افشین علیار: سینمای کمدی با قاعده و چارچوب میتواند تاثیربرانگیزتر از سینمای ملودرام یا تراژدی باشد اما فیلمسازان با این تفکر که سینمای کمدی سینمای مصرفی و اقتصادیست سراغ این ژانر میروند، به همین دلیلِ مشخص اصولا فیلمهایشان با شکست محتوایی مواجه میشوند.
یونس یزدی نیا: فیلم بازیگرهای خیلی خوب و موفقی دارد و یکی از عاملهای فروش فیلم بازیگرهای فیلم بودند! اما از خیلی از بازیگرها نقشهای کوتاهی گرفته شده بود.
معصومه بیات: اگر این فیلم، رقم فروش قابلتوجهی کسب کند، معنایش این نیست که همواره میتوان این مردم را با چهره ستارگانی که عادت به خنداندن دارند و قطعههای موسیقی پرهیجان غربی که میانشان لحظهای فرصت سکوت دست نمیدهد و یک داستانِ بیداستان خالی و بیمعنا و باری به هرجهت، فریفت.
احسان زیورعالم: نشانگان دیگر از بازیگوشی حقیقی را باید در عنوان فیلم جستجو کرد که به عنوان یک عنصر پیرامتنی هیچ کارکرد ظاهری در فیلم ندارد. برای رسیدن به این بازیگوشی باید باز به حقیقی رجوع کرد و کتابی که خود ترجمه کرده است: «این یک چپق نیست» نوشته میشل فوکو.
مهدی خرامان: 50 کیلو آلبالو با به کار گیری شوخی های زننده جنسی، دیالوگ های دم دستی سیاسی نه تنها یک فیلم فارسی ضعیف به مخاطب ارائه می دهد، بلکه در اقدامی عجیب و برای هر چه بیشتر قبحشکنی دست به برداشتن حجاب بازیگر زن خود میزند.