نفیسه ترابنده: در پایان باید گفت فیلم «زرد» از جمله فیلمهای رئالیستی وامدار سینمای اصغر فرهادی است؛ فیلمی که با تقلید ناشیانه و سطحی از الگوی فرهادی در جذب و رضایت مخاطب ناموفق عمل کرده است.
سیدرضا صائمی: کارگردان با استفاده از مولفهها و مصالح یک فیلم تجاری خواسته فیلم جدی و دغدغهمند بسازد که اگرچه در ورطه زردگرایی و گیشهای شدن نیفتاده اما نتوانسته به هدف خود هم برسد.
کاوه قادری: شاید بهتر باشد مصطفی تقیزاده در فیلم بعدیاش، روایتهای متمرکزتر و منسجمتری را برگزیند؛ یک پلات اصلی پرمتریال، با نهایتاً یکی-دو پلات فرعی خلوت و نحیف اما مکمل؛ تا بلکه به این طریق، بتواند شاکلهسازی روایی متناسبتری با شمایل نمایشی فیلماش داشته باشد.
محمد احمدخانلو: برای مخاطب پیگیر سینما اثری تکراری و برای مخاطب عام، فیلمی آزاردهنده است. البته این آزاردهندگی مولفهی ثابت ژانر درام اجتماعی در نسخهی جشنوارهای است و مختص زرد نیست.
سید سعید هاشم زاده: همگی تیپها در موقعیتی بحرانی که چیدمانی است، و نه دارای کیفیت ساخت شخصیت و موقعیت، فقط میچرخند و اشک و آه میریزند. موقعیت میخواهد برجسته شود که آن هم به دلیل تکراری بودن در اجرا و در کیفیت درام، عقیم میماند.
زینب محبوبی: در شروع فیلم مواجه میشویم با خندهها و شادیهای ساختگی یک گروه جوان که حتی لحظهای با الکی خوشبودنشان خوش نمیشویم، میتوان پیشبینی کرد که تا انتهای فیلم ناچاریم خیلی از حوادث را بدون دلیل بپذیریم.
هما یزدانی: انگار این سنت نامگذاری فیلمها با اسم رنگها که خود جیرانی با «قرمز» شروعش کرد، در سینمای ایران پایان نخواهد یافت. درست مثل سنتِ بهاصطلاح رئالیسم اجتماعی که تباش به جان این کارگردانهای فیلماولی افتاده است. اشکالی هم ندارد؛ بگذاریم از روی دست امثال فرهادی و بنیاعتماد، فقر و فحشا را مشق کنند.
مدیسا مهراب پور: پایان مثلاً باز و درواقع بیربط و روی هوای فیلم با تصاویر کلوزآپ از شخصیتها خصوصاً ساره بیات و همراهی موسیقی با این تصاویر، کلیپ وارترین پایانیست که میتوان بر چنین فیلم مشوشی در نظر گرفت. تیر خلاص ترکشی که «زرد» را حتی از یک فیلم متوسط هم پایینتر میآورد.
ساناز رمضانی: «زرد» پیشزمینه داستانی داشته که در ذهن نویسندهاش جریان داشته است اما بینندهای که از این پیشزمینه آگاه نیست نمیتواند باشخصیتها و چالشهای پیش رویشان هم ذات پنداری کند. همینطور بازیگرانی که شخصیتهایشان تکراری و پر از علامت سؤال است هم نمیتوانند آن کاراکتر را بهخوبی به تصویر بکشند.
حسین ساعیمنش: اگر فیلم، تا این حد به دام جذابیت «غافلگیری» نمیافتاد و شرایط بهتری برای پرداختن به همان 5 نفر و روابطشان فراهم میکرد و میتوانست تجربه این افراد را برای مخاطب هر چه بیشتر ملموس کند، شاید میتوانست مخاطب را عملا به نفر ششم آن جمع تبدیل کند
رضا رستگار: اگر فیلم زرد، تا این حد به دام جذابیت «غافلگیری» نمیافتاد و شرایط بهتری برای پرداختن به همان ۵ نفر و روابطشان فراهم میکرد و میتوانست تجربه این افراد را برای مخاطب هر چه بیشتر ملموس کند، شاید میتوانست مخاطب را عملا به نفر ششم آن جمع تبدیل کند
افشین علیار: زرد به موقعیتهای لحظهیی اکتفا میکند و دائما همه چیز در یک تعلیق قرار میگیرد، تعلیقی که آن هم از شگردهای سینمای فرهادی ست اما تقی زاده نتوانسته از این تعلیقها برای پیشبرد قصهاش استفادهی موثری بکند اما عناصر فیلم زرد بر اساس اتفاق و ایجاد بحران شکل گرفته.
هنگامه ناهید: فیلم با شور و شعف جوانانی سوار بر یک شورلت کاپریس کلاسیک آغاز میگردد و حرف از رفتن و بلیط و… باعث میشود بیننده فکر کند با یک مشت جوان مرفه طرف است باید گفت فیلمساز در این بخش خوب عمل کرده و حدودا تا ده پانزده دقیقه نمیگذارد ماهیت اصلی سواران کاپریس کلاسیک، فاش شود.
وارد منظوم شوید
ثبت نام کنید
رمز عبور را فراموش کرده ام
در منظوم ثبت نام کنید!
قبلا ثبت نام کردم، ورود به منظوم
تایید شماره موبایل
ادامه فعالیت شما در منظوم منوط به تایید شماره موبایل است
تایید شماره موبایل
00:00
ارسال دوباره کد تایید
بازیابی رمز عبور
تایید شماره موبایل
00:00
ارسال دوباره کد تایید
شماره تلفن را اشتباه وارد کردید؟ بازگشت
رمز عبور جدید
یک رمز عبور جدید برای خودتان انتخاب کنید
دعوت به منظوم
دوستان خود را دعوت کنید! به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید. لینک دعوت: