتفاقی که برای رعنا می افتد گاهی اوقات باعث بحران های عجیبی می شود که جبران ناپذیراند ، اما عماد به عنوان شوهر رعنا با منطق جلو می رود اگر چه عماد کم دیالوگ می گوید اما درونش مانند کوهی خروشان و پرتلاطم است که به وسیلۀ انتقام آرام می گیرد، دلیل این انتقام آرامش وجودی عماد است یا غیرتی که نسبت به رعنا دارد مطمئنا عماد به دلیل عشقی که به رعنا دارد از انتقام گرفتن گذشت می کند تا سکانس آخر آن دو را در حال گریم شدن ببنیم، رعناوعماد با چهره های مغموم گریم می شوند.آیا این زن و شوهر می توانند با این موضوع کناربیایند؟ تا با چهره جدیدی به زندگی روزمره شان ادامه دهند؟ اما سوء ظن همیشه ادامه دارد سکانسی که عماد در تاکسی نشسته است را به یاد بیاورید. اساسا فیلمنامه های فرهادی مهمترین کارکرد را در ساخت یک فیلم دارند به این منظور که فرهادی به عنوان نویسنده نمی گذارد نکته یی در فیلم باقی بماند، اگر که می گوییم فروشنده از دو فیلم آخر فرهادی اثر قابل تامل تری است دلیلش انسجام درام و موقعیت فیلمنامه و هدایت شخصیت هاست ، به طور مثال موقعیتی که در فروشنده پیش می آید روایت ساده و کم افت و خیزی نسبت به جدایی و گذشته دارد از همین حیث خط روایی فروشنده در نهایت سادگی اش گره های محکمی دارد که فرهادی با ابزار درام و فرم آن را به پیچیده ترین شکل ممکن، اما ساده بیان کرده است چرا که این پیچیدگی درام، از شخصیت ها آغاز می شود و تاثیر به اتمسفر فیلم می گذارد، و اتفاقا فضای تیره و زمستانی تاثیر موثری بر روایت فروشنده گذاشته است ، خانۀ اول که در حال ویرانی ست نوید اتفاق ناخوشایندی را به ما می دهد و شکاف هایی که در زندگی عماد و رعنا بوجود می آید، خانۀ دوم با رخ دادن آن فاجعه برای رعنا و عماد تبدیل به یک اتفاق درگیرکننده می شود، دست پیرمرد در آشپزخانه رو می شود همانند سکانس پایانی درباره الی که سپیده در آشپزخانه ویلا به نامزد الی دروغ می گوید ، این شباهت در پایان بندی مخاطب را به یاد درباره الی می اندازد.
با این حال در کارنامۀ کارگردانی اصغرفرهادی هنوز درباره الی ستاره بیشتری را نسبت به سایر فیلم ها دارد. جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره کن مطمئنا حق شهاب حسینی بوده چرا که حسینی با سکوت و نگاه نقش عماد را بازی کرده است، بازیگری که بتواند بدون استفاده از سیگار و عصبانیت های بیرونی، خشم و نفرت را در درون خودش حفظ کند طوری که مخاطب این را درک کند، حتما شایستگی جایزه بهترین بازیگر کن را دارد( به یاد بیاورید که در فیلم جدایی، نادر عواطف و احساسات درونی اش را با شستشوی پدرش در حمام چگونه به رخ مخاطب می کشد) اما در موازات شهاب حسینی، ترانه علیدوستی در نقش رعنا بدلیل اتفاقات دیده نشده و بازتاب آن در چهره و حس درونی اش، نقش بسیار سخت و طاقت فرسایی ایفا کرده است. اما از زمانی که فرید سجادی حسینی وارد داستان می شود فیلم طور دیگری جلو می رود با پیدا شدن هویت پیرمرد، بازی سجادی حسینی مخاطب را به ورطۀ دیگری پرتاب می کند که نمی توانیم صرفا نام آن را غافلگیری بگذاریم، پیرمرد مریض و درمانده به دلیل انجام عمل زشت و ناشایست تقاضای بخشش می کند، به یاد بیاورید که همسر پیرمرد چه قدر برای او دل نگران است که با حالت گریان قربان صدقه اش می رود، سجادی حسینی به عنوان یک بازیگر توانا در میان شهاب حسینی و ترانه علیدوستی توانسته با بازی که به نظر می آید رئال تر از حد ممکن است، بدرخشد.
فروشنده فیلم سربه زیرتر و جمع و جورتر از جدایی و گذشته است به این دلیل که فروشنده با این مختصات ساختاری دربستر یک درام اجتماعی به موضوعی بغرنج تری می پردازد که پیش از این جایش در سینمای ایران خالی بود، روایت موازی فیلم و تئاتر مرگ فروشنده آرتور میلر که عماد و رعنا در آن ایفای نقش می کنند در جای خود انتخاب هوشمندانه یی است، اما اگر عماد دبیر ادبیات نبود و با شاگردانش سر و کله نمی زد روایت فیلم قدری جدی تر می شد، تکه پرانی شاگردان که باعث خندۀ ملیح مخاطب ها می شود تا حد کمی فضای جدی درام را مختل کرده است، آیا فقر مالی عماد به دلیل شغل فرهنگی اوست؟آیا این اعتراض از جانب فیلمساز محسوب می شود؟ قطعا فروشنده می تواند برای مخاطبش تاثیر گذار باشد اما این تاثیر گذاری به ساده ترین شکل ممکن روایت می شود و دلیل این سادگی، شناخت فرهادی از آدم های جامعه و واکنش های غریزی انسان هاست، روابط میان انسان ها و چگونگی عملکرد آن ها در برابر یک بحران درام فیلم های فرهادی را شکل می دهند به همین دلیل سینمای پر رمز و راز فرهادی برای مخاطب در هر طبقۀ اجتماعی جذابیت دارد. حسین جعفریان در مقام فیلمبردار و هایده صفی یاری در تدوین نقش بسزایی در موفقیت این فیلم داشته اند.سکانس پلان شروع فیلم ، قاب ها ، تداوم ریتم و اتصال نماها کمک بسزایی به فرآیند درام کرده است . سینمای فرهادی با قاعده و فرمول جلو می رود، به این معنا که مخاطب از قصه گویی فرهادی عقب نمی ماند، اساسا خط روایی فیلم های وی گام به گام با مخاطب همراه است و این همان چیزی که مخاطب از سینما توقع دارد.
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]