مهدی فیاضیکیا: شاید به میرباقری نشود خرده گرفت. سبکِ کاری او بازنماییِ نمایشی است و نه تحلیل. شرارت در عمرسعد و ابن زیاد، از کدام منشأ نشأت میگیرد؟ اعتقاد مختار به آل علی، از کجاست؟ تردیدش از کجاست؟ او کجای قضیه ایستاده؟ شاید به جای مختارنامه، باید «روزگارِ مختار» را ساخت.
منیژه خسروی: داود میرباقری در دیالوگنویسی صاحب فن است. او برای شخصیتهای سریال«امام علی (ع)» به گونهای دیالوگ نوشت که در عین همهفهم بودن، دارای وزن،صلابت کلام و معنای خاص باشد. دیالوگها شبیه عمده آثار تاریخی که ثقیل حرف میزنند و مخاطب عام از آن سر در نمیآورد، نیست.
سعیده پورمحمدی: محسن چاوشی نباید در قید و بند وسواسهای بی مورد و بیش از حد قرار بگیرد. تنها کافی است دم خودش را ببیند و باور داشته باشد که آنچه در قلب او میگذرد همان جریانی است که میتواند بار دیگر شریان جامعه را لبریز کند.
محمدامین جمالی: چشم نواز بود!همه چیزش.کارگردانی,فیلمنامه,بازیهای بازیگران. مخصوصا بازگشت باشکوه و زیبای بازیگرانی چون بهناز جعفری که پس از چندین سال دوری از فیلمهای خوب و درجه اول دوباره شاهد درخششان بودیم.
منیژه خسروی: سازندگان سریال اگر تیزهوشی میکردند و در کنار این همه تلخی و اضطراب موجود در قصه، لحظاتی شیرین جانمایی میکردند، اصل حرفشان بهتر پذیرفته میشد. حالا اما همه در سریال غم دارند ، فریاد میکشند و با بهانه و بیبهانه گرفتار میشوند.
سیدرضا صائمی: نفس را هم میتوان سریالی سیاسی دانست و هم تاریخی که بستر زمانی آن از کمی قبل از انقلاب آغاز شده و تا آغاز جنگ تحمیلی ادامه مییابد. در واقع تاریخ اصلی قصه دهه 60 و رخدادهای آن است که در پس زمینه قصه اصلی؛بازنمایی میشود.
یاسین سورمیلی: مگر تعهد و وظیفه رسانه جز تربیت جامعه و بازگوکننده و نشان دهنده مشکلات یک جامعه و حرکت در جهت ارائه راه حل برای آنها نیست؟ مادامی که سریالهایی نظیر شمعدونی ساخته میشوند نباید انتظار تربیت جامعه توسط رسانه را داشت.
محسن غلامی: «و دوباره عشق»؛ بدبختانه البته. جدا بیخیال این عنصر ناشناخته توی فیلمسازی ما بشوید. انگار تا فیلمساز برای قصهگفتن کم میآورد آویزان آن میشود و به غریبانهترین شکل ممکن، سراغش میرود.
دامون قنبرزاده: کارگردان برای بازسازی هر چه طبیعیتر روزهای پیش از انقلاب، از خانمهای بدون روسری استفاده کرده است و همین مساله باعث شد کل ممکلت در شوک عظیمی فرو برود.
سپیده انوشه: اگر جامعه ایران واقعی را در نظر بگیرند این قحطیِ موضوع مسخره میشود خوب است به جای اینهمه هیجان کاذب و مخرب قدری آرام گیرند، نیروهای اتاق فکر را از نو سازماندهی کنند و طرحی نو در اندازد تا هنوز وقت هست. تا هنوز این دیوار شیشهای فرو نریخته است.
مهدی نصیری: «ترانه مادری» اما با همه محاسنی که در انتخاب داستان و انطباق آن با جامعه مخاطبان دارد، در حوزه پرداخت جان مایه اثر موفق عمل نکرده است. داستانهای فرعی مجموعه به سختی در کنار هم قرار گرفتهاند و هر یک به صورت مستقل از داستانهای دیگر روایت میشوند.
مهدی استاد حبیب: سریال برادر در بیان مفاهیم مورد نظر خود ناتوان است و علت اصلی آن بیتوجهی به اقتضائاتی است که همین مفاهیم ایجاد میکند و شخصیتها تنها تقلیدی ناشیانه از کلیشههایی است که بارها در صفحه تلویزیون دیدهایم.
زهرا غفاری: مهران مدیری را از استثناهای تاریخ نمایش معاصر ایران طی سالهای اخیر معرفی کنیم. او در این سالها توانسته سبکی و سیاقی مختص به خود را به وجود آورد و این شیوه را در طول آثارش دنبال کند. البته که وی در این مسیر اوج و فرودهایی هم داشته.
داوود کنشلو: در کارهای طنز، اگر بخواهیم در کنار موقعیتهای کمیک یک الگوی اخلاقی را به صورت مستقیم نشان دهیم به نوعی موضوع لوث شده و تماشاگر با خانواده مد نظر ارتباط برقرار نمیکند، اتفاقی که بارها در تلویزیون رخ داده و سبب شکست یک کار تلویزیونی شده است.
نفیسه ترابنده: “علی البدل” روایتگر قصه زندگی مردم یک آبادی با تمام رسم و رسومات آنهاست؛ مردمی که حضور فیزیکی دارند اما در تصمیم گیریها به کار گرفته نمیشوند.
نفیسه ترابنده: پیام فیلم فی نفسه ارزشمند و قابل تحسین است اما عدم منطق روایی فیلمنامه و تکیه بیش از حد بر فانتزی بودن داستان و منجر به عدم باورپذیری و تأثیرگذاری شخصیتها و ماجراهای داستان میشود.
امیرحسین اکبرزاده: در حالی که در نوروز سال 96 انتظار برای ملاقات مجدد با اسطورهی کودکیهای متولدین دههی 60 و 70 میرفت، این سریال طنز پخش نشد، با وجود پخش نشدن این سریال میتوانیم نگاهی به این سریال جذاب و دوست داشتنی و کاراکترهای این مجموعه بیندازیم.
سید احسان باقری: تمام وجودم به درد آمد.برای دختران و پسران این سرزمین که تمام انتظارات و آیندهشان به صورت ناخودآگاه و در خوشبینانهترین حالت پای چنین سریالهایی ساخته میشود اگر پای gem ویران نگردد.
نفیسه ترابنده: “هشت و نیم دقیقه”؛ عبارتی است که کنجکاوی مخاطب را برای روایت داستانی پر قصه برمیانگیزد . این سریال به مدد فیلمنامهای منسجم، شخصیت پردازی قوی، بازیهای درخشان و کارگردانی ماهرانه توانست مخاطب را با خود همراه سازد.
پوران درخشنده: شخصیتهای زن این سریال با واقعیت فاصله بسیار دارند و ما آنها را بیشتر از طریق گریم و لباس میشناسیم نه نقش و حضور تاثیرگذاری که در حوادث دارند.