محمد ساسان: برنامههایی است که با محوریت گفت و گو کار خودش را در فصل اولش آغاز کرد و رفته رفته با اضافه کردن بخشهای متنوع و جذاب توانست نظر بسیاری از مخاطبان رسانه ملی را بخود جلب کند.عنصر گفتوگو همچنان بعنوان یکی از بخشهای جذاب این برنامه وجود دارد و با طنازیهای جناب خان در مواجهه با مهمان برنامه دیدنیتر نیز میشود.
طاهره لطفی: کسانیکه در این کمپین شرکت داشتید به یک اولویت بندی که صورت گرفته رسیدید، به این ترتیب که به کسانی کمک میکنید که فقط یک مرتبه پایشان به زندان باز شده و قطعا شما به آنها فرصت دوباره دادهاید.
مریم ساعتچی: «رامبد جوان» که در فضای خارج از رسانه ملی دچار خبط و خطایی شده - که خود به آن معترف است - از رسانهی ملی و آنتن برنامهای که هویتی سرگرمی ساز دارد، برای جبران خطایش استفاده کرده است.
نعمت باقری فرد: قهرمانهای موقت میآیند و قصههایشان را میگویند اما همه تابع اراده مجری هستند. این مجری برنامه است که با سوالات حساب شده و پله پله خود، راز پنهان و فروخورده این افراد را به قصهای جذاب بدل میکند. گویی اینجا جایی است که عقده از زبانها گشوده میشود.
محمدصادق عابدینی: برنامهای که با همه انتقادها درباره گریهدار بودنش، هنوز هیچ رقیبی در ماه رمضان ندارد و سوژههای نابی که هر روز رو میکند، مخاطبان تلویزیون را شگفتزده میکند.
سارا رضا بندهلو: فیلم پاسخی است به بیپاسخ ماندهها. توهین و لحن بدی در کار نبود و تشویش ذهنی و هیجان برای بیننده ایجاد نمیکرد، بلکه در آرامش در یک لوکیشن مناسب، آنچه که باید، آنطور که شایسته بود، گفته شد.
پارسا زهرهای: شعرخوانی علی انسانی در وصف کاندیدا از قسمتهای دلنشین فیلم بود و چه خوب که با مفهومی که در مستند بر آن تاکید خاصی شد (خادمی امام هشتم (ع)) هم راستا بود.
پارسا زهرهای: طبق سنت این روزهای همه مستندهای انتخاباتی کاندیدا سراغ مناطق محروم میرود و برداشتهایی کلیشهای که دیگر برای تماشاگر خسته کننده شدهاند در میان کار گنجانده میشوند.
پارسا زهرهای: این مستند در میان آثار دور اول هم از نظر فنی از سایر رقبا جلوتر و هم بر مردم تاثیرگذارتر خواهد بود، اما اگر کمی از ژست شعاری آن کاسته میشد شاهد نتیجه بسیار مطلوبتری میبودیم.
پارسا زهرهای: ساختار مستند خیلی قاعدهمند و سنتی است و رنگی از خلاقیت یا نکتهای که آن را متمایز کند ندارد که به همین دلیل مخاطب عام را که جامعهی هدف این اثر است درگیر نمیکند و بیننده صرفا نگاهی گذرا به آن دارد.
پارسا زهرهای: ویدیوی تبلیغاتی جهانگیری برداشتی بسیار ساده و البته پر اشتباه از میزگردی است که با حضور او و پنج کارشناس در حوزههای مختلف برگزار میشود. تقریبا تنها اثری از هنر که در این ویدیو شاهد هستیم بنر روی دیوار محل میزگرد است که حتی آن هم چیز ویژهای نیست!
پارسا زهرهای: هرچند مخاطب مستند به درستی همه ایرانیها انتخاب شدهاند نه قشری خاص ولی در آن، موضوعی مانند روابط خارجی دولت تدبیر و امید برجسته میشود که منتقدان قابل توجهی هم دارد و مستند برای قانع کردن آنها تلاشی نکرده است.
میلاد دخانچی: علیخانی یکی از نقاط قوّت تلویزیون ماست. نباید نقطه قوّت تلویزیون ما نقطه ضعف ما بشود. علیخانی باید نشان دهد غیر از «ماه عسل» و صحبت با بچه معروفها، ظرفیتهای دیگری نه به عنوان مجری بلکه به عنوان تهیه کننده دارد.
محسن خیمهدوز: «مراسم نقد» برگزارکردن، «روش غلطی» است که متأسفانه در ایران (در تلویزیون، در فرهنگسراها، در جشنوارهها، در مجلات و روزنامههای سینمایی)، یک سنت غلطِ شایع و رایج است، سنتِ غلطی که روزی باید در آن هم تغییر ایجاد شود.
بینام: نوع خندهای که در این برنامه ترویج میشود، ریشه در مفهوم استرس دارد. در واقع این خنده تلاشی است برای فرار از استرس و از همین رو در دل این برنامه مفهوم و مضمون خنده بیدلیل هم وجود دارد.
حانیه پایور: درواقع میتوان گفت خودمان با همین عدم نظارتهای کیفی و تذکر به محتوای چنین برنامههایی ، تریبون مخالفین و معاندین نظام را به دست عوامل داخل کشور میدهیم !
حسین نظرعلی: «قرار نیست در خندوانه همیشه اتفاق ویژه داشته باشیم» اما این عقیده را بخاطر مخاطبش زیرپا میگذارد و با تغییرات ویژه دکورش را به سمت بهبود سوق میدهد.
جواد حسینی : برای فراستی که هل من مزید میطلبد شایسته است کسانی در مقابلش قرار بگیرند که توان مقابله و هماوردی با او را داشته باشند. حضور منتقدین حرفه ای و کار کشته عیار نقد فراستی و منتقدین مقابلش را به خوبی عیان خواهد کرد.