مسعود فراستی: من در سینمای ایران چنین پلیسی را به یاد ندارم که قابل مقایسه با پلیسهای سینمای دنیا باشد/ با اینکه 20 دقیقه از فیلم حذف شده، ولی معلوم است که روستایی یک قدم رو به جلوی بزرگ برداشته است!
محمد زندی: یه پایان تلخ بهتر از یه تلخیه بی پایانه . فیلم درباره الی هم یه پایان تلخ واسه شخصیتهای فیلم داره و هم یه تلخیه بیپایان برای ما که با شخصیتهای فیلم یکی شدیم .
محمدحسین قلیپور: آخرین ساخته حسین شهابی اثری قابل دفاعی است که نظر مثبت مخاطبین و منتقدان را به خود جلب خواهد کرد. اثری که همه اجزای آن در چارچوب تعاریف سینمایی جا میگیرد و به خوبی میتواند بدون قربانی کردن اثر، اشارات فرامتنی خود را به بیننده القا نماید.
ساناز رمضانی: «مالاریا» فیلم رئالیستی است که با همه فیلمهای واقعگرای این روزها فرق دارد. ممکن است سبککاری شهبازی را بپسندید یا از آن متنفر باشید؛ اما نمیتوانید از کنار آثار وی بیتفاوت بگذرید.
رویا سلیمی: فضای کلی اثر از منطق و روایت داستانی ذهنی پیروی میکند. روایتی که با گره خوردن بر راز قتل سویه معمایی و جنایی به خود میگیرد. معمایی که به نظر میرسد در فضای رئال امکان روایت و چینش داستانی را به دلیل پایانبندی نامتعارفش ندارد.
فاطمه سعیدیان: به نظر میرسد توفیقی که داستان ابد و یک روز در پرداختن به قشر ضعیف و شکننده جامعه حاصل کرد؛ سازندگان تابستان داغ را تشویق به الگو برداری و دامن زدن به نوعی ژانر ابد و یک روزی کرد که البته تجربه شکست خوردهای را به ارمغان آورد.
فرزاد حسنی: فرهادی معتقد است وقتی کسی که فیلم را میبیند، در تک تک کنشها و اتفاقات دخیل شود و نظر داشته باشد و فقط با نظر قطعی فیلمساز در مورد خوبی و بدی و... روبه رو نشود، دیگر عملاً «بازی» فقط درون فیلم اتفاق نمیافتد بلکه بازی جذابتری بین فیلم و کسی که آن را میبیند، درمیگیرد.
محسن باقری: فیلم "خانه دختر" به دلیل سر به هوایی و تمزدگی فیلمنامهنویس کاملا روی هوا میماند و کلیه شخصیتها، برای مخاطب معرفی نمیشوند تا از طریق شناخت یکی از آنها، پازل را کامل کند .
جبار آذین: فیلم از راههای تازهای سخن میگویدکه ملیهای جامعه میتوانند برای ایجاد و اصلاح ارتباطهای مناسب شخصی، خانوادگی، اجتماعی ودستیابی به خواستهها و راه حلهای مشکلات خود در آن گام نهند.ملی و راههای نرفتهاش برای جوانان وخانوادهها از راهها و رازهای زندگی موفق میگوید.
مریم دباغیان: فیلم نورپردازی خوبی نداشت چون در برخی از سکانسها کاراکترها برروی پرده بخوبی دیده نمیشدند.میری از دو بازیگر فیلم پرطرفدار شهرزاد استفاده کرده و شاید فیلم به همین خاطر پر مخاطب شود.
حسین ساعیمنش: اگر فیلم، تا این حد به دام جذابیت «غافلگیری» نمیافتاد و شرایط بهتری برای پرداختن به همان 5 نفر و روابطشان فراهم میکرد و میتوانست تجربه این افراد را برای مخاطب هر چه بیشتر ملموس کند، شاید میتوانست مخاطب را عملا به نفر ششم آن جمع تبدیل کند
زهرا رحمانیان: صحنههای ذهنی بیش از حد اکشن دارند و این تحرکات برای کاراکتر اصلی اصلا تعریف نشده است. بنابراین وقتی نگار با ضربه مشت به آن سوی خانه پرتاب میشود و چند ثانیه بعد از جایش برمیخیزد و باز هم آماده مبارزه است، شک نکنید که آن صحنه خیالی است.
هنگامه ناهید: فیلم تابستان داغ حکایت روزهای سخت همهی ما در شهرهای بزرگ است. روزمرگی، کم آوردن وقت و دوندگیهای بسیارمان، بیآنکه لذتی ببریم و وقتی برای نزدیکانمان مخصوصا کودکانمان بگذاریم. کودکانی که در مصائب قربانی اول و اصلیاند.
صدیقه بهمنپور: پایان تلخ الی، پایان تلخ فیلمی بود که میتوانست بیشتر از اینها به مخاطبانش انگیزه و امید بدهد. درباره الی آنقدر خوشساخت و زیبا بود که دوست داشتی همینطور ادامه پیدا کند، اما هیچوقت دلت نمیخواست که پایان بسیار تلخش را ببینی.
مصطفی مردانی: در این روایت خطی و کوتاه مدت، تنها یک مسئله حل نشده یا بهتر بگوییم حل نشدنی برای آنها است که این فیلم را خاص جلوه میدهد. کسی نمیداند آیا واقعاً الی مرده است یا زنده؟! و همه بعد از گم شدن الی، تازه میفهمند که چیزی ندارند که به پلیس تحویل بدهند.
یاسمن خلیلیفرد: «مالاریا» شاید یکی از ضعیفترین فیلمهای کارنامه شهبازی در قیاس با شخصِ خودش باشد وگرنه این فیلم میتوانست فیلمی قابل قبول و حتی خوش ساخت برای فیلمسازی جوان یا کاراولی به حساب آید.
محمد تقیزاده: جیرانی تواتنسته در خفگی با بهرهگیری از تجارب فراوان فیلمنامهنویسی و البته فیلم بینیاش ، نسخه جالب و قابل قبولی از فیلم نوآرهای امریکایی ارائه دهد که این تجربهگری و ریسک در کنار توانایی و تخصص قابل توجه و تحسین است.
مونا باغی: میبینیم دختری که شهبازی آفریده آنقدر ضعیف و حقیر است که بدون کوچکترین تلاشی، میشود همان قربانیِ معصومی که باید عکسش در صفحه اول روزنامه چاپ شود و ترحم بخرد تا شاید جامعه اصلاح شود.
هنگامه ناهید: فیلم فصل نرگس، با رویکردی بشر دوستانه و عاشقانه، ثابت میکند که اگر به یکدیگر محبت کنیم، احترام بگذاریم و عشق بورزیم، تمام این خوبی، تمام این عاشقیها، جامعه را رو به تعالی پیش میبرد و خوبی و مهر، به تکتکمان باز میگردد.
هنگامه ناهید: فیلم ماجان یک شاهکار سینمایی نیست، فیلمیست متوسط؛ ولی شریف. فیلمی که بدون شک میتواند گوشهای کوچک از رنج خانوادهی عزیزان معلول و استثنایی را نمایش دهد و به همهی ما بیآموزد که این عزیزان احتمال بهبود یافتن را دارند.